بسمالله الرحمنالرحيم «وصيت نامه شهيد مهدي رحيمي» در راه خدا تن به خطر بايد داد در مقدم انقلاب جان بايد داد با درود و سلام بر امام زمان(عج) و نايب بر حقش خميني بت شکن و با درود بر شهداي انقلاب اسلامي ايران ازصدر اسلام تاکنون و لا تقولو لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء ولکن لا تشعرون(بقره/154)ـ به کسي که در راه خدا شهيد ميشود، مرده نگوييد آنها نمردهاند بلکه زندهاند ولي شما اين واقّعيت را درک نميکنيد.ـ و لاتحسبن الذين قتلوا فيسبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون(آل عمران/169)- گمان مبريد آنان که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند آنها زندهاند و نزدپروردگار خود روزي ميخورند. خدايا شهادتم را که در راه اسلام و قرآن است بپذير. امت مسلمان، از شما ميخواهم که امام را تنها نگذاريد و او را در تحقق بخشيدن آرمانهاي جمهوري اسلامي کههمانا اسلام اصيل و راستين ميباشد ياري نماييد. خواهران و برادران، با گامهاي استوار برخيزيد و امر جهاد با خود را به جاي آوريد و از جنگ و شهادت نهراسيد. برشرق و غرب و اسرائيل جنايتکار و صهيونيزم پليد بشوريد. وقتي که آمريکاي جنايت کار و عمال خود فروختهاش تجاوز به ميهن اسلامي را آغاز نمود و روز به روز به تجاوزات خود افزايش داد، احساس کردم نميتوانم شاهد اين همه جنايت باشم و ساکت بنشينم. هر وقت به فکر بمب بارانهاي وحشيانه بعثيهاي عراقي که خانههاي مسکونيمان را ويران کردند و حتي از قتل عام کودکان بيگناه يتيم فروگذار نکردند ميافتم، به خود ميگويم اين چه زندگي است. عشق به الله مرا به سويجبههها کشاند (جبهههاي نور عليه ظلمت). من نميتوانستم مانند مردگان متحرک فقط زباني براي انتقاد داشته باشم،يا در برابر مسايل بيتفاوت باشم. جبهه رفتن من به خاطر هواي نفس نبوده، بلکه به خاطر احساس مسؤوليت در برابر خدا و رسول او و رهبر انقلاببوده. به جبهه ميروم، جبههاي آکنده از عشق، به جبهه ميروم تا با نثار خون ناچيز خود عليه دشمنان خدا و انقلاباسلامي مبارزه کنم. پدرم، مادرم، تنها برادرم، خواهرانم، اگر براي من ناراحتي ميکشيد، نگذاريد که دشمنان انقلاب شاد شوند و هيچناراحتي براي من نداشته باشيد، من راه خود را انتخاب کردهام. چند کلمهاي با تو اي مادر عزيز و مهربانم. اي مادر عزيزم که چهره رئوف و مهربانت از ديدگانم نارفتني است،اميدوارم که با شهادت من هيچگونه خللي در اراده آهنين تو وارد نشود و اگر اذيتي از جانب من متوجه شما بوده مراببخشيد. شهادت من باعث آن نشود که از انقلاب، امام و ولايت فقيه دست برداريد. اميدوارم شهادت اين سربازکوچک امام و انقلاب باعث گردد هر چه مقاوم تر و استوارتر، کشتي توفانزده انقلاب را به رهبري امام خميني ياريکنيد و از امام به نحو احسن اطاعت کنيد. پدرم، اميدوارم از دست اين بنده حقير راضي باشيد، مرا حلال کنيد. برادرم، خواهرانم، اميدوارم که از شهيد شدن من هيچگونه ناراحت نباشيد و هر کاري که انجام ميدهيد براي خدا باشد و هميشه يار و ياور امام باشيد و او را تنها نگذاريد و فرزندان تان را طوري تربيت کنيد که آماده شوند برايخدمت کردن به اسلام و مسلمين. دوستانم، از شما ميخواهم که راه شهدا را ادامه دهيد و فرمان امام خميني را لبيک بگوييد. پدر و مادرم را وصي خود قرار ميدهم که هر طور صلاح ديدند عمل نمايند. تعدادي کتاب در خانه دارم، اگر به آنهااحتياج داريد، از آنها استفاده کنيد و اگر احتياج به آنها نداريد، به حوزه علميه نجفآباد بدهيد. براي رفع احتياط، سه ماه نماز و روزه برايم بگيريد و قدري پول هم به يک مرکز خيريه بدهيد. از طرف من از همهخداحافظي کنيد و برايم حلاليت بطلبيد. بنده نيز همه را حلال ميکنم و راضي نيستم خلاف وصيتم عمل شود. خدايا، به مهديات(عج) بگو که لشگر عظيم اسلام براي ياريت در انتظار توست و هرگز از فيض حضور دردانشگاه انسان ساز جنگ غافل نخواهند ماند. خدايا، به بهشتي بگو که همچنان راست قامتيم. خدايا، به رجائي بگو قرار داد صلح با کفار را امضا نخواهيم کرد. خدايا، به شهداي محراب بگو که بلندترين فريادمان نماز است. مادرم، پدرم، دلم ميخواهد هنگامي که تابوت مرا حمل ميکنند، دستهايم را باز بگذارند تا کساني که همواره درفکر اندوختن مال هستند بدانند و ببينند که هيچ چيز از دنيا همراه خود نميبرم. فزت ورب الکعبه، به خداي کعبه کهرستگار و کامياب شدم، انشاءالله. ديدار ما در کربلا و اگر قابل بوديم در بهشت، هر چه صلاح خداوند است. خداياخدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار. والسلام عليکم و رحمة الله و برکاتهجبهه جنوب مهدي رحيمي