شهيد محمد خائفي - وصیت نامه شهید محمد خائفی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید محمد خائفی - نسخه متنی

محمد خائفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد محمد خائفي

استان مازندران > شهرستان ساري

وصيت نامه

«طلبه شهيد: محمد خائفي» «الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله.

»(توبه/20) در فرهنگ شهادت كلمة ترس و وحشت وجود ندارد.

(امام خميني) پر طاووس قشنگ است به كركس ندهندش معرفت دُر گراني است به هر كس ندهندش با سلام و درود بر يگانه منجي عالم بشريت، حضرت مهدي(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) و نايب بر حقش امام خميني و با سلام و درود بر ارواح پاك شهدا، از امام حسين(عليه‌السلام) و شهداي كربلا تا شهداي ايران زمين و با سلام و درود بر شما امت حزب‌الله و شهيدپرور.

اينجانب محمد خائفي فرزند عزيز، اكنون احساس مي‌كنم رسيدن به روز موعود برايم نزديك شده است.

لذا بر خود لازم ديدم نكاتي را به عنوان وصيت‌نامه بنويسم تا هم حرف‌هايي گفته باشم تا يادگار پس از شهادتم بماند و هم مسؤوليتي كه بر گردنم مي‌باشد ادا نمايم.

من رسيدن به آرزويم را مانند فيلمي كه از صفحة تلويزيون پخش شود، خود را در آن مي‌بينم و آن فيلم‌ها براي من نشاط‌انگيز بوده و اثر مي‌گذارد.

امت حزب‌الله! از همة شما طلب عفو و رحمت مي‌كنم و خود و همه را به اطاعت از امام و دستورات او مي‌خوانم.

امروز كه عراق و در رأس آن صدام ملعون به كشور ما تجاوز نمود، بر ما واجب است كه با متجاوزين ستيز كنيم و اين تفكر غلط است كه عده‌اي خاص جهاد كنند و ديگران راحت بياسايند.

مگر امام حسين(عليه‌السلام) چه كرد؟ امام حسين(عليه‌السلام) شهادت را در ددلهاي ما جايگزين نمود.

امام حسين(عليه‌السلام) هدف داشت، من نيز هدف دارم و هدفم دفاع از فرمايشات امام و لبيك به نداي «هل من ناصر ينصرني» امام است.

من راهي را رفتم كه امام حسين(عليه‌السلام) رفت؛ راهي كه شهداي ديگر رفتند.

راهمان را ادامه بدهيد كه راهمان راه امام حسين(عليه‌السلام) است.

اما سخني با اعضاي خانواده‌ام: پدرم كه زحمات زيادي برايم كشيد و براي سپاس‌گويي زبانم قاصر است.

پدرم با تربيت خوب و آشنا كردن من با امام حسين(عليه‌السلام) بر من منت نهاد.

خداوند به ايشان جزاي خير دهد و خاضعانه دستانش را مي‌بوسم.

اما مادرم: آنقدر برايت نگران هستم كه حد ندارد و از اين نگراني روزها ناراحت و گريانم.

اين تو بودي كه ما را بزرگ نموده و به جبهه رهسپار كردي و اگر رضايت شما نبود، الآن من در جبهه نبودم.

مادرم! از تو تقاضا دارم هنگام نماز شب اول، براي پيروزي رزمندگان، ظهور امام زمان، طولاني شدن عمر امام و در آخر براي من كه به آرزوهايم برسم [دعا كني] زيرا چشم من به دعايتان هست.

الان مدت بيش از شش ماه است كه برادرم آقا ذبيح را نديدم و دلم برايش تنگ شده است، زيرا موقعي كه من در منزل بودم، او در جبهه و حال كه او در منزل است، من در جبهه.

از برادرانم آقا ذبيح الله و جعفر و حسين و دامادم آقا افضلي-كه مثل برادرانم است- مي‌خواهم راه مرا و همة شهيدان را ادامه بدهند و امام را تنها نگذارند تا خون شهيدان تباه نگردد.

خواهرانم سامره، زهرا، آمنه و رباب! از شما مي‌خواهم كه بعد از من زينب‌گونه باشيد و سرخي خونم را با سياهي چادرتان به امانت دادم، ان‌شاءالله امانت‌داران خوبي باشيد.

ضمناً يك نوار روضه‌خواني دارم كه مي‌خواهم آن را در روز تشييع جنازه‌ام پخش نماييد تا مردم استماع نمايند.

و نيز وصيت‌نامه را آقاي عسكر رسولي قرائت نمايند.

از محضر همة شما مردم به خصوص اقربا خداحافظي كرده و براي آخرين بار خود و شما را به صبر دعوت مي‌كنم.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگه‌دار.

استان: مازندران

شهرستان: ساري

تولد: 01/07/1351

شهادت: 28/2/67- شلمچه

/ 1