«طلبة شهيد: علي پوراحمدي» «و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» ( آل عمران/ 169) با درود و سلام فراوان بر امام امت، خميني بتشكن، منجي بشريت، موساي زمان و با درود و سلام بيكران بر رزمندگان جمهوري اسلامي ايران و با درود و سلام بيپايان بر مردم شهيدپرور انقلاب اسلامي كه هم در جبهههاي نور عليه ظلمت و هم در پشت جبههها هميشه در حال فعاليت هستند و با درود و سلام بيپايان بر پدربزرگ، مادر بزرگ و سلام بر حسينيان زمان. با طلب شفاعت از درگاه پروردگار احديت بر اين ملت هميشه در صحنه، اميدوارم پيام خونين مرا در اين لحظه سرخ زندگي كه به شما عرضه ميدارم، پذيرا باشيد. پيام من، عشق و شهادت ميثاق با خداست. پيامي از لحظههاي سرخ كه انسان به ياد معبودش ميشتابد و دنياي فاني را تنگناي ابدي ميداند و ميخواهد مانند مرغي از قفس آزاد شود. خدا را سپاس كه مرا از امت رسول خود قرار داد كه خاتم الانبياء بود. خدا را سپاس و شكر ميگويم كه مرا شيعه علي(ع) و خط سرخ حسين(ع) و مذهب جعفري و مكتب قرآن قرار داد. خدا را سپاس و شكر ميگويم كه مرا در عصر و زماني قرار داد كه اسلامي نو، به رهبري قائدي اعظم، امامي كبير چون خميني عزيز، اين حسين و ابراهيم زمان قرار داد. خدا را سپاس و شكر ميگويم كه به من اين افتخار را داد كه بتوانم در لباس مقدس و در كنار سربازان امام زمان(عج) خدمت كنم. اگر اين لياقت را داشته باشم ميروم، ميروم به جهادي و به راهي كه امت محمد(ص) رفت. ميروم به جهادي و به راهي كه علي و حسين و ائمه معصومين(ع) با قومشان به ما آموختهاند. بارها پيش خود ميگفتم اي كاش در عاشوراي كربلا ميبودم و به فرياد «هل من ناصر ينصرني» حسين لبيك ميگفتم، ولي اكنون ميبينم كه ايران سراسر كربلا شده و همه روز عاشورا و من كه سالها در اين فكر بودم بسوي اين جهاد شتافتم و رفتم و رفتنم هم بدست خودم بود و اصلاً اجباري در كار نبود و آرزوي من اين است و هميشه هم اين بوده كه اي كاش من در راه خدا هزاران بار جان ميدادم و بار ديگر زنده ميشدم و باز هم در راه خدا و قرآن همان جان را نثار اسلام مينمودم. ولي حيف كه يك جان بيش ندارم . ولي شما اي ملت قهرمان! اين خونها فقط براي حاكميت اسلام و قوانين قرآن به روي زمين جاري ميشود. ما مرده بوديم و اين امام خميني و اين روح خدا بود كه ما را زنده كرد و به ما حياتي دوباره بخشيد و اين منتي بود كه خدا بر ما نهاد و وجود او را بر ما وافي داشت. اي ملت غيور ايران! از شما ميخواهم كه به جاي تأسف خوردن، هدف و راه كليه شهدا كه همان هدف و راه انبيا است، دنبال كنيد و در شناساندن اين راه به ديگران از سعي و كوشش باز نايستيد. بيائيد شكر اين نعمت عظما را بجاي آوريم و از فرامينش اطاعت كنيم و با استفاده از رهنمودهايش صراط مستقيم را بپيمائيم. عمل صالح و تقوا را پيشه كنيم و در راه حاكميت راه او كه راه خداست، كوشا باشيم. خواهران و برادرانم! آن زمانيكه جسدم در خون غوطهور ميشود و به اولياء الله ميپيوندم، به آرزوي ديرينهام رسيدهام ، آن روزي كه شما با جسد خونآلود من روبرو ميشويد، صبر را پيشه كنيد و هرگز كاري نكنيد كه دشمن اسلام شاد شود. سخن ديگر با دوستان حزب اللهي خودم اين است كه هيچ موقع تا لحظه شهادت از خط امام خارج نگرديد و با دادن شهيد در راه خدا افتخار نمائيد و منسجمتر و با ارادة پولادين راه شهيدان اسلام را كه همان راه امام است، ادامه دهيد كه پيروزي از آن شما است. آري، در هر زمان يك انسان خودساخته به تمام معنا مسئوليت خطير الهي را عهدهدار ميشود. زماني پيامبر(ص) زماني علي(ع) زماني حسين(ع) و اكنون امام امت خميني كبير(مدظلهالعالي) حسيني كه نه سلاحي براي جنگيدن دارد و نه ياوري و تو خدايا ميداني كه من تمام اينها را قبول كرده و پذيرفتم و معني شهادت را درك كردم و فهميدم كه شهادت چيست و براي چه شهيد ميشوم. من در اين راه قدم برداشتم و خدا را همراهي كرد و جمله «اللهم ارزقنا توفيق الشهادة في سبيلك» را خدا به من عطا كرد. به خدا قسم به هرگونه عللي كه در اين راه برايم سد شود، باز نخواهم گشت. به خدا قسم، قبل از كشته شدنم ميدانستم كه در هنگام كشتنم هزار تكهام خواهند كرد و هر تكهام را در آتش خواهند سوزاند و بعد خاكستر مرا بباد خواهند داد، باز هم از صراط مستقيم كه خدايم مرا به آن هدايت فرموده، برنگشته و در زمره كافران در نميآمدم. و برادرها! بدانيد كه شهادت زيبا است. آنقدر زيبا است كه من هرگز به خود جرأت نميدهم كه با قلم ناتوان خود در صدد توصيف آن برآيم. همان بس كه شهادت آرزوي كساني همچون علي(ع) و حسين(ع) و ... بود. بار خدايا! از ديار خويش خارج نشدم جز آنكه حكومتت را ياري كنم و جامعه اسلامي كه مورد تاخت و تاز اجانب قرار گرفته را به صلاح و آرامش آرم. اي امت شهيدپرور! آستينها را بالا بزنيد و از جنگ و شهادت در راه خدا نترسيد و بدانيد كه اين خونها براي حاكميت اسلام و قوانين قرآن به روي زمين جاري ميشود و هر كس در اين زمان ساكت بماند و به نداي «هل من ناصر ينصرني» حسين لبيك نگويد، به قرآن خيانت كرده است. اميدوارم كه وصيتنامههاي شهدا را بخوانيد و بدان عمل بنمائيد. پيامي كه به هم روستائيانم دارم اين است كه اي برادران انقلابي و معتقد! چه شده است كه در اوايل انقلاب هيچ روستائي با فعالتر از روستاي ما نبود، ولي حالا كه ميبينم از مسجد و پايگاه ميترسيد! چه شده است كه در اوايل انقلاب در مسجد براي نشستن جايي پيدا نميشد ولي حالا شب پنجشنبهها يك نفر هم در مسجد پيدا نميشود؟ ببينيد و خودتان قضاوت كنيد كه آيا رواست كه شبهاي دوشنبهها و پنجشنبهها در روستا دعاهاي توسل و كميل برگزار نشود. بايد ما خجالت بكشيم كه در يك روستايي، در پايگاهش بجز چند نفري مخصوص هيچكس پيدا نميشود. اين را بدانيد كه فردا در مقابل خدا مسئوليد. چرا وقتي حاجآقا رسولي در ماه رمضان به منبر ميرود، در پاي منبر حاجي بجز سه چهار نفر پير كسي پيدا نشود اين خيلي خجلآور است، چونكه اگر روحانيت نباشد هر آينه از راه مستقيم منحرف ميشويم و درچاهي ميافتيم و تا ابد نميتوانيم از آن بيرون آئيم. برادرها! از شما خواهش كوچكي كه دارم اين است كه نماز جمعه را از ياد نبريد و هر هفته با صفي منسجمتر از هفته قبل در نمازهاي جمعه شركت كنيد، چون كه اين نماز جمعه است كه در هر جمعه آدم را با معنويت شارژ كرده و يك هفته آدم را از خطا و گناه دور نگهميدارد. به اميد پيروزي رزمندگان كفرستيز جمهوري اسلامي ايران در جبهههاي نور عليه ظلمت. انشاء الله. پيامي به خانواده: پدر بزرگوار و مادر مهربانم! اميدوارم كه مرا بخشيده باشيد و از آزار و اذيتي كه برايتان كردهام درگذريد. اگر چه در بيشتر اوقات ناراحتتان كردهام، ولي اين را اميدوارم كه شما مهربانترين پدران و مادرانيد و اگر به پهناي اقيانوس هم برايتان ناراحتي ايجاد كنم، ميدانم و بدان اطمينان كامل دارم كه بخشيده خواهم شد. پدر بزرگوارم! من امانتي از طرف خدا برايتان بودم كه الحمدلله شما امانت خدا را بدون كم و زياد به صاحبش رد نموديد و چون امانت خدا را در راه خدا برايش فرستادي بدان كه اجر عظيمي نزد خدا خواهي يافت و تو را به خدا قسم ميدهم كه اگر جنازه مرا برايت برساندند، اصلا گريه نكن و افتخار كن كه پسري همچون من بزرگ كرده و تقديم انقلاب نمودهايد و پيامي كه به پدر بزرگم حسين پوراحمدي دارم اين است كه اميدوارم مرا حلال بنمائيد. اگر چه هر هفته در خدمتتان مينشستم و از خدمتتان استفاده مينمودم و هر هفته دردسري بدتر از هفته قبل برايتان ايجاد مينمودم، ولي اميدوارم كه مرا ببخشيد و چون بر سر جنازهام رسيديد، دو ركعت نماز شكر بجا كن و از خداوند بخواه كه ديگر پسرانت را هم مثل من در راه او تقديم بنمايي. و پدربزرگوارم هر چه از من باقي بماند، به محرومان انفاق بنمائيد و از شما خواهش ميكنم كه بعد از شهادت من برايم ناكام نگوئيد. چون چه كامي بهتر از اين كه در راه خدا شهيد بشوم. باري، پدربزرگم بعد از من محمد را به جبهه بفرست و اگر او هم شهيد شد، هوشنگ را به جبهه بفرست و بعد از هوشنگ، مجيد را و بعد از مجيد، امير و بعد از امير، رضا، يوسف و يونس را به جبهه بفرست و از تو ميخواهم كه در جلوي هر جنازه، يك گوسفند قرباني كن و در صندوق مستمندان بيانداز كه خدا يا شكرت كه پسرهايم را در راه تو و در راه رضاي تو فرستادم. ديگر عرض قابلي ندارم. اميدوارم كه به بزرگي خود ببخشيد و حلالم بنمائيد. پيامي به دوستان و آشنايان: باري، برادرهاي عزيزم! اگر چه ما لياقت شهادت را نداشتيم. ولي با سعي و كوشش خود راهي براي نزديكي با خدا را پيدا كرديم. اگر شماها هم بخواهيد ميتوانيد به هر درجهاي برسيد. اميدوارم كه پايگاه و مساجد را خالي نگذاريد و هر جمعه برويد و در روزهاي دوشنبه دعاي توسل و در روزهاي پنجشنبه دعاي كميل را هر روز منسجمتر از قبل برگزار بنمائيد تا اينكه آن كساني كه در قهوه خانهها از صبح تا شب مي نشينند و حتي براي دعاها هم به مسجد نميروند، خجالت بكشند و همرزم با شما در هر كاري شركت بنمايند و جبههها را خالي نگذاريد و به فرياد «هل من ناصر ينصرني» حسين لبيك گفته و در آغوش گرم اسلام با كفار بجنگيد كه پيروزي از آن شماست و بدانيد كه هر چه از ديار و خانههايتان خارج شويد و رو به سوي جبههها بنمائيد، اجرتان نزد خدا بيشتر خواهد بود چونكه خداوند در سوره آل عمران آيه 195 ميفرمايد: «فالذين هاجروا و اخرجوا من ديارهم و اوذوا فيسبيلي و قاتلوا و قتلوا لاكفرن عنهم سيئاتهم و لادخلنهم جنات تجري من تحتها الانهار ثوابا من عندالله و الله عنده حسن الثواب». آنانكه از شهر و ديار خود خارج و هجرت كردند براي برپائي حق و عدالت و به اهتراز در آوردن پرچم اسلام اذيت و آزار را تحمل و سختيها را بجان خريدند و با دشمنان اسلام به نبرد برخاستند جزائي جز بهشت ندارند كه ميعادگاه عاشقان است. معشوق واقعي تنها كسي است كه بايد به او عشق ورزيد و در عشقش سر و پا نشناخت و براي رسيدن و وصل به او بايد جان نثار كرد كه هر كسي كه ترا شناخت جان را چه كند. نه تنها جان، بلكه هر چه هست كه همه از اوست. مصداق كلام قرآن كساني هستند كه عملشان نشانگر هدف مقدسشان بوده است. برادران عزيز! بقول امام بزرگوار بايد برويم و شكر كنيم كه خداوند توفيق دفاع از اسلام و زمينهسازي حكومت امام زمان(عج) را عنايت فرموده كه امام باقر(ع) ميفرمايد: هر كس قائم(عج) ما را درك كند و يكي از دشمنان ما را بكشد، ثواب و اجر 70 شهيد به او عنايت ميشود و اگر شهيد شود ثواب دو شهيد دارد. امروز جمهوري اسلامي نعمتي بزرگ براي ما است و وجود مقدس امام امت، مانند نوري است كه در اين دنياي پر از ظلم و ستم و تاريك ميدرخشد و اهل نور را به گرد خود براي سوختن جمع ميكند و ما بايد پروانهوار گرد اين شمعسوزان كه جهان مستضعفان را روشن فرموده، بگرديم و بسوزيم و از خداي بزرگ بخواهيم كه همانطور كه امام عزيز ما را به سربازي پذيرفتهاند، مولاي ما حجت بن الحسن(عج) ما را به نوكري رزمندگان پذيرفته و هر چه زودتر فرج موفورالسرور آن آخرين ذخيره الهي را نزديك فرمايد و اين امام را تا ظهورش براي حفظ اسلام و زمينهسازي حضرتش حفظ و نگهداري نمايد و رهروان راه سرخش را كه همان راه حسين(ع) و صراط مستقيمي است كه قرآن ميفرمايد: فاتبعوه ... قدردان نعمتها خصوصاً اين نعمت بزرگ با عمل به فرامينش قرار دهد. به هر جهت برادران عزيز! اسلام به كميّت كار اهميت نميدهد بلكه به كيفيت آن مينگرد و ملاك و امتياز افراد را سه چيز قرار داده: تقوا «ان اكرمكم عندالله اتقاكم» و جهاد «فضل الله المجاهدين علي القائدين اجراً عظيماً» و علم با عمل كه همه اينها در پرتو تقواي الهي مورد قبول است و خدا فرموده: «انما يتقبل الله من المتقين» همه كارها در سايه تقوا مورد قبول حق است و خلاصه برادرانم! ديگر نميخواهم سردردتان بدهم چون كه اطمينان دارم من از همه شما كم ميدانم و چون از شما كم ميدانم، نميتوانم براي شما بزرگان پيام بدهم. به هر جهت مرا ببخشيد. اميد دعاي خير از همه برادران عزيز دارم. از قول ما به همه برادران سلام برسانيد خصوصاً جناب آقاي كمالي، رسولي و سهرابي. التماس دعا قال الحسين(ع) يوم القتل: اصبر علي الحق و ان كان مراء حضرت در آخرين لحظات زندگياش در گودال قتلگاه به امام سجاد(ع) فرمودند: در راه حق صبر استقامت كن و استوار باش اگر چه تلخ باشد. والسلام عليكم و رحمتالله و بركاته به اميد ظهور حضرت مهدي(عج) امام زمان و طول عمر امام امت. استان: آذربايجان شرقي شهرستان: سرابتولد: 1347 شهادت: 5/2/1366ـ فاو