شهيد سيدظهور سادات نيا - وصیت نامه شهید سید ظهور سادات نیا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید سید ظهور سادات نیا - نسخه متنی

سید ظهور سادات نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد سيدظهور سادات نيا

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

«طلبه شهيد: سيد ظهورسادات‌نيا» «قل‌ ان‌ الصلواتي‌ و نسكي‌ و محيايي‌ و مماتي‌ رب‌ العالمين‌» به درستي كه‌ نمازم‌، طاعتم‌ و كليه‌ اعمالم‌ و زندگي‌ام‌ و مرگم‌ براي‌ خداست‌ كه‌ پروردگارجهانيان‌ است‌. انا لله‌ و انا اليه‌ راجعون‌ با درود فراوان‌ بر پيامبر اكرم -صلي‌الله‌عليه‌وآله- اجرا كننده‌ عدالت‌ واقعي‌ و پيام‌ آور آيات‌ راه ‌مستقيم‌ الهي‌ و با درود فراوان‌ بر بقية‌ الله‌ الاعظم‌ ارواحنا له‌ الفدا، مهدي‌ صاحب‌الزمان -عجل‌الله‌تعالي‌فرجه- منجي‌ عالم‌ بشريت‌، برقرار كننده‌ عدالت‌ آخر زمان‌، نابود كننده مستكبران‌ و با درود فراوان‌ بر رهبر عظيم‌ حضرت‌ آيت‌ ا... العظمي‌ امام‌ خميني،‌ بت‌شكن‌و با درود فراوان‌ به‌ خانواده‌هاي‌ شهداء، مجروحين‌، معلولين‌ و رزمندگان‌؛ وصيتم‌ را شروع‌مي‌كنم‌: سلام‌ عليكم؛ اين‌ جانب‌ حقير فقير، سيد ظهور سادات‌نيا، ساكن‌ كوچكسراي‌ قائم‌شهر، نام‌ پدر، ميراعظم؛‌ تاريخ‌ تولد 1347، پس‌ از عرض‌ سلام‌، سلامتي‌ شماها را از درگاه‌ خداوند تبارك‌ وتعالي‌ خواهان‌ و اميدوارم‌ هميشه‌ در كارهاي‌ خود پيروز باشيد و با ذكر چند جمله‌ كه‌ درلفظ‌ وصيتم‌ مي‌باشد براي‌ سبكي‌ گناهانم‌ اقدام‌ مي‌نمايم. اين‌ حقير در اوج‌ سعادت‌ و رضايت كه‌ نصيبم‌ مي‌شود از دنيا مي‌روم‌ و درود برهمچو خانواده‌اي‌ باد كه‌ اين‌ جور فرزندشان‌ را در راه‌ مقدس‌ قرآن‌ و اسلام‌ مي‌دهند. پدر و مادر عزيزم‌ و اي‌ برادران‌ و خواهران‌ من‌! اگر اين‌ وصيت‌ را مي‌شنويد يا گوش‌مي‌دهيد يا مي‌خوانيد؛ حقير را حلال‌ كنيد كه‌ حلاليت‌ مي‌طلبم‌. من‌ به‌ جبهه‌ رفتم‌ تا عهدو پيماني‌ را كه‌ در خيابانها و در مساجد، با خدا و امام‌-عليهماالسلام-، يعني‌ جدم‌ حسين‌ بن‌ علي -عليه‌السلام- و امام خميني‌ پذيرفتم،‌ ادا نمايم‌. رفتم‌ تا آنجايي‌ كه‌ خون‌ در بدن‌ دارم‌ با بعثيان‌ كافر بجنگم‌ تا اسلام‌ و قرآن‌ با فتح‌ كربلا و قدس‌ برپا شود. اي‌ پدر، برادران‌ و خويشاوندان‌! نگوييد مگر اسلام‌ قبلاً نبود؟ چرا بود، ولي‌ نمي‌گذاشتند عزت‌ و شرف‌ براي‌ اسلام‌ باشد. دستورات‌ قرآن‌ را اجرا نمي‌كردند و زير پا مي‌گذاشتند؛ فحشا بود؛ عزت‌ علما و روحانيون‌ را پايين‌ مي‌آوردندو اي‌ پدر و مادر! برادر و خواهرم‌! مي‌دانم‌ با كشته‌ شدنم‌ ناراحت‌ مي‌شويد. شماها مي‌دانيد كه‌ ما عاشقان‌ حسين‌ ابن‌ علي‌ -عليه‌السلام- بوده‌ و راهش‌ را ادامه‌ خواهيم‌ داد؛ چون‌ او به‌ ما درس‌ شجاعت‌، شهادت‌، تزكيه‌ نفس‌ و زير بار ذلت‌ نرفتن‌ آموخت‌ و ما هم‌ از او پيروي‌مي‌كنيم‌. اين‌ حقير آگاهانه‌ در اين‌ راه‌ قدم‌ نهادم‌ و چون‌ مي‌دانم‌، اگر هم‌ كشته‌ شدم‌ برايم‌ گريه ‌نكنيد. براي‌ حسين‌ -عليه‌السلام- گريه‌ كنيد؛ براي‌ آن‌ طفلان‌ معصومش‌ و 72 يارش‌ و به‌ آن‌ ناله‌هاي‌ علي‌ -عليه‌السلام- در سر چاه‌؛ به‌ ناله‌هاي‌ پيامبر براي‌ قرآن‌ و براي‌ اسلام‌گريه‌ كنيد. اين‌ حقير كيستم‌ كه‌ غلام‌ در خانه‌ آنها هم‌ نمي‌شوم‌؟ صبر كنيد كه‌ خداوند با صابران ‌است‌. اي‌ خواهرانم‌! سعي‌ كنيد حجاب‌ اسلامي‌تان‌ را رعايت‌ كنيد. زينب‌وار با خواهران‌ ديني‌ ‌رفتار كنيد و صبور بوده‌ و درد و رنج‌ امروزة‌ دنيا را مثل‌ زينب -سلام‌الله‌عليها- تحمل‌كنيد. اي‌ دوستان‌ من‌! سعي‌ كنيد، وحدت‌ خود را هرگز از بين‌ نبريد و دعاي‌ وحدت‌ را هميشه‌ با مشت‌ گرده‌ كرده‌ و در جاهاي‌ مهم‌ خصوصاً سر نماز بخوانيد و سعي‌ كنيد در نمازجماعتها شركت‌ كنيد. كارهاي‌ تبليغاتي‌تان‌ روز به‌ روز زيادتر شود و سعي‌ كنيد اين‌ منافقين ‌از خدا بي‌ خبر در شما رخنه‌ نكنند كه‌ عامل‌ تفرقه‌ بين‌ شما هستند. شب‌ اول‌ قبر بنده‌ را فراموش‌ نكنيد و تا آنجايي‌ كه‌ مي‌توانيد در مزار شهدا و پيش‌ بنده‌ بمانيد و بنده‌ را حلال‌ كنيد و هر بدي‌ از ما سرزده‌ به‌ بزرگي‌ خودتان‌ ببخشيد. و در آخر به‌ پدر و مادر خود باز هم‌ مي‌گويم‌: بنده‌ را ببخشيد. بار خدايا! اين‌ قطره‌ خون‌ ناچيز و جان‌ ناقابل‌ مرا در گسترش‌ اسلام‌ بپذير كه‌ در راه ‌خودت‌ و قرآنت‌ ريخته‌ شود. اگر اين‌ حقير اين‌ ارزش‌ را داشته‌ باشم،‌ اگر صدها بار جان‌ بدهي،‌ باز هم‌ در راه‌ مقدس‌ تو با كافران‌ مي‌جنگم‌. در آخر؛ جان‌ امام‌ را دعا كنيد. در ضمن‌ بنده‌ را در امامزاده‌ صالح‌ دفن‌ نماييد يا در سيد ملال‌. چون‌ زمين‌ خداست‌ فرق‌ ندارد يا خود دانيد هر چه‌ صلاحتان‌ است‌. تاريخ‌ وصيت‌ 2/2/1363 در جبهه‌ حق‌ عليه‌ باطل‌. جاء الحق‌ و ذهق‌ الباطل‌ ان‌ الباطل‌كان‌ ذهوقا. ضمناً مراسم‌ را خيلي‌ ساده‌ بگيريد و به‌ جبهه‌ كمك‌ كنيد و به‌ دوستانم‌ هم‌ مي‌گويم‌ هيچ‌وقت‌ جبهه‌ را فراموش‌ نكنيد. پيروز باشيد.

/ 1