باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است - ترجیع بند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجیع بند - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است





  • باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
    باز اين چه رستخيز عظيم است كز زمين
    اين صبح تيره باز دميد از كجا كزو
    گويا طلوع مي كند از مغرب آفتاب
    گر خوانمش قيامت دنيا بعيد نيست
    در بارگاه قدس كه جاى ملال نيست
    جن و ملك بر آدميان نوحه مي كنند
    خورشيد آسمان و زمين نور مشرقين
    كشتى شكست خورده ى طوفان كربلا
    گر چشم روزگار به رو زار مي گريست
    نگرفت دست دهر گلابى به غير اشك
    از آب هم مضايقه كردند كوفيان
    بودند ديو و دد همه سيراب و مي مكند
    زان تشنگان هنوز به عيوق مي رسد
    آه از دمى كه لشگر اعدا نكرد شرم
    آن دم فلك بر آتش غيرت سپند شد
    كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدى
    كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه
    كاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بيت كاش آن زمان كه اين حركت كرد آسمان
    كاش آن زمان كه اين حركت كرد آسمان



  • باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
    بى نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
    كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
    كاشوب در تمامى ذرات عالم است
    اين رستخيز عام كه نامش محرم است
    سرهاى قدسيان همه بر زانوى غم است
    گويا عزاى اشرف اولاد آدم است
    پرورده ى كنار رسول خدا حسين
    در خاك و خون طپيده ميدان كربلا
    خون مي گذشت از سر ايوان كربلا
    زآن گل كه شد شكفته به بستان كربلا
    خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
    خاتم ز قحط آب سليمان كربلا
    فرياد العطش ز بيابان كربلا
    كردند رو به خيمه ى سلطان كربلا
    كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
    وين خرگه بلند ستون بي ستون شدى
    سيل سيه كه روى زمين قيرگون شدى
    يك شعله ى برق خرمن گردون دون شدى سيماب وار گوى زمين بي سكون شدى
    سيماب وار گوى زمين بي سكون شدى


/ 41