شهيد صفر ابراهيمي - وصیت نامه شهید صفر ابراهیمی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وصیت نامه شهید صفر ابراهیمی - نسخه متنی

صفر ابراهیمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهيد صفر ابراهيمي

استان آذربايجان شرقي > شهرستان تبريز

وصيت نامه

«طلبه شهيد: صفر ابراهيمي» با درود و سلام به محضر رهبر عزيز و بنيان‌گذار انقلاب اسلامي و آن رهبري که همه بحوالله نه فکر او و حرکت او مبهوت مانده‌اند و امروز اين رهبر نعمتي است که در آن غرق شده‌ايم و براي ما يک کار عادي شده است چه بسيار انقلاب ها که صدها کشته مي‌دهند و ولي پيروز نمي‌شوند. و با آرزوي پيروزي اسلام بر کفر جهاني سخن خود را آغاز مي‌کنم به خدمت استاد عزيزم برسد. نامه آن جناب به دست بنده رسيد و خيلي شاد شدم پدر جان حالت چطور است مادر جان حال تو چطور است پدر و مادر عزيزم از شما عاتجزانه خواهش مي‌کنم مرا ببخشيد که شما را ناراحت مي‌کنم و وقتي در خانه هستم شما تنها ميمانيد و بعضي از کارهيا سخت را خودتان انجام مي‌دهيد مثل برف بام را انداختن و کارهاي ديگر و از طرف من نگران نباشيد من در پشت جبهه هستم و هيچ نگراني نيست و ما هنوز بيکار هستم و مرا ببخشيد که چون اسلام به نيرو نياز دارد و مسئولين اسلامي کشورمان مي‌گويند که نيرو خيلي نياز داريم که اين را نبايد به هيچ کسي بگوييد بايد بچه‌هاي خودمان هم نگوييد به اين علت من بايد در چبهه‌ها بمانم که خداوند خودش مي‌فرمايد: اطيعواالله و اطيعو الرسول و اولوالامر منکم پدر و مادر عزيزم من همه چيز را از شما ياد گرفته‌ام يادم هست وقتي که من گفتم به حوزه مي‌روم شما با شدت گريه کرديد و شما با آن گريه به گردن من بار سنگيني نهاديد يعني گفتيد: که پسرم اگر راه درست را انتخاب نکني من از تو راضي نيستم آري فهميدم استاد عزيزم اما پدر وقتي نامه را ميخواني با شادي بخوان که خيال مي‌کنند کاري شده است پدر عزيزم به آخر ماموريتم 12 روز مي‌ماند اما نمي‌دانم بعد از آن تصفيه حساب مي‌دهند با نه و اگر نگذاشتند بيايم نگران نباشيد و به همه اهل خانواده سلام دارم خانواده ما سه تا است اول حجه الاسلام حاج آقا ميرزا حسن ابراهيمي ( دامت برکاته) و دوم خانواده مجاهد اسلام و سرباز و نگهبان امام زمان-عجل الله تعالي فرجه الشريف- حسن محمد زاده سوم خانواده فداکار جمهوري اسلامي آقاي حسين محرم زاده و به همه شما سلام ارم پدرم و مادرم و حسين و زينب و رباب و حديقه و صديقه و يحيي و غلامحسين و مشهدي غلامرضا که خدا مقامشان را بلند کند که او سرباز آينده سرزمين عزيز اسلامي است و به حسين محرم زاده و مشهدي ملي خانم و زهرا حالا بيوک خانم و به همه شما سلام دارم و يان را به همه خانواده‌ام مي‌گويم که حجاب را رعايت کنيد و الا خون شهيدان مظلوم را زير پا گذاشته‌ايد پدر جان اگر مادرم را به نماز جمعه و دعاي کميل نبري حتماً مريض مي شود. مادر عزيزم حالت چطور است انشا الله وقتي که مي‌آيم خانه تو را با زور مثل هميشه براي خريدن سنگگ ميفرستم چون وقتي راه ميروي مريض نمي‌شوي پدر عزيزم به لطيفي بگو که تلفن بکن پسرم بيايد در احراز همه خانواده‌ام مي‌خواهم که مرا ببخشيد زيرا شما را اذيت کرده ام قال رسول الله: من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين و لم بجبه فلس بمسلم و امام حسين-عليه السلام- هل من ناصر ينصرني.

/ 1