مادر آية الله العظمى اراكى - یاد نامه حضرت آیت الله اراکی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یاد نامه حضرت آیت الله اراکی - نسخه متنی

رضا استادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مادر آية الله العظمى اراكى

به كسانى كه مادرشان از سادات باشد شريف گفته مى شود از اين رو آية الله العظمى اراكى در پايان كتاب بيع ج 2، ص 403نوشته اند: «وقد كتبه بيمناه الداثرة مؤلفه الضعيف محمدعلى الشريف عفى الله عنه و عن و الديه و استاده جرائمهم.»

و در شجره نامه اى كه به خط ايشان مورخ 1333ه .ق در كتابخانه ايشان موجود است آمده:

«اقل الناس و احقرهم محمدعلى بن علويه آقابگم جان خانم بنت سيدعقيل بن سيدتقى بن ميرزا شفيع بنميرزاسيدطاهربن ميرزامسعودبن ميرسيدحسن زينتى (4) بن ميرزازمان بن ميرلطف الله بن ميرشمس الدين بن محمدبنسيدحسن بن ميرشرف الدين حسين بن ميرلطف الله بن تاج الدين سيدحسن الواقف بن ميرشرف حسين بن سيدمرتضىاعظم بن ابومحمدبن ميرابوالفضل بن ميراسماعيل بن ميرابوطالب بن سيدمحمدبن سيدحسين بن على بن عمربنحسن الافطس بن امام زاده على اصغربن الامام المظلوم امام زين العابدين عليه السلام.» (5) و نيز شجره نامه اى مورخ 1303ه .ق كه براى پسر عموى مادر آية الله العظمى اراكى نوشته شده و خطوط چند نفر از علما در هامش آن است دركتابخانه آية الله العظمى اراكى موجود است كه عكس آن را در پايان همين كتاب ملاحظه مى فرماييد، و به اين ترتيب مادرايشان از سادات نطنز و از نوادگان سيد حسن واقف مى باشند (6)

قبر جد چهاردهم آية الله العظمى اراكى در نطنز كاشان به عنوان آرامگاه سيدحسن واقف زيارتگاه مردم آن سامان است واين طور گفته مى شود كه ايشان بادختر يكى از بزرگان هند ازدواج نموده و از اين راه ثروت و املاك زيادى نصيب او شده واو آن املاك را وقف نموده و از اين جهت به سيدحسن واقف معروف شده است. (7)

آية الله العظمى اراكى نقل كرده اند: «پدر مادرم مرحوم سيدعقيل عازم زيارت جدش سيدحسن واقف بوده در بين راهكوهستانى و شوشاد و افوشته (8) ناگهان باپلنگى برخورد مى كند.

آقا سيدعقيل از خود بى اختيار شده و در جاى خود توقف كرد و در مى يابدكه راه رفت و برگشت ندارد پلنگ نزديكمى شود و در چند قدمى او توقف مى كند بدون آن كه كوچكترين تعرضى نسبت به او انجام دهد زمانى چندمى گذرد آقاسيدعقيل خسته مى شود مى نشيند پلنگ هم مى نشيند آقا سيدعقيل از نشستن خسته مى شود راه مى افتد پلنگ همبدون آن كه سيد را مورد حمله قرار دهد با حفظ فاصله چند قدمى به دنبال سيد راه مى افتد تا به محل روستامى رسندسيد به پلنگ مى گويد: اين راه روستا است راه تو از آن طرف است پلنگ و سيد هر كدام به راه خود مى روند سيد به مقصدخود كه مى رسد از هول و هراس غش مى كند.»

و شنيده شده كه همين ترس و هراس موجب شد كه سيدعقيل پس از آن داراى فرزند نشود.

مولود ازدواج حاج ميرزاآقا با علويه آقا بگم جان خانم يك پسر(آية الله العظمى اراكى) و يك دختر بود. اين دختر كه نامشخديجه بود شوهر كرداما جوانمرگ شد و فرزندى نداشت.

علويه خانم در سال 1349 درگذشت و در قبرستان حاج شيخ عبدالكريم قم كنار ديوار در صف اول به خاك سپرده شد(رحمة الله عليها).

سيد حسن حسينى مشهور به سيد واقف جد مادرى آية الله العظمى اراكى

به قلم سيد حسين اعظم واقفى (9)

در سال 786 ه . ق خداوند فرزندى به مير شرف الدين حسين فرزند ابو محمدافوشته اى عطا فرمود كه نامش را سيدحسن نهادند، سپس به تاج الدين هم ملقب گرديد. چون دوران خردسالى را پشت سر نهاد پدر او را به مكتب عالم ربانى وپيرروشن ضمير بابا شيخ على عارف بزرگوار نطنز رهنمون گرديد تا به كسب علوم متداول زمان بپردازد و به عالم بى پايانعرفان نيز آشنايى حاصل نمايد.

زمانى چند سپرى گرديد، سيد حسن چون ستاره اى در مكتب استاددرخشيدن گرفت. علاوه بر دانشهاى معمول زماندر عرفان نيز طى مدارج نمودو به مقام والايى رسيد. مراتب زهد و تقوا و دينداريش بدان پايه رسيد كه بر بسيارى ازهمگنان پيشى گرفت و به جرگه عارفان پيوست و به سير وسلوك و طى مقامات شامخ معنوى مشغول گرديد. در اينمورد پيشرفت او بدان پايه رسيد كه ازدلبستگيهاى دنيوى چشم پوشى نمود و تمام دارايى خود را به سال 857هجرى قمرى وقف كرد و مردم زمان نيز كارهاى خير و خداپسندانه اش را معرف او قرارداده و به سيد واقفش خواندند وبه اين نام مشهور گرديد.

سيد واقف با يازده واسطه به امام سجادعليه السلام نسب مى رساند، بدين شرح: تاج الدين حسن، شرف الدين حسين، ابومحمد، مير ابوالفضل، مير اسمعيل، ميرابوطالب، سيد محمد، سيد حسين قمى، امير على، عمر (عمرالاكبر)،حسن افطس، على اصغر و على (حضرت امام سجادعليه السلام).

اينك پيش از ادامه سخن در باره سيد واقف، سير تاريخى اين دودمان رامورد بررسى قرار مى دهيم.

امامزاده على اصغر فرزند حضرت سجادعليه السلام از مدينه راهى ايران شد، پس ازرسيدن به شهر ساوه در آنجا اقامتنمود و پس از درگذشت نيز در آن شهر به خاك سپرده شد و اينك آرامگاهش در آن شهر زيارتگاهى مشهور مى باشد. بااينكه اين امامزاده برادر امام محمد باقرعليه السلام مى باشد ولى در آن شهر به نام فرزند امام باقرعليه السلام شهرت يافتهاست.

پس از درگذشت امامزاده على اصغر در ساوه، تعدادى از دودمانش به قم مهاجرت نمودند و حسين قمى يكى ازبازماندگان او مى باشد.

تعدادى از اين خاندان از جمله ابو محمد فرزند حسين قمى به تفرش رفته و در آنجا سكنى گزيدند. آرامگاه ابومحمد درتفرش اينك مورد احترام و زيارتگاه مردم آن سامان مى باشد.

در سده هاى پنجم و ششم هجرى گروهى از اين خاندان به نطنز آمده و درآنجا رحل اقامت افكندند.

در اواخر عصر صفويه خانوارى چند به بيدگل كاشان مهاجرت كردند كه امروز تعداد آنان در حدود يكهزار نفر مى باشد.

در زمان كريم خان نيز تعدادى به شيراز رفته و در آنجا ساكن شدند.

از آنجايى كه مردم نطنز تا اواخر قرن هشتم پيرو طريقه شافعى بودند اين گروه پس از سكونت در نطنز اندك اندك درخفا به تبليغ مذهب تشيع پرداختندو توانستند بسيارى از مردم را پيرو مكتب تشيع نمايند.

در سده هاى شش و هفت كه مذهب تشيع در نطنز نضج گرفت، سادات تبليغ خود را علنى نمودند و اين كار باخالفت سران طريقه شافعى مواجه گرديد و عامه مردم را بر عليه آنان شورانيده و در زدوخورد فيمابين، بزرگ سادات،ميرشرف الدين حسين به شهادت رسيد.

گفته شده كه سيد حسن فرزند مير شرف الدين حسين دختر احمد صاعدى (10) از بزرگان آن عصر به نام خطا خاتون را بههمسرى خود درآورد و از اين راه قدرت و ثروتى پيدا كرد.

به هرصورت سيد حسن حسينى يا تاج الدين حسن بطور آشكار به تبليغ مذهب تشيع پرداخته است و براى اين كار نه تنهااز وجود سخنرانان مبرز بهره ورگرديد، بلكه كار را با صرف هزينه زياد، با پذيرايى از مردم توام ساخت.

گفته شده در مجالس تبليغى او حوضهاى سنگى يك پارچه پر از شربت قرارداشته و مردم از آن استفاده مى نمودند وهنوز نيز كهنسال بنايى نيمه ويران در شمال حسينيه افوشته قرار دارد به نام سورگاه كه بخشى از بناهايى است كه درسده هاى گذشته به مرور از بين رفته اند.

فعاليتهاى تبليغى سيد واقف به حدى مثمر ثمر واقع گرديد كه اكثر مردم افوشته و نقاط پيرامون آن و بسيارى از ديگرنقاط نطنز به مذهب تشيع گرويدند.درنتيجه در سالهاى پايانى عمر خود كه خانه مسكونيش راهم وقف نمود آن راخانقاهحسينى ناميد كه در آن دانش پژوهان به دانش اندوزى پرداخته، مجالس تبليغ برپا گردد، از درماندگان در آنجا پذيرايىگردد و بسيار كارهاى خير ديگر.

در وقف نامه اش از خانه خود چنين ياد كرده است:

خانه اى را كه براى اقامت و سكنى خويش اتيان به احداث آن نموده بود... مسبل گردانيد و از تملك آن اعراض نمود وآن راموسوم گردانيد به خانقاه حسينى، تا در آن طلبه علوم دينى به دانش اندوزى پرداخته و پس از فارق التحصيل شدنبراى تبليغ راهى ديگر نقاط گردند، يعنى ادامه راه او.

سيد واقف پس از گذران عمرى چنين پربركت كه تمام آن را در راه خداو خدمت به خلق خدا سپرى نمود در حالى كه درسال 857 هجرى قمرى تمام دارايى خود را وقف بر خيرات و مبرات و اولاد نموده بود در سال 868 ه .ق ديده ازجهان فروبست و در آرامگاهى كه در سن 42 سالگى براى خود ساخته بود، به نوشته وقفنامه: «احداث نمود از براى يوم لاينفع مالولابنون از خالص مال خود براعالى كوهى كه مشرف است برافوشته... به جوار مزار متبرك باباشيخ على جعله الله منخلص اوليائه و آن را مقبره و مدفن اولاد و احفاد خود گردانيد.» به خاك سپرده شد و آرامگاه او هنوز مطاف مردم آنسامان مى باشد.

شگفتيهاى زندگى سيد واقف

روال زندگى مردم زمانه بر اين است كه در كهنسالى (نه در جوانى) اگر از معتقدات دينى متقنى برخوردار باشند به فكرآرامگاهى براى خود برمى آيند ولى سيد واقف در جوانى، يعنى در سن 42 سالگى آرامگاهى براى خود بنا مى كند، سه سالپس ازساخت آرامگاه، مسجد افوشته را بنا مى نهد. ساليانى چند سپرى مى گردد و سيدواقف به دوران كهنسالى مى رسد.در اين زمان كه بيشتر خواستهاى معنوى و نيات خداپسندانه خود را برآورده شده مى بيند به فكر احداث خانه اى براىسكونت خود مى افتد و چه بسا كه به هنگام نهادن نخستين سنگ بنا سرنوشت بعدى خانه رامنظور نظر داشته است.

به نقل ديگر در 63 سالگى خانه اى براى خود مى سازد. هشت سالى بيش دراين خانه سكونت ننموده بود كه درصددوقف كردن آن برمى آيد ودر سال 857ه .ق اين منظور عملى مى گردد ويازده سال ديگر باقيمانده عمر خودرا صرفعملى شدن خواستهاى خداپسندانه اش كه در وقفنامه درج شده بود مى نمايد وسپس با خاطرى مطمئن در دايره شمولارجعى الى ربك قرار مى گيرد و پاداش آن همه نيكوكاريش آن بس كه پس از گذشت چندين سده هنوز نام نيك او وردزبان مردم روزگار مى باشد.

آثار باقيمانده از سيد واقف

آثار باقيمانده از سيد واقف عبارتند از: گنبد سبز، مسجد جامع افوشته، خانقاه،حمام افوشته، شربت خانه و سورگاه ووقفنامه، كه به گونه اى مختصر از آنها يادمى گردد و براى بدست آوردن آگاهى بيشتر به جلد دوم تاريخ نطنز نوشته اينبنده كمترين مراجعه شود.

/ 69