اسرار حج در کتاب خداوند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسرار حج در کتاب خداوند - نسخه متنی

محمدمهدی فیروز مهر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وى از سفرنامه ابن جبير و نيز ناصرخسرو بهره برده است. اينها علاوه بر دهها منبع ديگر و نيز اسناد موجود در دفاتر مهمه عثمانى است كه مورد استفاده خانم ثريّا فاروقى قرار گرفته است.

بخش اول كتاب: حج پيش از عثمانى
مؤلف در آغاز، بحثى از حج گزارى مسلمانان از ديد ناصر خسرو آورده و در ادامه همان مسائل را از نگاه ابن جبير طرح كرده و گزارشى هم در باره اركان حج و نيز ميقات ها به دست داده است.

بحث از «كعبه» در ادامه آمده و اينكه كعبه در روزگار ابن جبير چگونه بوده است. همچنين مراسم حج و اعمال و اركان آن، باز از ديد برخى از سفرنامه نويسان گزارش شده است. نيز داستان راهزنان، شكل گيرى كاروان ها، گذران وقت توسط حجاج، عناوين ديگرى است كه مؤلف به آنها پرداخته است. ديده هاى ابن جبير درباره حج و نيز شرحى درباره مسجد نبوى بر اساس منابع به دست داده شده است. در واقع اين بخش بيشتر شرح مسجد نبوى از ديد ابن جبير و ناصر خسرو است.

«مكه و مدينه در اواخر قرون ميانه» عنوان ديگرى است كه مؤلف از آن بحث كرده و اين بيشتر مربوط به دوران سلطان قايتباى از سلاطين مملوكى است كه در دوره وى، اهميت زيادى به حج داده مى شده است.

بخش دوم: راه هاى حج
در مقدمه اين بحث، مؤلف از ادامه يافتن همان اصول و روش هاى موجود در زمان سلطان قايتباى (872 تا 901) و قانصو الغورى (906 تا 922) در دوره عثمانى سخن گفته و تأكيد كرده است كه اين اصول همچنان در دوره عثمانى مورد پيروى قرار گرفت. يكى از راه هاى حج، راه قاهره بود كه مؤلف به تفصيل از آن سخن گفته و شرح داده است كه رياست آن با چه كسى بوده و چگونه و از چه مسير به مكّه مى آمده است.

عنوان بعدى درباره «شكل گيرى كاروان شام» است. به نوشته مؤلف، از حوالى سال 1010 هجرى، اسناد رسمى قابل توجهى در اختيار داريم كه مى توانيم بر اساس آنها، از اين كاروان سخن بگوييم. بر طبق اين اسناد، روشن مى شود كه عثمانى بر اساس همان مدل مماليك عمل مى كردند. در اين بخش، از كارمندان صره، هزينه راه، و... بحث شده است.

عنوان ديگر «مراسم بدرقه و استقبال» از كاروان ها و چگونگى آنهاست كه آيين هاى زيادى داشته است. منبع اصلى مؤلف «سياحتنامه» اولياء چلبى است كه وصف دقيقى در اين باره به دست داده، آنچنان كه مانند يك نقاشى مى توان به آنچه بوده رسيد. مستقبلين كه براى زيارت حجاج خود مى آمدند، گاه در مى يافتند كه فرد مورد نظر آنها درگذشته و در اينجا بود كه استقبال تبديل به مجلس عزا مى شد. اما براى كسانى كه سالم رسيده بودند، مستقبلين آنها با شور خاصى آيين ها را به جاى مى آوردند. در صورتى كه تعداد مرده ها زياد بود، مراسم استقبال رنگ و بويى نداشت و به هيچ روى با شكوه





برگزار نمى شد.

بايد بيفزاييم كه يك شاعر ايرانى، كه در قرن دهم با كاروان شام از حج بازمى گشته، اشعارى در وصف رسيدن كاروان شام به دمشق آورده كه بيانگر همين واقعيتى است كه مؤلف ما بيان كرده است:




  • [قافله آمد چو در نزديك شام
    هر كسى جوياى خويش و آشنا
    بود آن غوغا بسى ز اندازه بيش
    بعضى دلشادند از ديدار يار
    بعضى را شادان دل افسرده شان
    يك طرف آنجا فغان و ماتم است
    سوى ديگر خلق شاد و خرّم است(30)



  • بهر استقبال آمد خاص و عام
    جز عجم كانجا ندارد جز خدا
    راست مثل بره و غوغاى ميش
    بعضى ديگر را دل از هجران فكار
    بعضى گريان از براى مرده شان
    سوى ديگر خلق شاد و خرّم است(30)]
    سوى ديگر خلق شاد و خرّم است(30)



مسيرهاى اصلى حج در واقع همزمان مسير بريد نيز بود و به طور كلى در سرزمين عثمانى هفت مسير اصلى وجود داشت كه يكى از آنها راهى بود كه به حج منتهى مى شد. اين راه را، راه دست چپ آناطولى مى ناميدند. در باره اين راه اطلاعات مهمى در «دفاتر مهمه» [اسناد برجاى مانده از ديوان همايون كه تاكنون تعداد زيادى از آنها چاپ شده است ]آمده و ما آن را به خوبى مى شناسيم. فرامين مربوط به آنها و نيز رخدادهاى مربوطه را هم مى شناسيم. طبيعى بود كه عثمانى ها از اين مسير به خوبى مراقبت و آن را اصلاح مى كردند.

مستقبلين كه براى زيارت حجاج خود مى آمدند، گاه در مى يافتند كه فرد مورد نظر آنها درگذشته و در اينجا بود كه استقبال تبديل به مجلس عزا مى شد. اما براى كسانى كه سالم رسيده بودند، مستقبلين آنها با شور خاصى آيين ها را به جاى مى آوردند.

عنوان ديگر در اين بخش «خدمات سربازان به حجاج» بود. هر زائر وسائلش را خودش حمل مى كرد، ولى امر حفاظت و آبرسانى بر عهده دولت عثمانى بود و در سال 1046 / 1636 تنها يكصد شتر كار آبرسانى كاروان را انجام مى داد. همچنين دولت براى حجاج فقير 60 شتر در نظر مى گرفت. براى اين قبيل حجاج وقف هايى هم در نظر مى گرفتند. اطلاعات در اين موارد را مى توان در دفاتر مهمه يافت.

تأمين مايحتاج كاروانها در رفت و برگشت كاروان، مطلب ديگرى است كه مؤلف به آنها پرداخته است. مسأله ديگر رسيدگى به اموال متوفيات بود كه يك مشكل دائمى به شمار مى آمد. در صورت نبودن وارث براى يك مرده در ميان كاروان، تمام اموال وى به دولت عثمانى مى رسيد. اگر كسى وارثى
نداشت، اما كسى از محله يا روستاى او در كاروان بود، اموالش را به او مى سپردند. گاه يك نفر كه در چادرى مى مرد، همقطاران مخفيانه بدون غسل وكفن او را دفن مى كردند تا مأمورين دولت قاضى و كاتب متوجه نشوند.

«شمار حجاج» عنوان بعدى است. در سال 1279 تعداد حجاج 40 هزار نفر بوده است. يك گزارش از قرن چهاردهم ميلادى به نقل از يك زائر مسيحى كه آن زمان به بيت المقدس مى رفت، شمار حجاج كعبه را 17 هزار نفر ذكر كرده است. آمار ديگر از سال 988 گفته يك پرتغالى است كه كاروان مصر مشتمل بر پنجاه هزار نفر بوده است. از آن دوره آمارهاى ديگرى نداريم.

«مسائل مالى كاروان»، از ديگر مسائل مورد توجه مؤلف است. گفتنى است كه والى شام مسؤوليت هزينه هاى كاروان را به عهده داشت. وى گاه در طول راه قرض مى گرفت و بعدها دولت عثمانى آن را پرداخت مى كرد.

«شترها و شتربانان» عنوان ديگرى است درباره مسأله اجاره شتر و اينكه اين كار چقدر دشوار بود. بدوى ها چندان موافق با دادن شترهايشان نبودند; زيرا در صورتى كه شتر آنان مى مرد، هيچ كس قيمت شتر آنان را پرداخت نمى كرد. با اين حال، دولت عثمانى مجبور بود با بدويان كنار بيايد و گاه رايت [سنجق ]پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را براى افتخار به آنها مى داد تا تشويق شوند و كمك كنند. در برخى منابع آمده است كه در منطقه مُظَيرب، دولت شترهاى نقد مى خريد. البته زوّار مى بايست خودشان شتر اجاره مى كردند.

«خدمات يا كمك هاى اجبارى» عنوانى است براى بحث از مواردى كه دولت عثمانى پول يا گوسفند يا غيره به اجبار از ثروتمندان براى انجام كارهاى عمومى حج مى گرفت. براى نمونه و بر اساس يك سند از حكيم اوغلو احمد، كه يك ثروتمند شامى بود، پانزده درصد ثروتش را گرفتند تا حج بگزارد و البته بعد به او پرداخت كنند. مواردى هم كه گوسفند مى دادند در برابر، قيمت اندكى به آنها پرداخت مى شد.

در زمينه مسائل كاروانى و حج گزارى، اشكالات و انتقاداتى هم وجود داشت; براى مثال، برخى از كسانى كه گرايش صوفيانه داشتند، از آتش بازى هايى كه در وقت بدرقه يا استقبال صورت مى گرفت، ناخشنود بوده و شكايت مى كردند. مورد ديگر عجله اميرالحاج در نايستادن در وقت نماز بود. دشوارى ديگر در عرصه توانايى دولت در فراهم كردن زمينه براى اجاره شتر جهت زائران بود كه معمولاً اشكالاتى وجود داشت و لاينحل باقى مى ماند. اين قبيل ايرادات بعضاً در اسناد آمده است.

بخش سوم: حفاظت كاروان
اميرالحاج در رأس كاروان قرار داشت و اين سمت بيش از آنكه يك موقعيت بالا باشد، يك مديريت براى كاروان و مسؤوليتى براى توزيع پول و هزينه كردن آنها بود. اين امير الحاج بود كه دستور توقّف در منازل را مى داد. مقدار استراحت و وقت حركت را تعيين مى كرد، و خريدهاى لازم را براى كاروان تدارك مى ديد. در سالهاى نخست تسلّط عثمانى ها، آنان تلاش مى كردند تا امير الحاج از وابستگان به مماليك نباشد، مبادا دردسرى براى كاروان در طول راه ايجاد كند.

بحث مهم در اين زمينه مربوط به «پرداخت ها به بدويان» بود كه به هدف جلوگيرى از حملات آنها صورت مى گرفت. مؤلف در اين باره جداولى از كمكهايى در سال 1005 و 1023 به بدويان صورت گرفته آورده است. بايد دانست كه بدويان سيرى ناپذير بودند و هر بار مبالغ بيشترى پول مى خواستند. اين بدويان در سمت سوريه در مقايسه با بخش مصرى، پول بيشترى مى خواستند و اين مبالغ، بودجه هنگفتى را در بودجه كلى دولت عثمانى براى حج به خود اختصاص مى داد.

هزينه پول در ميان بدويان نيز جزو وظايف امير الحاج به حساب مى آمد.

دراينجا مؤلف براى نمونه شرح حال يك اميرالحاج راآورده است. وى قانصو بيك يك امير الحاج بود كه از خاندانى اصيل و عريق بوده و در طول زندگى با بدوى ها آشنايى كامل داشت. اجداد وى قلعه بزرگى به نام عجلون داشتند. در دفاتر مهمّه، او را يك امير بدوى به شمار مى آوردند. همان زمان، والى غَزّه هم تلاش مى كرد تا اميرالحاج باشد. شرح اين داستان و منازعات آنان در اين صفحات، بر اساس «دفاتر مهمه» آمده است. براساس اين گزارش ها، قانصو بيك در كار امارت خود موفق از آب درآمد.

«درگيرى با بدويان براى دادوستدها»، عنوان بعدى در اين بخش است و مربوط به درگيرى هايى است كه بيشتر با سلاح صورت مى گرفت. طبيعى بود كه دولت مى بايست با هر دسته از بدويان سياست خاصى را در پيش مى گرفت. مواردى از مشكلاتى كه بدويان براى كاروانِ حجاج ايجاد كرده و يا مرتكب راهزنى و قتل مى شدند در اين بخش مورد بحث قرار گرفته است. عبدالرحمان حبرى كه نسخه اى خطى با عنوان «مناسك المسالك» (در كتابخانه سليمانيه) از وى به جامانده، در اين باره اطلاعات فراوانى در اختيار ما مى گذارد.

در بسيارى از سفرنامه ها; از جمله «سياحتنامه» اولياء چلبى، «سفرنامه محمد آقا» و كتاب جعفر افندى و غيره معلومات زيادى در اين باره آمده است [مى دانيم كه در بخش مسير جبل هم اين دشوارى براى حجاج عراقى و ايرانى بوده و به دليل نظارت كمتر عثمانى ها بر اين مسير دشوارى ها بسيار بيش از مشكلات راه شام بوده است] .

بحث ديگر درباره سربازان و نوع سلاح هاى آنهاست. در سال 946 در مسير كاروان 150 ينى چرى به علاوه يكصد سپاهى (رتبه عسكرى) همراه با سربازان مستقر در قرارگاه ها همراه كاروان بودند. اين مربوط به زمان سليمان قانونى (م 974) است. يافتن سربازى كه راضى به انجام اين خدمت باشد دشوار بود; زيرا ينى چرى ها و سربازان از پذيرفتن اين مسؤوليت پرهيز داشتند; آنها براى اين كار، پول بيشترى مى خواستند و به علاوه از طرق غيرقانونى، درآمد بيشترى داشتند. در جمع، به طور متوسط عدد اين محافظان 300 سرباز بود كه حقوق هريك از آنها براى همراهى در اين سفر كه چندين ماه به طول مى انجاميد، 25 سكه طلا بود.

عناوين «كاروانسراهاى ميان راه»يا «استحكامات صحرا» درباره قلعه هايى است كه در طول راه ساخته شده است. ساختن اين قلعه ها هرچه هم دشوار بود، اما اسباب آسايش و امنيت براى مردم بود. در سال 1082 مشكلات راه ها رو به فزونى گذاشت اما به هر حالبايد اعتراف كرد كه عثمانى ها راه ها را امن كردند.

بخش چهارم: ماليه مكه و مدينه
پس از يك مقدمه كوتاه، اولين بحث در اين بخش، بحثِ تز «بودجه هاى اختصاصى» است كه مربوط به اشخاص خاص است; مانند موقوفه ها، احسانها، و هدايا كه مورد اخير، بيش از همه، از مصر سرچمشه مى گرفت. در بالكان هم موقوفات زيادى براى اين قبيل مصارف وجود داشت. مؤلف يك جدول از هدايا براى اهالى حرمين در سال هاى 886 تا 918 آورده است. برخى از اين هدايا اختصاص به تك تك ساكنان مكه و مدينه داشت. برخى مخصوص بدوى ها بود، بخشى نيز اختصاص به فقراى حرمين داشت.

عنوان «بخشش هايى كه از طرف دولت مركزى عثمانى» مستقيم پرداخت مى شد; از جمله شامل جدولى است كه شامل پرداخت هاى مربوط به سال 934 هجرى است.

عنوان «بخشش هاى مصر» در ادامه آمده است. در اينجا هم جدولى از بخشى از سنوات ارائه شده است. «اوقاف مصر براى حرمين» و نيز«اوقاف آناطولى براى حرمين» نيز مورد بحث قرار گرفته است. از آن جمله، در منطقه ادرنه، يك روستاى كوچك، وقف براى مكه بوده و درآمد آن براى حرمين فرستاده مى شده است. اين قبيل نمونه ها در ولايات مختلف; مانند بورسا، قرامان، و بخشى بزرگ تر در روملى، دياربكر و مرعش قرار داشته است; همچنانكه در سوريه و بغداد هم به وقف هايى اشاره شده است. از دوره سلطان مراد سوم فهرستى از موقوفات حرمين شريفين در اختيار داريم. يكى از بهترين وقف ها براى فقراى حرمين، ازسوى ثروتمندانى بود كه در استانبولساكن بودند.

به طور كلى موقوفات حرمين را بايد بر دو قسمت تقسيم كرد، بخشى كه در استانبول بودند و بخشى كه در ساير شهرها به سر مى بردند و واقعا فراوان است.

«آمار تقريبى جمعيت حرمين»، عنوان بعدى است كه ضمن آن از دوران سليم اول به آمارى كه قطب الدين مكى وقايع نويس از سال 987 نوشته، اشاره شده و شامل هشت هزار نفر نمازگزار در مكه مى شود. قطب الدين گويد: ساكنين مكه كمتر از پانزده هزار نفر نبودند. سندى از سال 1051 جمعيت مدينه را 27 هزار نفر دانسته است.

«پرداخت ها و شهريه ها»، عنوان ديگرى براى بحث از چگونگى پرداخت حقوق موظّفين در بخش هاى مختلف و اشكالاتى كه احياناً پيش مى آمده است.

«اجراى رفورم در پرداخت ها»، عنوانى است مربوط به زمانسلطان سليمان قانونى كه يك شيوه بسيارعالى در پرداخت ها در آن عهد ايجادشده است.

«هزينه هاى عمومى براى حرمين و حج»، عنوان ديگرى است كه ضمن آن مؤلف با استفاده از اسناد، مبالغ مربوط به سال هاى مختلف آورده است.

بخش پنجم: بناهاى تاريخى عثمانى
اين بخش اختصاص به آثار و بناهاى تاريخى عثمانى درحرمين دارد. هر بنايى كتيبه اى داشت كه نام پادشاه روى آن نوشته مى شد. اين مسأله سبب مى شد تا تنها بزرگان يا وزرا اجازه ساختن اين قبيل بناها را كه نامشان روى آن مى ماند، داشته باشند. عنوان «اوقاف و بناها» بحث ديگر مؤلف در اين بخش است. در ادامه مطالبى هم در باره«مصالح ساختمانى» مورد استفاده در اين قبيل بناها آمده است. اين مصالح از نقاط مختلف مانند هند، لبنان و قدس آورده مى شد و معمولاً از بهترين نوع مصالح انتخاب مى شد. براى مثال آهن را از بلغارستان مى آوردند; در استانبول آماده مى كردند و سپس به مكه مى فرستادند. همچنين در كعبه كه از نقره بود، نقره هاى آن از خزينه توپ قاپى سرا آورده مى شد. مؤلف دراين جا از حفاظت و نگهدارى بناها نيز سخن مى گويد. بحث از معماران و بنايانِ اين بناها، عنوان ديگرى از همين بخش است. انتخاب بنّاها و كارگران هم بادقت انتخاب مى شده و اصول خاصى داشته است. از سال 955 يك كتيبه در دست است كه مى گويد: بنايان و صنعت كاران را از سوريه و مصر مى آوردند. در ساختن اماكن مقدسه اى مانند كعبه و مسجدالحرام و مسجدالنبى(صلى الله عليه وآله) و ديگر بناهاى رسمى، حتى در استانبول، مانند بناى سليمانيه، از برده ها استفاده نمى شد. پرداخت حقوق معماران و بنايان هم به طور مستقيم از طرف دولت عثمانى صورت مى گرفت. عنوان ديگر در اين بخش، درباره «هزينه و مخارج بناها و بازسازى ها» است. مؤلف در ذيل اين عنوان، فهرستى از صورت هزينه ها برخى از سالها به دست داده است.

«بازسازى مسجدالحرام»، عنوان بعدى است. در اين باره، فتاواى ويژه اى وجود داشت كه مؤلف برخى از آنها را ياد كرده است. همچنين سير تاريخى فعاليت هاى بازسازى مسجدالحرام در اين بخش، مورد بحث قرار گرفته است. نيز بحث از «روشنايى حرم» «تزيين مسجد» و كاربرى عود و عطر در آن، در ادامه آمده است.

در دوره سلطان سليمان قانونى اين امور به طور گسترده مورد توجه قرار مى گرفت. مؤلف در ادامه از «جامه كعبه» و چگونگى آماده سازى آن و نيز «اوقاف










/ 70