شهيد عبدالعلي يوسفي - وصیت نامه شهید عبدالعلی یوسفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید عبدالعلی یوسفی - نسخه متنی

عبدالعلی یوسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد عبدالعلي يوسفي

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

با درود و سلام‌ بر امام‌ زمان‌ و نايب‌ بر حقش‌ امام‌ خميني‌، مشعل‌ به‌ دست‌ تاريخ‌ تاريک‌ زمان‌ و دشمن‌ تمامي‌ کفر و استعمارگران‌تاريخ‌. سلام‌ و درود بر تمامي‌ رزمندگان‌ اسلام‌ و رزمندگان‌ عصر ما در جبهه‌ي‌ خونين‌ جنگ‌. چه‌ گويم‌؟ سخن‌ بر لب‌ و قلم‌ در دست‌ گرفته‌ و اشاره‌اي‌ به‌ اهداف‌ زندگي‌ خود مي‌کنم‌. «و بشر الصابرين‌ الذين‌ اذا اصابتهم‌ مصيبه‌ قالوا انا لله‌ و انا اليه‌ راجعون‌». اين‌ جانب‌ عبدالعلي‌ يوسفي‌، فرزند محمد يوسف‌ ساکن‌ «آهنگر کلاه‌ بيشه‌ سر» در جبهه‌ي‌ حق‌ عليه‌ باطل‌ شرکت‌ دارم‌. هيچ‌گونه‌اجباري‌ در انتخاب‌ اين‌ راه‌ نبوده‌ است‌. اين‌ راه‌، راه‌ اسلام‌ راه‌ هابيليان‌ و راه‌ پيامبران‌، مخصوصاً حضرت‌ محمد (ص‌) است‌. اين‌ راه‌امامان‌ و مردان‌ مومن‌ راه‌ روشني‌ عليه‌ کفر، تاريکي‌، ظلمت‌ و مستکبران‌ قلم‌ به‌ دست‌ مزدور مي‌باشد. راهي‌ است‌ که‌ در آن‌ حق‌مظلوم‌ گرفته‌ مي‌شود و به‌ پا برهنگان‌ قدرت‌ آزادي‌ تفکر مي‌دهد. اين‌ راه‌، راهي‌ است‌ که‌ حسين‌ رفت‌ و کساني‌ چون‌ حسين‌ در آن‌ قدم‌برمي‌دارند. اين‌ راه‌ اسلحه‌ نمي‌شناسد، اين‌ راه‌ شکنجه‌ نمي‌شناسد، اين‌ راه‌ فقط‌ راهي‌ است‌ که‌ مجاهد و مبارزِ بسيج‌ و سپاه‌ و ارتش‌با سلاح‌ ايمان‌ خود پا به‌ آن‌ مي‌گذارد و با صداي‌ قهرآميز الله‌ اکبر، خميني‌ رهبر و محمد رسول‌ الله‌ به‌ ميدان‌ مي‌رود و عليه‌ متجاوزان‌و غارتگران‌ تاريخ‌، از صدام‌ تا آمريکا و اسرائيل‌ و منافقان‌ مي‌جنگند. اگر خداوند اين‌ سعادت‌ بزرگ‌ را نصيب‌ اين‌ بنده‌ي‌ حقير گرداند که‌ يکي‌ از ادامه‌ دهندگان‌ اين‌ راه‌ مي‌باشم‌، خود با اختيار آن‌ راانتخاب‌ کردم‌. پدر عزيزم‌، مادر گرامي‌، پوزش‌ مي‌طلبم‌ که‌ نتوانستم‌ فرزند صالحي‌ براي‌ شما باشم‌ و وظيفه‌ي‌ فرزندي‌ خود را به‌ انجام‌ رسانم‌.خداوندا، به‌ عظمتت‌ قسم‌ که‌ دل‌ مادر و پدرم‌ را از من‌ خشنود بگردان‌. برادران‌ گرامي‌ام‌، از شما به‌ خاطر محبتي‌ که‌ نسبت‌ به‌ من‌داشتيد، بي‌نهايت‌ معذرت‌ مي‌خواهم‌ که‌ حق‌ خود را نسبت‌ به‌ شما ادا نکردم‌. و اما خواهران‌ گرامي‌ام‌، اگر جسدم‌ به‌ دست‌ شمانرسيد، ناراحت‌ نباشيد. همانند قهرمان‌ کربلا که‌ گفت‌: «سري‌ را که‌ در راه‌ خدا دادم‌، باز پس‌ نمي‌گيرم‌»، شما نيز چنين‌ گوييد. دوستان‌، آشنايان‌، همسايگان‌ و اي‌ امت‌ حزب‌ الله‌، اگر آزاري‌ رسيد، اميدوارم‌ که‌ مرا ببخشيد. مرا در بهشت‌ رضوان‌، کنار قبر«شهيد احمدعلي‌ قادري‌» دفن‌ کنيد و با سخنان‌ شيوا و برنده‌ي‌ استاد بزرگوارم‌ برادر «محمدعلي‌ قادري‌» به‌ فيض‌ کامل‌ برسيد. چون‌يقين‌ دارم‌ که‌ اين‌ راه‌ راهي‌ جز حق‌ نيست‌، پس‌ آن‌ را به‌ تا ظهور حضرت‌ مهدي‌ رهبري‌ امام‌ خميني‌ ادامه‌ دهيد. قسم‌ به‌ خورشيد وروشنايي‌ خورشيد، قسم‌ به‌ ماه‌ و درخشندگي‌ ماه‌ که‌ حق‌ پيروز است‌؛ چون‌ خدا وعده‌ داده‌ است‌. پس‌ تو اي‌ غواص‌ ،با امواج‌ دريا و تواي‌ نيروي‌ هوايي‌، با قطرات‌ باران‌ و تو اي‌ متفکر، با قلمت‌ و تو اي‌ بسيجي‌، با گلوله‌ي‌ آتشينت‌ و تو اي‌ شهيد با قطرات‌ خونت‌ بنويس‌که‌ حق‌ پيروز است‌. سر آخر، شما را به‌ تقوا سفارش‌ مي‌کنم‌ و سخنم‌ اين‌ است‌ که‌ راه‌ شهيدان‌ را ادامه‌ دهيد. گهواره‌ي‌ عشق‌، تاب‌ خون‌ مي‌خواهد پيمانه‌ي‌ حق‌، شراب‌ خون‌ مي‌خواهد اي‌ دوست‌، مسلسلي‌ که‌ ايمان‌ به‌ خداست‌ باروت‌ِ شرف‌، خشاب‌ خون‌ مي‌خواهد. خدايا، خدايا، تا انقلاب‌ مهدي‌، از نهضت‌ خميني‌ محافظت‌ بفرما

/ 1