شهيد احمدعلي طهماسبي - وصیت نامه شهید احمدعلی طهماسبی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید احمدعلی طهماسبی - نسخه متنی

احمدعلی طهماسبی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد احمدعلي طهماسبي

استان مازندران > شهرستان آمل

وصيت نامه

«طلبه‌‌ شهيد: احمد علي‌ طهماسبي‌» «اي‌ پيغمبر با كافران‌ و منافقان‌ جهاد و مبارزه‌ كن‌ و بر آنها بسيار سخت‌ گير، مسكن‌ آنها دوزخ‌ است‌ كه‌ بسيار بد منزلگاهي‌ خواهد بود.» (توبه/72) بار خدايا تو خود شاهدي‌ كه‌ در اين‌ لحظه‌ حساس‌، چه‌ شوق‌ و مسرت‌ تمام‌ وجودم‌ را احاطه‌ كرده‌ است‌ و نيز خود شاهدي‌ كه‌ سفيدي‌ اين‌ كاغذ زيبا را نه‌ براي‌ دنيا و اهل‌ آن‌ سياه‌ و تاريك‌ كرده‌ام‌، بلكه‌ فقط‌ رضاي‌ تو را مي‌طلبم‌. بارها بود كه‌ به خود مي‌آمدم‌ كه‌ بايد وصيت‌ نامه‌اي‌ بنويسم‌ ولي‌ باز قانع‌ مي‌شدم‌، كه‌ وصيت‌ نامه‌ را بايد شهدا بنويسند، ولي‌اين‌ بار آن‌ هم‌ در شبي‌ كه‌ موسوم‌ شب‌ رحلت‌ زهرا(سلام الله عليها‌) است تصميم‌ راسخ‌ گرفتم‌، قلم‌ را در دست‌ بگيرم‌، و در دل‌ سياه‌شب‌ در كنج‌ حجره‌ خاموشي‌ حوزه‌ روي‌ كاغذ ببرم‌ و جملات‌ را از پي‌ هم‌ روان‌ سازم،‌ در ضمن ‌هميشه‌ نيز دنبال‌ بهانه‌‌هايي‌ مي‌گشتم‌ تا اينكه‌ عشق‌ حرم‌ حسيني‌ (عليه السلام) مرا بدنبالش‌ كشيد. هدفم‌ را از جبهه‌ فقط‌ جهت‌ رضاي‌ خداوند و خدمت‌ به‌ مسلمين‌ بيان‌ مي‌دارم‌، زيرا ما درس‌ گرفته‌ مكتب‌ حسينيم‌، كه‌ مكتب‌ ما و امام‌ و رهبر ما حسين(عليه السلام) هرگز ذلت‌ و زندگي‌ با دشمنان‌ را نپذيرفت‌ و آن‌ را شكنجه‌اي‌ دردناك‌ ناميد. لذا به‌عقيده‌ام‌ هر مسلمان‌ و پيرو خط‌ سالار شهيدان‌ موظف‌ است‌ كه‌ در مقابل‌ ظالم‌ و ظالمان‌ سكوت‌ اختيار نكند و بر آنان‌چون‌ شير هجوم‌ برد و مجال‌ پيروزي‌ و غالب‌ شدن‌ بر مسلمين‌ را از آنان‌ سلب‌ كند و همين‌ عقيده‌ است‌ كه‌ امروز هر آزاده‌ مسلمان‌ ايراني‌ را بر آن‌ داشت‌ كه‌ جهاد دفاعي‌ خود و حلقه‌ محاصره‌ را تا سر حد ممكن‌ برساند. در پايان‌ به‌ همه ‌برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ و دلسوز وصيت‌ مي‌نمايم‌ كه‌ از ادامه‌ دهندگان‌ واقعي‌ راه‌ شهدا باشند و وحدت‌ كلمه‌ را حتماً بين‌ خودشان‌ حفظ‌ نمايند. از محضر پدر عزيزم‌ و مادر مهربانم‌ پوزش‌ مي‌طلبم‌ كه‌ ذره‌اي‌ از زحمت‌ شما را جبران‌ نكرده‌ام‌، تقاضا دارم‌ عفونماييد زيرا اين‌ بار نداي‌ اسلام‌ بود كه‌ مبارزه‌ و ياري‌ طلبيده‌ و اين‌ توفيق‌ نصيبم‌ شده‌ تا لبيك‌ گويم‌. به شما پدر عزيز ومادرم‌ مهربانم‌ وصيت‌ مي‌نمايم‌ كه‌ در مرگ‌ من‌ صبر و صبوري‌ به خرج‌ دهيد زيرا من‌ امانتي‌ از طرف‌ خداوند در نزد شما بودم‌، و خوشا به حالتان‌ كه‌ اين‌ امانت‌ را سالم‌ به‌ او يعني‌ پروردگار جهانيان‌ سپرديد. خدمت‌ مادر من‌ يعني‌ زحمت‌ كشيده‌ من‌ كه‌ زحماتش‌ را جبران‌ نكرده‌ام‌، سر شب‌ تا سحر لاي‌ لاي‌ گفتي‌، مادرم‌! به‌ خدا قسم‌ براي ‌اين‌ زحمات‌ شما شرمنده‌ هستم‌. اما سفارش‌ من‌ به‌ نور چشمانم‌ برادرهاي‌ عزيزم‌! از بزرگ‌ تا كوچك‌ اين ‌است‌ كه‌: اگر خداي نكرده‌ حرفي‌ به‌ اين‌ انقلاب‌ بزنيد، به‌ خدا قسم‌ مرا آزار مي‌رسانيد و اما سفارش‌ من‌ به‌ خواهران‌ ديني‌ اين‌ است‌ كه‌ خواهر ندارم‌ حرف‌ مرا خوب‌ گوش‌ بكند شما به جاي‌ همان‌ خواهر اصلي‌ من‌ هستيد من‌ سفارش‌ به شما مي‌كنم‌ كه‌ حتماً جامة‌ عمل‌ بپوشانيد يعني‌ اين‌ است‌ كه‌ حجاب‌ خودتان‌ را رعايت‌ كنيد و اگر از من‌ بي‌‌ادبي‌ ديديد همگي‌ شما مرا ببخشيد هر زحمت‌ كه‌ براي‌ من‌ كشيديد مرا باز هم‌ ببخشيد. اما سفارش‌ ديگر من‌ به‌ عمه‌ ودايي‌ها و فرزندان‌ آنها اين‌ است‌ كه‌ نسبت‌ به‌ اين‌ انقلاب‌ حرفي‌ نزنيد كه‌ باعث‌ آزار دادن‌ روح‌ من‌ مي‌گردند و هميشه ‌روز جمعه‌ به سر مزار من‌ بياييد تا مرا شاد كنيد. اما سفارش‌ من‌ به‌ برادرهاي عزيزم‌ در باسركلا و بانصركلا باخانواده‌شان‌ اين‌ است‌ كه‌، هر روز جمعه‌ سر مزار من‌ بياييد تا باعث‌ شاد شدن‌ روح‌ من‌ ‌شويد. برادران‌ و خواهرانم! ‌به شما اين‌ سفارش‌ را مي‌كنم‌ كه‌ پدر و مادر مرا هميشه‌ شاد كنيد و آنها را ناراحت‌ نكنيد كه‌ باعث‌ آزار دادن‌ روح‌ من‌مي‌شود و گريه‌ براي‌ من‌ نكنيد...

استان: مازندران

شهرستان: آمل

تولد: 4/1/1348- باهنركلا

شهادت: 8/11/1365-شلمچه

/ 1