ب- آنكه لف آن بر وجه اجمال است:
مانند آيه ى شريفه ى: قالوا لن يدخل الجنه الا من كان هودا او نصارى. [ سوره ى البقره، آيه ى 111. ]تقدير آن چنين است: قالت اليهود: لن يدخل الجنه الا من كان هودا. و قالت النصارى: لن يدخل الجنه الا من كان نصارى. قرآن نيز با عبارت "قالوا"، هر دو گروه را با اجمال بيان داشت چون مورد التباس نيست و روشن است كه هر گروه، ديگرى را گمراه دانسته و بهشت را در انحصار خود مى داند.
"صاحب منهاج" كلامى در سخنان مولاى متقيان "ع" يافته است كه جامع هر دو مورد لف بر سبيل اجمال و لف بر سبيل تفصيل همراه با نشر مرتب به ترتيب مفصل است و اين را از انحصارات سخن آن امام همام دانسته است:يا اهل الكوفه منيت منكم بثلاث و اثنتين: صم ذو و اسماع و بكم ذو و كلام و عمى ذو و ابصار، لا احرار صدق عند اللقاء و لا اخوان ثقه عند البلاء. [ نهج البلاغه، خطبه 96. ]
مردم كوفه! گرفتار شما شدم كه سه چيز داريد و دو چيز نداريد: كرانيد با گوشهاى شنوا، گنگانيد با زبانهاى گويا، كورانيد با چشمهاى بينا، نه آزادگانيد در روز جنگ و نه بر هنگام بلا، برادران يك رنگ.
لف بين "ثلاث" و "اثنتين"، لف تفصيلى است. اما لف در نفس "ثلاث" و در خود "اثنتين"، لف اجمالى است. "صم" و "بكم" و "عمى" به "ثلاث" برمى گردد و "لا احرار صدق" و "لا اخوان ثقه" به "اثنتين" راجع است و اين رجوع از نوع نشر منطبق با لف يا نشر مرتب است. [ منهاج البراعه ج 1 ص 179. ]
جمع
جمع آن است كه دو يا چند چيز را در تحت يك حكم جمع نمايند. [ هنجار گفتار ص 219. ] ان المال و البنين حرث الدنيا. [ نهج البلاغه، خطبه 23. ]
همانا مال و فرزندان نصيبه ى اين جهان است.
تفريق
مقابل جمع است و آن، جدايى افكندن است ميان دو چيز كه از يك نوع واحد باشند. [ هنجار گفتار ص 220. ] مانند:صاحبكم يطيع الله و انتم تعصونه و صاحب اهل الشام يعصى الله و هم يطيعونه. [ نهج البلاغه، خطبه 96. ]
امام شما خدا را فرمان مى برد و شما نافرمانى او مى كنيد و حاكم شام خدا را معصيت مى كند و شاميان فرمان او را مى برند!
غيره المراه كفر و غيره الرجل ايمان. [ نهج البلاغه، حكمت 119. ]
رشك بردن زن، كفران است و رشك بردن مرد، ايمان.
يكى از راه هاى تفريق، استخدام تشبيه تفضيل است. [ نگاهى تازه به بديع، ص 79. ] مانند:و ان دنياكم عندى لاهون من ورقه فى فم جراده تقضمها. [ نهج البلاغه، خطبه 215. ]