شهيد عبدالعلي رفيعي - وصیت نامه شهید عبدالعلی رفیعی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید عبدالعلی رفیعی - نسخه متنی

عبدالعلی رفیعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد عبدالعلي رفيعي

استان مازندران > شهرستان قائمشهر

وصيت نامه

بسم الله الرحمن الرحيم «روحاني‌ شهيد: عبدالعلي‌ رفيعي‌» «قائم‌شهر» «و لا تحسبن‌ الذين‌ قتلوا في‌ سبيل‌ الله‌ امواتا بل‌ احياء عند ربهم‌ يرزقون‌ » (آل عمران/169) «هيهات‌ من‌ الذله‌» امام‌ حسين‌-عليه السلام- «ملتي‌ كه‌ شهادت‌ دارد اسارت‌ ندارد». (امام‌ خميني‌) در مسلح‌ عشق‌ جز نكو را نكشند روبَه‌ صفتان‌ زشت‌ خوي‌ را نكشند گر عاشق‌ صادقي‌ ز مردن‌ مگريز مردار بود هر آن‌ كه‌ او را نكشند با درود فراوان‌ به‌ منجي‌ عالم‌ بشريت‌، امام‌ زمان‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ ولي‌ عصر مهدي‌ موعود-عجل‌الله‌تعالي فرجه‌الشريف- و نايب‌ برحقش‌، پير جماران‌، ابراهيم‌ زمان‌، بت‌‌شكن‌ دوران‌، قلب‌ تپنده‌ مستضعفان ‌جهان‌، روح‌ خدا، خميني‌ كبير و با درود بر رزمندگان‌ كفر ستيز و سلحشور اسلام‌ كه‌ جان‌ خودرا بر كف‌ نهاده‌ و براي‌ به‌ اهتزاز در آوردن‌ پرچم‌ سبز لا اله‌ الا الله‌ محمد رسول‌‌الله‌، بر بالاي ‌بلندترين‌ قله‌هاي‌ جامعه‌ جان مي‌افشانند، خودشان‌ مي‌سوزند و از سوختنشان‌ جامعه را روشن مي‌سازند. وقتي‌ اسلام‌ و قرآن‌ به‌ خطر افتد، مسلمان‌ آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ در صحنة‌ حق‌ باشد. در غيراين‌صورت‌ بي‌انصافي‌ است‌! چون‌ وقتي‌ كه‌ در صحنه‌ حق‌ نيست‌ چه‌ دور كاخ‌سفيد واشنگتن‌ بگردد و چه‌ دورخانه‌ كعبه‌، فرق ندارد. دو راه‌ بيشتر نيست‌؛ يكي‌ سكوت‌ و خواري‌ پذيرفتن‌ و ديگري‌ مقاومت‌ و انتخاب‌ شهادت‌. به‌ قول حضرت‌ علي‌-عليه السلام- مرگ‌ آن‌ است‌ كه‌ انسان‌ زنده‌ باشد، ولي‌ مغلوب‌ و مقهور و زندگي‌ آن‌ است‌ كه‌ انسان‌ بميرد، ولي‌ سربلند و پيروز كه‌ براي‌ مرگ‌ ارزشي‌ قائل‌ نباشد، چون‌ مرگ‌ كوچكتر از آن‌ است‌ كه‌ احتياج‌ به‌ قهرمان‌ داشته‌ باشد. مادرم‌! اگر به‌ تو مي‌گويند، علي‌ ناكام‌ رفته‌ است‌، به‌ آنها بگو كه‌ علي‌ كام‌ خودش‌ را درجبهه‌ گرفت‌ و رفت‌. پدر بزرگوارم‌ و مادر زحمت‌ كشيده‌ام‌! امروز عروس‌ من‌ اسلحه‌ام‌، حجله‌ام‌ سنگرم‌، لباس‌ دامادي‌ام، كفن‌ سفيدم‌ و نقل‌ و نبات‌ عروسي‌ام‌ و رگبار گلوله‌‌هايم‌ مي‌باشد . و سرانجام‌ آخرين‌ وصيت‌ به‌ پدرم‌ اينكه‌: مگذار سنگرم‌-كه‌ آن‌ حجره‌ حوزه‌ علميه ‌مي‌باشد- خالي‌ بماند و دوات‌ قلمم‌ خشك‌ شود و كتابهايم‌ را گرد و غبار بگيرد؛ بلكه‌ يكي‌ ازبرادرانم‌، هادي‌ يا هاني‌ بايد ادامه‌ دهنده‌ راهم‌ باشند. والسلام‌ عليكم‌ و رحمة‌ الله‌ و بركاته

/ 1