شهيد عباسعلي فلاح نوش آبادي - وصیت نامه شهید عباسعلی فلاح نوش آبادی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید عباسعلی فلاح نوش آبادی - نسخه متنی

عباسعلی فلاح نوش آبادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد عباسعلي فلاح نوش آبادي

استان اصفهان > شهرستان آران وبيدگل

وصيت نامه

«طلبه شهيد: عباس‌علي فلاح» «ان ينصر الله ينصركم و يثبت اقدامكم» (محمد/7) اگر خدا را ياري كنيد، خدا شما را ياري خواهد كرد و قدم‌هايتان را ثابت خواهد داشت. اماما! تو را از راه دور،‌ از كربلاي خونين خوزستان مي‌نگرم كه سر به سجده گذارده‌اي و از خدايت و از امام زمانت كمك مي‌گيري. اماما! با اين لب‌هاي ناقابل خود، از كربلاي خوزستان تا مدينه جماران بر اين صورت مبارك و مطهرت بوسه مي‌زنم. شما اي امت شهيدپرور قهرمان! شما هم بايد امام را بنگريد كه چگونه خالصانه با خدايش راز و نياز مي‌كند. شما بنگريد، امامي را كه در نيمه‌هاي شب از خواب گرانش بيدار مي‌شود و با معبودش سخن مي‌گويد. بايد از امامتان درس بگيريد حتي از گشودن لب‌هاي چون غنچة نوگل براي سخن گفتن! و همه مسائل ديگر.... هميشه پيرو او باشيد و تنها او براي شما الگو باشد. هميشه و هميشه اين را مدّ نظر قرار دهيد كه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم»؛ زيرا ولايت فقيه شما را چنان ساخته است كه بعد از انقلاب در راه اسلام چنان ايثارگر شده‌ايد كه با همبستگي و ايثارتان دشمن را ضربه‌اي وارد سازيد تا پاي برخاستن را نداشته باشد و ولايت فقيه بود كه ما را به اين سرزمين گرم خوزستان و سرد غرب در زمستان، كشانيده است. به آمريكا و شوروي و ايادي مزدورش اعلام مي‌داريم كه ما نه از گرماي خوزستان مي‌ترسيم و نه از سرماي شديد غرب و تا آخرين قطره خون خود ايستاده‌ايم. و تو اي مادر! اين جمله را بدان كه اگر خداوند شهادت را نصيبم كرد، نبايد نااميد گردي كه قطرات خون من بر زمين خونين كربلاي خوزستان ريخته شده. بدان كه از اين قطره‌ها لاله‌هايي مي‌رويد و از رويش اين لاله‌ها درخت تنومند اسلام- كه مدت زيادي است خشك و تشنه‌لب مانده است- از اين خون، آبياري مي‌شود و جان تازه‌اي به خود مي‌گيرد. تو بايد از اين نظر افتخار كني كه توانسته‌اي بعد از چندين سال زندگاني، فرزندي تحويل جامعه اسلامي دهي كه با خون خود، درخت اسلام را آبياري كند. بايد افتخار كني كه نقش زن در جامعه اسلامي را خوب ايفا كرده‌اي و خوشحال باشي كه زحمات پي در پي تو در مورد من بيهوده نبوده. سرت را بالا بگير، اي مادرم! ولي در عين حال مواظب خودت باش كه با ريختن خون من سوء استفاده نكني كه در اين صورت از تو راضي نخواهم بود. در خاتمه از تو اي مادر! حلاليت مي‌طلبم و به تو، اي پدر! سلام مي‌رسانم، سلامي از كربلاي مدينه. پدرم پينه‌هاي دستت را از دور مي‌بوسم و افتخار مي‌كنم كه چنين پدر زحمت‌كش و متعهد به اسلام دارم. از تو مي‌خواهم كه هميشه يار و پشتيبان امام عزيز، خميني بت شكن باشي. با طلب حلاليت از تو خداحافظي مي‌كنم. و در خاتمه، اي خانواده‌هاي عزيز و اي ملت شهيد پرور! اين را از شما مي‌خواهم كه شعار «خدايا خدايا تا انقلاب مهدي. خميني را نگهدار» را هميشه بر زبان داشته باشيد و از تمام شما حلاليت مي‌طلبم، خاصه دوستان و رفقايم.

/ 1