شهيد احمد سليماني - وصیت نامه شهید احمد سلیمانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید احمد سلیمانی - نسخه متنی

احمد سلیمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد احمد سليماني

استان اصفهان > شهرستان فريدن

وصيت نامه

«وصيت نامه طلبه شهيد احمد سليماني» «ان الذين آمنوا و الذين هاجروا و جاهدوا في سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله و الله غفور رحيم» همانا آنان كه گرويدند و آنان كه هجرت كردند در راه خدا ايشان اميد مي دارند رحمت خدا را و خدا آمرزگار و مهربان است. «ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه» هر چه داريم از حسين (ع) داريم . ( امام خميني) با درود و سلام، بر منجي عالم بشريت آقا امام زمان و نايب بر حقش امام امت ( با درود و سلام به شهداء و اسراء و خانواده آنها سخنم را آغاز مي كنم، از خداي عز و جل سپاسگزارم و شكر مي كنم كه مرا از امت محمد(ص) خلق كرد و خلقي ديگر يعني روح بر بخشيد، گر چه زبان گويا ندارم و خيلي زبانم قاصر است كه از اسلام صحبت كنم و از خدا مي خواهم كه مرا در اين راه مدد دهد و اگر حسيني واقعي نيستم حسينيم كند و آخر بار هم حسين را بر بالين من بفرستد تا آن آقا يك دستي بر چهره سياهم بكشد. خدا يا! تو آگاهي كه دوست دارم رگ و پوست و استخوان ناچيزم را در راه تو آب كنم و آن قدر نفسم مطمئنه شود كه ببينم در سلولهاي بدنم خدا حركت مي كند و ببينم راستي خدا از بنده حقير راضي شده باشد، بنده تا هستم دوست دارم دلسوزانه به اين ملت محروم خدمت كنم، خدمت من ناچيز است. از دست و زبان كه بر آيد كز عهده شكرش بدر آيد. خدا يا! چگونه مي پذيري بنده اي همچون حقير با زبان يا رب يا رب در آتش جهنمت بسوزد، در صورتي كه حيا داري از اين كار، خدا يا!اگر بنا است به ما مهلت ندهي با ائمه اطهار از نزديك عرض ادب كنم،من جز تو چه كس را بخوانم. خدا يا!تا امام زمانم را نشناسم، مرا از اين دنيا مبر، خدا يا! تا غرور و ناداني و ريا و غيره را از من نگيري و به جاي آن معرفتي الهي عطا كني مرا از خود جدا نكن. خدا يا! اين بنده حقير دوست دارم تا آخرين قطره خونم به تو التماس كنم و الهي العفو ، الهي العفو، الهي العفو بگويم شايد ترا دريابم، خدا يا! تو مي داني مي خواهم چه بگويم و به هر حال روي كاغذ آوردم خونخواهي برادران شهيد خودم را از دشمنان اسلام و قرآن و امام و ملت و آئين و مكتبم بگيرم زيرا سينه من تنگ شده و من تو را از خالق ترين خالقين مي دانم، دلم زياد از اين دنيا سير شده، اي شمشير ها و اسلحه هاي مدرن! همه به سوي من حركت كنيد به اميد آن روزي كه خون مرا بريزيد، در هر قطره خون من نام حسين(ع) و خميني ببينيد. (صلوات). خطاب به پدر و مادر و پدرزن و مادرزن و همسر و همشيره و پسر عمو و برادر و همه قوم و خويشان، خوب گوش فرا دهيد بنده حقير دوست دارم استعفا نامه ام را خدا بنويسد كه همان شهادت باشد. شهادت ارثي است كه از ائمه اطهار به ما رسيده. ( امام خميني) اي همسر اي پدر و مادر و خويشان! راضي نيستم يك ريال از بيت المال پول يا چيزي ديگري بگيريد اما خدا يا! چگونه از زحمات پدر و مادرم صحبت كنم، يا الله، چگونه از زحمات استاد هايم صحبت كنم از قبيل استاد بزرگوار، نماينده و خليفه خدا در روي زمين آقاي حاج سيد مرتضي موسوي و حاج سيد امن الله معين الديني و غيره، بنده كوچكتر از آنم كه بتوانم يك لحظه صحبت از زحمات شما عزيزان بكنم خودتان به جاي بنده صحبت كنيد. همسرم! بنده حقير تو را خيلي اذيت كردم و حلالم كن و بچه ها را پاك تحويل امام بده، اي قوم و خويشان و همكلاسان! و اي همه مردم مرا حلال كنيد،اين محبت از محبت ها خداست، حب محبوب خدا حب خداست روزه و نمازهايم را بدهيد بخوانند و بگيرند كه حدود آنها را در دفتر ديگري معين كرده ام، كفاره روزه هايم را داده ام فقط خود روزه هايم را بگيريد مرا پيش شهيد سليمان سليماني خدا دوست خاكم كنيد. اي پدر و مادر و همسر و قوم و خويشان محرمم بياييد! در آن لحظه آخر بوسه بر لبهايم بزنيد تا من باورم شود كه از من راضي شده ايد به خدا من از شما راضي هستم چون من شما را خيلي اذيت كردم. اما اي برادر! بيا با هم باشيم بيا و همدرد و همفكر باشيمو مادرم تو نيز بيا، بيا بر سر قبرم تا بگويم با تو چه دارم خيلي زحمتها برايم كشيدي براي همان خاطر ؟؟؟ مي كنم، ولي وقتي از سر قبرم بر مي گردي درك كن كه تو نيز رفتني هستي از دنيا. آب دريا اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد. تو نيز بوسه بر لبهايم بزن، بخدا من از زحمات شما شرمنده ام، مي خواهم واقعا درك كنم كه از من راضي شدي، اي پسر عمو جان اي پدرزن و مادرزن! شما هم همين طور دلسوز و هم عقيده شويد با هم، اي اقوام من! من كه دلسوز نبودم شما باشيد، دوست ندارم تارك الصلوه در تشيع جنازه من شركت كند و بعد از آن از امام امت بخواهيد يك اللهم اغفر فلان بن فلان فرمايد، امام را فراموش نكنيد و پارچه را از روي من ميندازيد، زيرا كه بنده نمي بينم ولي نامحرمها مرا مي بينند و حرام است فقط محرمها حق دارند جسدم را ببينند . والسلام التماس دعا خدا يا خدا يا تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما

استان: اصفهان

شهرستان: فريدن

تولد: شهادت:

/ 1