بسم الله الرحمن الرحيم «يا ايها الذين آمنوا لا تکونوا کالذين کفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا في الارض او کانوا غزّي لو کانوا عندنا ماماتوا و ما قتلوا ليجعل الله ذلک حسره في قلوبهم... ».)آل عمران/156) اي کساني که ايمان آوردهايد! شما همانند افراد بيدين نباشيد که وقتي برادرانشان به مسافرتي ميروند و يا در جنگي شرکت ميکنند (و در جنگ يا مسافرت کشته ميشوند يا ميميرند) ميگويند اگر نزد ما بودند نميمردند و يا کشته نميشدند (شما اينگونه سخنان را نگوييد) تا خدا اين حسرت را بر دل آنها گذارد. با درود و سلام به تمامي انبيا و با درود بر تمامي شهيدان راه حق و با درود و سلام به رهبر انقلاب امام خميني. مرگ حق است و هر انساني بايد بميرد. مرگ دريچهاي است به سوي دنياي ديگر، به سوي ديدن نتيجه کشت خود و ديدن نتيجه اعمال خوب يا بد و به سوي جاودان شدن يا جاودان در بهشت يا جاودان در جهنم و اين راهي است که هر انساني که در اين کره خاکي زندگي ميکند، بايد بپيمايد و بعد در راه بازگشت هم ندارد. پس بايد کاري کنيم که وقتي رفتيم پشيمان نشويم و هيچ کس هم نميتواند از مرگ فرار کند و به قول علي (عليه السلام) اگر انساني در زير اقيانوسها هم باشد يا در آسمانها باشد و مرگش فرا برسد، همانجا از دنيا ميرود. اين درست نيست که بعضي ها بگويند اگر فلاني جبهه نميرفت کشته نميشد و آيه بالا هم ميفرمايد که خيال نکنيد کساني که در جبههها يا جاي ديگر کشته ميشوند اگر در بين شما بودند ميمردند، پس اگر ما لياقت کشته شدن در راه خدا پيدا کرديم اين يک سعادت است که اگر اينجا نميآمديم و در خانهمان بر مرگ طبيعي ميمرديم، پس چه بهتر در راه خدا جان را فدا کنيم، بناست کشته شويم، پس چه بهتر که جان را طوري فدا کنيم که بعد پشيمان نشويم. طوري باشد که رضايت خداوند را به دست آوريم، طوري باشد که انسان بميريم و انسان هم در دنياي ديگر زنده شويم و در آيه 38 سوره توبه خداوند ميفرمايد: اي کساني که ايمان آوردهايد شما را چه شده است که وقتي به شما گفته شود در راه خدا (براي مبارزه با دشمنان حق و عدالت) حرکت کنيد به زمين سنگيني مي کنيد؟ آيا زندگي دنيا را به حيات جاويد ترجيح ميدهيد؟ بدانيد که لذت دنيا بيفايده است و بايد به فکر آخرت بود. ولي من خودم نميدانم که آيا اينچنين مرگي را در عمل انتخاب کردهام يا نه؟ چون هر کاري بايد در عمل ظاهر شود و فقط به زبان کافي نيست. حديثي است که امام حسن عسکري-عليه السلام- از پدرانش روايت ميکند که از امام علي-عليه السلام- سؤال کرد آمادگي براي مرگ چيست و چگونه انسان آماده مرگ ميشود؟ بعد امام فرمود: با انجام تمام فرائض و واجبات و ترک محرمات و گناهان و آراستن روان به مکارم اخلاق و خوي نيک و پسنديده که در اين صورت چنين شخصي هيچگونه پروايي ندارد که او به سوي مرگ حرکت کند يا اينکه مرگ به سراغ او بيايد و من هيچکدام از اينها را نتوانستم طوري انجام دهم که مورد رحمت پروردگار باشد. از شما برادران و خواهران درخواست ميکنم که برايم دعا کنيد، شايد مورد رحمت خداوند قرار گيرم و جزو شهدا به حساب آيم و هر وقت خواستيد يادي از من بکنيد، با فاتحه يا سورهاي از قرآن روحم را شاد کنيد و مسأله ديگر اينکه حضرت علي-عليه السلام- در يکي از وصيتهاي خود ميفرمايد: شما را وصيت ميکنم به بندگي و ترس از خدا و پيدا کردن تقواي الهي و ما هم پيرو آن حضرت هستيم، بايد وصيت او را گوش کرده و عمل کنيم. بايد عبادت کرده و تقوا پيدا کنيم که تقوا رمز موفقيت در جهان ديگر و کمال انسان است. تقوا راهي است به سوي خليفه الله شدن و نجات دهندة انسان از بندگي تمام بندگان و فقط بندگي خدا کردن و تنها معبود را خدا دانستن و از شما تقاضا دارم که تقواي الهي را پيدا کنيد و تا مي توانيد به خاطر خدا کار کنيد، ولي من خودم چنين نبودم شايد شما باشيد. چند نکته است که تذکر مي دهم: پيامبر اکرم –صلي الله عليه و آله- در آخرين لحظات زندگي خود ميفرمايد که من دو چيز گرانبها را در بين شما ميگذارم؛ يکي کتاب خدا يعني قرآن و ديگري رهبري و عترت خودم را و اين دو با هم رابطه مستقيم دارند و بدون رهبري در جامعه، قرآن بي فايده است و گاهي هم باعث انحراف مي شود (در صدر اسلام). پس ما که امام را به عنوان يک رهبر و يک مرجع تقليد و نايب امام زمان (روحي له الفدا) ميدانيم، بايد از او اطاعت کامل بکنيم و هميشه محور اصلي کارمان خط امام باشد. در هر کاري حتي غذا خوردن، خوابيدن و راه رفتن بايد در خط امام و برگرد محور ولايت فقيه باشد. امام محمد باقر(عليه السلام) ميفرمايد که اسلام بر پنج پايه است: نماز، حج، زکوه و ولايت يا رهبري، بعد يکي از اصحاب سؤال ميکند که کدام افضلتر است؟ امام ميفرمايد ولايت و (ولايت) کليد همه اينهاست (نماز،روزه، زکوه،حج). ميبينيم که رهبري از همه چيزها بالاتر است، پس بايد هميشه پيرو رهبر باشيم و يک لحظه دست از امام و انقلاب بر نداريم که اگر چنين کرديم، گمراه شدهايم. از پدر و مادرم به خاطر زحماتي که برايم کشيده اند و مرا به اين حد رساندند و با خون دل مرا بزرگ کردند، تشکر ميکنم و از خدا ميخواهم که به آنها اجر عنايت فرمايد و در دو دنيا سعادتمندشان قرار دهد و از پدر و مادرم و خواهران و برادران تقاضا دارم که براي من گريه نکنيد، اگر خواستيد گريه کنيد براي سيدالشهدا و شهداي کربلا گريه کنيد، چنين گريهاي براي من دشمن را شاد ميکند و ما نبايد دشمن را شاد کنيم. در پايان براي پدر و مادرم و تمام پدر ومادرهاي شهيدان از خداوند مي خواهم که به آنها صبر و پاداش عظيم عنايت فرمايد.ان الله مع الصابرينوالسلام علي عباد الله الصالحينرضا معيني