شهيد سيدجواد شفيعي دارابي - وصیت نامه شهید سید جواد شفیعی دارابی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شهيد سيدجواد شفيعي دارابي
استان مازندران > شهرستان ساري وصيت نامه
«روحاني شهيد: سيد جواد شفيعي دارابي» به نام خداي زاهدان، به نام خداي شهيدان، به نام خداي عابدان، به نام خداي عارفان، به نام خداي عاصيان. سخنم را به نام خداي عاصيان (گنهكاران) آغاز ميكنم و انگيزه اصلي آن بود كه حضرت موسي در مناجات عرضه داشت: اي خداي عابدان، جواب آمد لبيك، دوباره عرضه داشت: اي خداي عارفان! جواب آمد لبيك، سومين بار عرضه داشت: اي خداي عاصيان! سه بار جواب آمد: لبيك، لبيك، لبيك. موسي عرضه داشت، عرض كردم اي خداي عابدان، يك بار لبيك فرمودي و خداي عارفان گفتم، باز هم جواب يك بار فرمودي لبيك، اما همين كه عرضه داشتم اي خدايگناهكاران، سه بار فرمودي لبيك، لبيك، لبيك. خداي سبحان فرمود: چون كه عابد به عبادتش و عارف به عرفانشمينازد، ولي بنده گنهكارم به چه چيزش بنازد؟ از اين جهت سه بار گفتم: لبيك، لبيك، لبيك. آري، گناهكاري قلم بهدست گرفته و ميخواهد مطالبي را درميان بگذارد. در سه قدم مطلب بيان ميگردد، قدم اول خدا و شناخت خداوند سبحان: شهادت ميدهم كه خدا يكي استو شريك ندارد و خداوند ميفرمايد: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم». هان، اي انسانها، تقواي الهي پيشه كنيد، اطاعت خدايكنيد تا لطف الهي نصيب حال شما گردد و بايد دل را پاك كرد، بهترين دل آن بود كه در بددلي نبود و زيباترينوشريفترين ولطيفترين دل آن بود كه محبت خدا و ائمه در آن باشد. گويند خورشيد چراغ جهان است ولي معرفتچراغ دلها است، هر چه هست دل پاك با خداي جهان آفرين سرو كار دارد. همان طوري كه گل شكفته گردد، بلبلعاشق آن گل و اگر دل شكفته گردد، خداي آن دل را حاصل بود. قلب است كه انسان را به عرش ميرساند و قلب استكه جايگاه خداي سبحان است. رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: «لكل شييء معدن و معدن التقوي قلوب العارفين». از اينجهت گويند كه عاشق آن است كه دلش سخن گويد نه لسانش سخن گويد، و انسان با عزم و همت ميتواند به هر جاطيران كند. آري، علي (عليه السلام) ميفرمايد: «اقراء وارق» بخوان و بفهم و آگاه باش. تدبر و تعقل و تفكر شرط است و با قرآن ارتباط داشتن شرط عاشق بود، چون قرآن نردبان سعادت و كمال انسان است و عشق قلبي به خداوند است كه عزت و شرف و مجد و عظمت، عشق و جمال و كمال و تقوا ميآورد. و قرآن انسان ساز است، كمال آفرين است، قرآن به انسان ادب و اخلاص ميآموزد و اگر انسان كامل شد، مساوي با قرآن و عالم خلقت است، انسان كامل عالم و انسان كامل قرآناست. جهان انسان شد و انسان جهاني از اين زيباتر نبود بياني نكته آخر در قدم اول اين است كه تا انسان اين جايي ميباشد، قدرت ديدن آنجا را ندارد و بايد سعي كند كه روح و روانش را تزكيه كند، چون دو محبت در يك دل نگنجد و خوشه هم يك سر دارد. زمين شوره زار سنبل نيارد، يعني دل بايد خدايي باشد نه شيطاني. قدم دوم: انس گرفتن با خداي سبحان در طريق حق، قدم گذاردن و ارتباط معنوي پيدا كردن، يعني آفتاب كه آمد، ستارگان غروب ميكنند، دريا كه آمد، قطره عنواني ندارد. اگر نور آمد، همه هيچ هستند. پس همه دليل توحيد است وعقل يگانه راهنماي توحيد است و «التوحيد حياه النفس». آري، عارفي گويد: هفتاد سال با خداي خويش زندگاني كردم ويك بار بر مراد نفسم حركت نكردم، يعني رسم عاشق نيست با يك دل دو دلبر داشتن، مخلص بودن براي خداي سبحان، رحمت را به ارمغان ميآورد، چون جهد مردان خدا چهل سال بود دست، زبان، چشم، دل. اگر كسي ميخواهد دلش آراسته گردد و به مقام رضا برسد، بايد به خدا نزديك گردد. قدم سوم: سوختن در عشق خداوند، هر كه عاشق شد، خود را يافت و هر كه خود را يافت، او را يافت وخودش را فراموش كرد و هر كه خودش را فراموش كرد، فاني في الله ميگردد. يك بار بگفت الله، زبانش بسوخت و بهعالم معني راه پيدا كرد. و هر كه در عشق خداوند سوخت، مقام «بل احياء عند ربهم» را كسب ميكند و دل جذبة الهي پيدا ميكند و نفس به حالت «مطمئن و راضيه و مرضيه» ختم ميگردد و مقام بزرگي را كسب ميكند، مورد مكرمت خاص خداوند قرار ميگيرد. [انسان با] «لقد كرمنا بني آدم»، مورد فضيلت خاص خداوند و با «لقد فضلنا بني آدم»، جانشين خداي سبحان ميگردد. «انيجاعل في الارض خليفه»، روح خدا در كالبد او دميده ميشود و «نفخت فيه من روحي» و بالاتر، «لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم»، [شامل او ميشود.] مطالبي با عزيزتر از جانم،. پدر مكرم و معظم: سلام عليكم؛ اميد است كه حلالم كنيد، اگر بياحترامي و بيادبي از اين حقير ديدهايد، حلالم كنيد كه نهايت لطف پدرميباشد كه فرزندش را عفو كند و باز گويم: پدر گراميم صبور باش، حسين گونه در كنار جسد فرزندت به ياد حسينزهرا(سلام الله عليهما) اشك بريز و چشمانم را باز بگذاريد كه من كوركورانه اين راه را انتخاب نكردم چون راه حسين، راه عزت وافتخار است. دستانم را مشت كنيد و از تابوت بيرون اندازيد، به مردم بگوييد كه فرزندم در مقابل ظلم وجنايت جانباخت و به لقاي خداي سبحان ملحق گشت، پدرم! ببال و بناز كه سربازي را پرورش داديد و تحويل امام زمان دادهايد وهمين افتخار بس كه فرزندت سرباز كوچك امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) است. اما سخني با مادر مهربانم كه مرا از شير جانش پرورش داده است، حلالم كن كه شبها مرا شير دادهاي. اي مادر! مادر مثل مادر معظم حضرت علي اكبر كه در داغ فرزندش چه ميكرد. عكسم را در دست بگير، به دشمنان بفهمان كه دنيا بداند كه اسلام، دين جهاد و شهادت و عظمت است. اسلام دين خون و مبارزه وايثار است و بگو به مردم كه به ياريحسين زمان، امام امت، خميني بشتابيد تا قلب حضرت زهراي اطهر را خوشحال كنند. مادر، صبر پيشه كن و خداوندصبر كنندگان را دوست دارد. «ان الله مع الصابرين». سخني با برادرانم، سلام عليكم؛ اميد است مرا عفو كنيد، اگر نتوانستم وظيفه برادري را خوب انجام دهم و اگر كوتاهي از من ديده شد، ببخشيد واگر اسلحهام بر زمين افتاد، سلاح را به دست گرفته و عليه دشمنان اسلام بتازيد و اسلام را تنها مگذاريد. وصيتم به شما اين است كه درمقابل جريانات انحرافي قد علم كنيد، با دشمنان اسلام و قرآن مبارزه كنيد، درپايگاههاي بسيج شركت فعال داشته باشيد، شبها پاسداري دهيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد و ادامه دهنده خون شهداي راه حق و فضيلت باشيد. سخني با خواهرانم، سلام عليكم؛ مقاوم باشيد، محكم باشيد، استوار و سربلند باشيد، عفيف باشيد، محجّب باشيد، پاكي را پيشه خويش قرار دهيد، احكام اسلامي را فرا گيريد و زينب گونه رسالت ياران حسين را به نحو احسن، انجام وظيفه كنيد و به گوش جهانيان برسانيد كه عزيزانمان رفتند تا عليه كفر وستم و ظلم و نفاق و كينه و عداوت خط بطلان بكشند. آري، به ديگران بياموزيد ياران علي اكبر (عليه السلام) ميروند تا حقيقت را به جهانيان به اثبات برسانند، كه حق، خون و تلاش و ايثار ميخواهد، فداكاري و همكاري و تعاون ميخواهد، كمك ميخواهد، كمكهاي مالي، جاني،قلمي، قومي، لساني، اسلام دين حق و فضيلت، رحمت و عطوفت است و اسلام دين نور و عزت است، اسلام دين انسان سازي وكمال است، اسلام دين شرف و ناموس پرستي است، اسلام ديني است كه انسان را به كمال ميرساند، اسلام دينياست جهان شمول، تمام مكتبها را زير چتر خودش دعوت ميكند و جواب مثبت ميدهد و نيازهاي همگان را برآورده ميكند، اسلام دين تحقيقي است، نه دين تقليدي و كوركورانه، اسلام دين تعقل و تدبر و تفكر ميباشد. سخني با همسر مهربانم: عزيزم، اميد زندگيام، سلام مخلصانه مرا كه از دشت و صحراي خونين كربلاي ايران رهسپار ميگردد بپذير. شرمندهام لكن چه كنم؟ تنها وصيتم اين است كه شما را به صبر دعوت ميكنم، همان طوري كه حسين (عليه السلام)، خواهرش زينب (سلام الله عليها) را دعوت به صبر ميكرد. استوار باش، شهادت كمال انسان است كه نصيب هر كسنميشود و دعا كن كه خداوند به همه عمر با بركت و با عزت عطا فرمايد تا خدمت بيشتري به اسلام شود. لكن اگرخداي سبحان شهادت را نصيبم فرمود، راضي به رضاي خداي سبحان هستم، هر چه مصلحت باشد همان خواهدبود. همسر با وفايم! نكته را سر بسته گويم. مرا حلال كن اگر نتوانستم خوب انجام وظيفه كنم. زندگي جز عقيده و جهاد چيز ديگري نيست. از روز ازل حق و باطل در مقابل هم صف آرايي كرده بودند و تا حال ادامه داشت. اسلام خون ميخواهد، فداكاري و از خودگذشتگي ميخواهد. تو را عزيزم! تو را به خداي سبحان ميسپارم و در تمامي حالات توكل بر خدا كن، چون خدا كفايت كننده است، «حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولي و نعم النصير» عزيزم! فرزندانم را خوب مادري كن، هم پدر باش و هم مادر، ولي مقاوم باش، مرد افكن باش، دريا دل و كوهوار و ثابت قدم باش، بچهها را به مسائل اسلام آشنا كن. صدايم زدند به خط. ديگر زحمت . . . دنباله وصيت نامه پيش خدا ماند. ساعت 3 و 18 دقيقه «اللهم صل علي محمد و آل محمد »استان: مازندرانشهرستان: ساري تولد:01/09/1337 شهادت: 3/11/65- شلمچه