علی بن حسین محقق کرکی، مقتدای شیعه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علی بن حسین محقق کرکی، مقتدای شیعه - نسخه متنی

محمدجواد نورمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محقق کرکي، علي بن حسين

مقتداي شيعه

محمد جواد نور محمدي

تولد

آفتاب قرن نهم از نيمه گذشته بود که در يک خانواده صميمي در روستاي (( کرک )) از روستاهاي جبل عامل لبنان کودکي به دنيا آمد .

سال 865 يا 870 بود که خانه ساده (( عزالدين حسين )) به نور جمال کودکي شيعي نوراني شد. پدرش نام وي را (( علي )) گذاشت و او با نشاني از تشيع در اولين قدمهاي زندگي پيش رفت و (( نورالدين )) لقب گرفت . دوران کودکي او به پاس مراقبت مادر و تلاش پدر بخوبي گذشت و محيط خانواده اسلامي آنان در او تاثير شگرفي گذاشت .

تحصيل

علي بن عبدالعالي (477) اندک اندک پاي به سن نوآموزي گذاشت و درس و مدرسه را شروع کرد و پس از آموزشهاي ابتدايي به حوزه علميه کرک و در جرگه دانش پژوهان علوم اسلامي وارد شد. درس و بحث و مطالعه از او طلبه اي جوان و دوست داشتني ساخت و با تقواي الهي بر گزمه هاي سپاه شب پرستان حمله برد و به تهذيب نفس همگام با تحصيل همت گماشت . پس از آن به روستاي (( ميس )) رفت و با تلاش پيگير، از استادان آن حوزه شناخته شد. شهيد ثاني يکي از شاگردان آن حوزه بود که ( ( شرايع الاسلام )) و (( قواعد )) را نزد او فرا گرفته است . (478) چندي نيز در (( جبع )) لبنان به تحصيل مشغول بود و پس از آشنايي و به دست آوردن تجارب و علوم در حوزه علميه (( جبل عامل )) رهسپار حوزه (( دمشق )) شد. آنگاه از دمشق راهي (( بيت المقدس )) شد و لختي از زمان را نيز به تحقيق و دانش ‍ اندوزي در شهر (( الخليل 2 )) گذراند و سپس بار خود را بسته ، رهسپار مرکز حوزه اهل سنت در (( مصر )) گرديد. اين سفرها و ديدار حوزه هاي گوناگون از او مردي حزيم و دانشمندي خوش انديشه ساخت و شخصيت او را چنان زيبا ترسيم کرد که عاقبت يکي از بزرگترين دانشمندان قرن دهم به شمار آمد و به (( محقق ثاني )) ، (( مولاي مروج )) ، (( محقق کرکي )) و (( شيخ علايي )) شهرت يافت .

در کشور مصر از دانشمندان زيادي بهره جست و محضر فرزانگان آن ديار را غنيمت شمرد. گوهر جان به متاع ناچيز دنيا نفروخت و سخت در راه تکامل و معرفت کوشيد و در اين مدت نيز موفق به گرفتن اجازه از علماي اهل سنت شد. (در بخش استادان به تني چند از آنان اشاره خواهيم کرد .)

زندگي علمي علي بن عبدالعالي که در اين زمان از دانشمندان بلند مرتبه جبل عامل بود زيبا و شيرين و مساله آموز مي گذشت . او در پي ورود به سرزميني تازه توشه اي از خرمن انديشمندان آن سامان بر مي گرفت و باز سوار بر گرده سفر، بار و بنه به سويي ديگر مي کشيد و اين بار حوزه مصر را به سوي عراق و حوزه نجف اشرف ترک گفت و به سرزمين ولايت و آستان امامان معصوم وارد شد .

استادان

علي بن عبدالعالي فروغ معرفت و فقيهي جان بر کف براي شيعه شد ولي اين ميوه شيرين به آساني به دست نيامد. از لبنان تا مصر و از مصر تا نجف ، حضور در حلقه هاي درس و تحقيق و استفاده از محضر استادان دلسوز و با معرفت بود که توانست جوانه علم و تحقيق را در وجودش بارور کند و درخت تناور فقاهت و ديانت را در جانش به بار بنشاند و ما به پاس خدمت آن اسوه هاي علم و عمل به يادکرد تني چند از آنان بسنده مي کنيم .

علي بن هلال جزايري (بزرگترين استاد محقق ثاني )، محمد بن داوود بن موذن جزيني ، شمس الدين محمد بن خاتون عاملي ، سيد حيدر عاملي ، احمد بن علي عاملي ، زين الدين جعفر بن حسام عاملي ، شمس الدين محمد بن احمد صهيوني ، که جملگي از استادان شيعي اويند. علاوه بر اين از ابي يحيي زکريا انصاري (متوفي 926 ق ) و کمال الدين ابراهيم بن محمد بن ابي شريف قرشي (متوفي 923 ق ) از علماي اهل سنت نيز بهره برده است . (479)

تلاش مصلح

محقق کرکي در نجف اشرف بر کرسي تدريس نشسته بود که پيکي از دربار ايران و شاه اسماعيل صفوي رسيد و او را براي تلاش و کار به دربار ايران دعوت کرد. او ديد از اين فرصت مي تواند براي سرفراز گردانيدن شيعيان و رساندن فرهنگ ناب تشيع به جامعه استفاده کند. اين تصميم بسيار مهم و حساس مي توانست مسير زندگي او و شيعيان را عوض کند. به همين دليل آن را پذيرفته ، در سال 916 ق . در جنگ هرات به شاه اسماعيل صفوي پيوست . در اين حال او در حدود 50 بهار از عمر خود را گذرانده و پاي به عرصه مبارزه و تلاش ، آن هم در محيط بسيار حساس دربار صفوي گذاشته بود. تاثير او و ديگر عالمان شيعه در هدف بخشي به سلسله صفوي بود که تفکر آنان را تصحيح مي کرد. گويند شاه تهماسب به محقق مي گفت :

(( شما به حکومت و تدبير امور مملکت سزاوارتر از من مي باشيد. زيرا شما نايب امام زمان - سلام الله عليه - هستيد و من يکي از حکام شما هستم و به امر و نهي شما عمل مي کنم . )) (480)

در واقع وجود کساني چون شيخ لطف الله ميسي ، شيخ علي منشار (پدر زن شيخ بهايي ) شيخ عبدالصمد (پدر شيخ بهايي )، سيد ماجد بحراني ، شيخ حر عاملي و شيخ بهايي در طول دوره صفويه تا اندازه اي توانست جلو انحرافات بيش از حد آنان را بگيرد و تشيع را مذهب رسمي کشور گرداند و مردم و صاحبان حکومت عالمان الهي را محترم بشمارند. البته ريشه خانوادگي صفويان نيز در اين طرز تفکر سهيم بود و نبايد آن را از نظر دور داشت .

يکي از بخشهاي حساس زندگي محقق کرکي انتخاب او به عنوان شيخ الاسلام رسمي کشور ايران و دادن اختيارات به اوست که وظيفه وي را بيش ‍ از پيش سنگين کرد و از طرفي اين فرمان نشانگر عظمت او در ميان شاهان صفوي به مثابه يک رهبر شيعي است . ما به لحاظ اهميت اين رويداد بخشي از متن فرمان شاه تهماسب را در اينجاآوريم :

(( فرمان مبارک شاهي جاري شد که :

بلند گردانيدن پرچشم شريعت نبوي را از بنيادهاي کامکاري مي دانيم و زنده کردن مراسم دين سيد پيامبران و روش امامان عليهم السلام را از جمله مقدمات ظهور امام زمان مي شماريم . و بدون ترديد سرچشمه و راه تحقق يافتن اين مقصود جز پيروي و اطاعت عالمان دين نيست و بخصوص در اين زمان با وجود عالي مقامي که به آستان ائمه هدي پا نهاده ، ختم مجتهدين ، وارث علوم سيد پيامبران و نگهبان آيين اميرالمومنين ، قبله تقوا پيشگان با اخلاص و پيشواي دانشمندان ، مقتداي مردم ، نايب امام زمان - سلام الله عليه - علي بن عبدالعالي . مقرر فرموديم که سادات و اشراف ايران ، وزرا و ساير ارکان دولت ، ايشان را مقتدا و پيشواي خود دانسته ، در تمام امور اطاعت و فرمانبرداري به تقديم رسانند. و نيز هر کس از دست اندرکاران امور شرعيه و از لشکريان حکومت را عزل کند، برکنار خواهد بود و هر که را مسوول کند، مسوول خواهد بود و مورد تاييد است .

مقرر شده آنچه از مستمري سالهاي قبل از محل ضرب سکه باقي مانده بدون درنگ به ايشان برسانند و سکه مدينه المومنين (( حله )) را نزد نمايندگان ايشان ببرند و بدون نظر ايشان از ضرب سکه خودداري نمايند و از مخالفت با اين دستورات بپرهيزند . (481)

محقق در ايران با حمايت صفويان تلاش زيادي کرد و براستي از مروجان آيين توحيد و تشيع بود. در آن روزگاري که ايران اوضاع نابساماني داشت کساني چون محقق ثاني بودند که مردانه در ميدان به تلاش مي پرداختند . عمق فاجعه و نابساماني در امور مذهبي را بايد در گفته هاي يکي از نويسندگان جستجو کرد که آورده است :

(( در آن اوان مردم از مسائل مذهب حق جعفري و قوانين آن اطلاعي نداشتند و شيعيان از دستورات ديني خود بي خبر بودند. زيرا از کتب فقه اماميه چيزي در دست نبود و فقط جلد اول (( قواعد علامه حلي )) بود که از روي آن تعليم و تعلم مسائل ديني صورت مي گرفت . )) (482)

در اين زمان بود که او قلم به دست گرفت و بر غناي حوزه ها و انديشه هاي علوم ديني افزود و در ترويج دانش آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم کوشش کرد. شرح قواعد و رسائل و کتابهاي زيادي که در زمينه هاي اخلاقي ، عبادي و اقتصادي و اجتماعي نگاشته در پي انجام اين مهم صورت گرفته است .

درباره اقدامات اجتماعي و مذهبي محقق کرکي جاي سخن بسيار است و ستايشي در خور از اين فرزانه خطه جبل را مي طلبد و براستي بايد به اين سرول مکتب تشيع آفرين گفت و از او و انديشه اش به نيکي ياد کرد. در آن زمان (( اشهد ان عليا ولي الله و حي علي خير العمل )) که از آمدن سلطان طغرل بيک سلجوق در سال 450 تا اين تاريخ (906 ق .) چهارصد و پنجاه و شش سال بود که برطرف شده بود، در سايه اقتدار صفويان و درايت محقق به اذان ضميمه شد و بر ماذنه ها گفته شد . )) (483)

يکي ديگر از اقدامات محقق را حسن بيک روملو چنين آورده است : (( محقق در جلوگيري از فحشا و منکرات و ريشه کن کردن اعمال نامشروع و رواج دادن واجبات الهي و دقت در وقت اقامه نماز جمعه و جماعت و بيان احکام نماز و روزه و دلجويي از علما و دانشمندان و رواج دادن (( اذان )) در شهرهاي ايران و همچنين قلع و قمع مفسدين و ستمگران کوششهاي فراوان و نظارت شديدي را به عمل آورد . )) (484 )

از آنجا که سخن در عرصه تلاش محقق ثاني به درازا مي کشد از سر اختصار به مواردي اشاره مي کنيم . از نظرگاه تاثير صفويه در ايران بايد گفت به واقع اگر درايت و توانمندي محقق نبود صفويه موفق به انجام آن همه کارهاي ارزشمند نمي شد و اين پيروزي را بايد به حساب سعي توانفرساي عالمان ديني گذاشت . درباره اصلاح ساختار اخلاقي جامعه آن روز آمده است :

(( شاه تهماسب با کمک محقق کرکي بدعتها را برداشت و شرع را رواج داد . شيره کش خانه ها، شرابخانه ها، مرکز فحشا و فساد را ويران کرد و نيز منکرات را از بين برد و آلات لهو قمار را بشکست . )) (485)

آري اين اقدام بود که غبار مسموم گناه را از خانه و کاشانه مردم زدود و ديو معصيت را قتل عام کرد .

محدث جزايري مي نويسد :

(( من بعضي از فرمانها و دستورهايي را که محقق ثاني به حکام و زمامداران نواحي کشور نوشته ، ديده ام ؛ همه در بردارنده قوانين عدالت پيشه اي و چگونگي برخورد مسئولين با مردم و راجع به اخذ ماليات و مقدار آن است و در آنها دستور داده شده در هر شهر و دهي بايد پيشنمازي تعيين شود تا با مردم نماز گ زارد و احکام ديني و مراسم اسلامي را به آنها بياموزد . )) (486)

درباره تلاش اين مصلح بزرگ در احسن التواريخ آمده است :

بعد از خواجه نصيرالدين طوسي هيچ کس مانند محقق ثاني در راه اعتلاي مذهب شيعه و مرام ائمه طاهرين عليهم السلام سعي و کوشش به عمل نياورده است . (487)

تلاش محقق به اينها نيز پايان نمي يابد بلکه او اهتمام فراواني در شکوفايي حوزه هاي علميه داشت . او هر ساله از شاه تهماسب هفتاد هزار دينار شرعي مي گرفت تا به مصرف تحصيل دانشجويان علوم اسلامي برساند و از اين راه مباني اعتقادي تشيع را استحکام بخشد .

ديگر از خروشهاي الهام بخش (( احياگر جبل )) اصلاح روش صوفيانه صفويان بود . زيرا آنان با تصوف پيوندي ناگسستني داشتند و دچار انحرافاتي شده بودند. شهيد مطهري نقش محقق و عالمان دين را در کنار سلاطين صفوي چنين تبيين مي کند :

(( فقهاي جبل عامل نقش مهمي در خط مشي ايران صفويه داشتند... صفويه درويش بودند. راهي که ابتدا آنها بر اساس سنت خاص درويشي خود طي مي کردند اگر با روش فقهي عميق فقهاي جبل عامل تعديل نمي شد... به چيزي منتهي مي شد نظير آنچه در علويهاي ترکيه و شام هست . اين جهت تاثير زيادي داشت در اينکه اولا روش عمومي دولت و ملت ايراني از آن گونه انحرافات مصون بماند و ثانيا عرفان و تصرف شيعي نيز راه معتدل تري طي کند. از اين رو فقها جبل عامل از قبيل محقق کرکي و حق بزرگي برگردن مردم اين مرز و بوم دارند . )) (488)

در سال 929 ق . محقق مناصب رسمي را رها کرد و دست از کار اجتماعي شست و به درس و بحث در حوزه نجف مشغول شد. شايد يکي از دلايل کناره گيري او فشارهايي بود که از طرف مخالفان وي وجود داشت و البته اوضاع اجتماعي و مذهبي ايران آن روز نيز اين نظر را تقويت مي کند. او در نجف مدت شش سال به تدريس و پرورش طالبان علوم و تشنگان دانش آل محمد صلي الله عليه و آله پرداخت و حوزه نجف از آبشار انديشه اش ‍ بهره ها برد و پس از آن در سال 935 ق . ديگر بار به کار اجتماعي روي آورد و در اين زمان شاه تهماسب پسر شاه اسماعيل اول بر تخت نشسته و موقعيت حساس جديدي پيش آمده بود. چرا که در پي نفوذ بيشتر بيگانگان مخالفان داخلي تحرک زيادتري داشتند .

ولايت فقيه

... بايد در دل بذر حکومت مستضعفين را کاشت و براي عملي شدن آن گام برداشت . ما بر اين عقيده ايم که فقيه جامع الشرايط بايد بپا خيزد و به عنوان حاکم جامعه اسلامي مقتدر و استوار رهبري را به دست گيرد و اسلام را به عنوان يک انديشه مهم سياسي و اجتماعي مطرح کند و آن را بسان نظام کاملي براي اداره جوامع بشري عرضه کند. اختيارات حکومتي رسول الله را امامان معصوم يکي پس از ديگري دارا هستند و فقيه جامع الشرايط نايب امام معصوم است و تمامي اختيارات حکومتي او را داراست .

اين سخنان ، انديشه هاي فقيه سترگ ، محقق کرکي بود. او اين انديشه بلند را در رساله نماز جمعه چنين بيان مي کند :

(( فقها و دانشمندان اماميه اتفاق کرده اند که فقيه عادل امين که جامع شرايط فتوي باشد - فقيهي که از او به مجتهد در احکام شرعي تعبير مي شود، نايب امامان شيعه است - در حال غيبت در تمام آنچه که يک امام در راستاي حکومت مي تواند انجام دهد و البته عده اي از اصحاب کشتن و جاري کردن حد را استثنا کرده اند . )) (489)

گفته ها و اسوه ها

با همه اين احوال و اينکه محقق دل در گرو تلاش اجتماعي داشت ، نبايد از احوالات دروني و لطافتهاي روحي او غفلت کرد . زيباييهايي که بر سال جان شيخ علايي ، تنه زده بود و ما در اينجا اشاره اي گذرا به بخشي از آن داريم :

يکي از کساني که به محقق ثاني حسد مي ورزيد و از موقعيت او سخت آزرده روح بود محمود بيک مهردار يکي از نزديکان و درباريان شاه صفوي بود. آتش دروني او را وادار کرد که با تني چند از همدستانش محقق را در خانه به قتل رساند. وي يک روز قبل از اينکه موفق شود نقشه خود را عملي کند سرمست از نقشه پنهاني خود در ميدان صاحب الامر تبريز به چوگان بازي مشغول و شاه نيز در حال تماشا بود. فارغ از اين صحنه محقق بزرگ و شيخ الاسلام کشور در حال خواندن دعاي سيفي بود. پس از دعاي سيفي شروع به خواندن دعاي انتصاف مظلوم - منسوب به امام حسين - کرد. هنوز دعا تمام نشده بود که خبر آوردند محمد بيک مهردار از اسب به زمين افتاد، و لگدکوب اسبها گرديده و جان به ناچار تسليم کرده است . (490)

و نيز نقل کرده اند روزي سفير روم محقق کرکي را در دربار ملاقات کرد. سفير زيرکانه گفت : تاريخ مذهب شما - منظور سفير سال 906 ، تاريخ ظهور سلسله صفوي بود - بر اساس حروف ابجد مي شود (( مذهب ناحق )) و اين ماده تاريخ خود گواهي است بر باطل بودن مذهب شما. محقق نيز بدون درنگ جواب داد ما عرب هستيم و زبان و ادبيات ما نيز عربي است و تاريخ مذهب ما بر اساس حروف ابجد، (( مذهبنا حق )) - يعني مذهب ما حق است - مي شود. سفير از اين حاضر جوابي شيخ الاسلام غرق در اعجاب شد و سکوت اختيار کرد . (491)

علي بن عبدالعالي در وادي وارستگي نيز امير بود و مهر دنيا از دلش بريده بود. تقيد عميق و التزام فراوان به احکام اسلام داشت ولي با همه پاکي و زلالي و قناعت پيشگي و زاهدانه زيستن باز مي ترسيد و از روز واپسين بيمناک بود. از همين رو وصيت کرده بود :

(( همه نمازها و روزه هايم را قضا کنيد و به نيابت از من حج خانه خدا بجا آوريد . )) (492)

آثار قلمي

از شيخ الاسلام بزرگ قرن دهم اندوخته هاي علمي فراواني به جاي مانده و تاليفات گرانسنگي به نسلهاي پس از خود هديت کرده است . آثار قلمي آن بزرگوار عبارت اند از :

جامع المقاصد (شرح قواعد الاحکام )، منهج السداد (شرح ارشاد الاذهان علامه حلي )، حاشيه بر مختلف الشيعه علامه حلي ، رساله جعفريه ، رساله اي در صيغه هاي عقود و ايقاعات ، نفحات اللاهوت در لعن جبت و طاغوت ، رساله اي در آب کر، رساله اي در تعقيبات نماز، رساله غيبت ، رساله نجميه ، رساله اي در تعريف طهارت و رساله اي در احکام شير دادن ، حاشيه بر الفيه و نفليه شهيد اول ، شرح الفيه ، حاشيه بر تحرير علامه حلي ، حاشيه بر (( الدروس الشرعيه )) شهيد اول ، حاشيه بر (( الذکري في الفقه )) ، رساله اي در قبله ، رساله اي در تسبيح ، رساله اي در تقيه ، رساله اي در نماز و روزه مسافر، رساله اي در شنيدن دعواي مدعي در دادگاه و راه استنباط احکام شرعي ، حاشيه بر بخش ميراث (( مختصر النافع )) ، رساله اي در اثبات رجعت ، کتابي در ارث ، حاشيه بر قواعد الاحکام ، حديث شناسي ، المطاعن المحرميه ، رساله اي در قبله خراسان ، رساله اي در نيت و کتب و رسائل ديگر که به حدود 71 کتاب و رساله مي رسد . (493)

شاگردان

علاوه بر آثار علمي محقق بزرگوار، وي آبشار معرفت ديگري نيز فرا راه آيندگان قرار داده است و آن تربيت شاگرداني بود که هر يک مسئوليتي را در جامعه اسلامي به عهده گرفتند و کمبودي را در اجتماع برطرف کردند. از جمله شاگردان محقق ثاني مي توان به ناموران ذيل اشاره کرد :

شيخ علي منشار عاملي ( پدر زن شيخ بهايي )، شيخ محمد بن حسن عاملي نطنزي ، سيد محمد بن ابيطالب استرآبادي ، علي بن عبدالصمد عاملي ، مير معزالدين عبدالعباس بن عماره الجزائري ، شيخ زين الدين فقعاني ، احمد بن احمد بن ابي جامع معروف به ابن ابي جامع ، شيخ نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملي ، ابراهيم بن علي خوانساري ، جمال الدين بن عبدالله حسيني جرجاني ، سيد شرف الدين سماک عجمي ، شهيد ثاني ، شيخ احمد بن محمد بن خاتون عاملي ، امير نعمت الله جزايري ، ظهيرالدين ابراهيم بن علي الميسي ، حسين بن علي بن ابي السروال بحريني ، شيخ بابا، قاضي صفي الدين عيسي ، حسين بن محمد بن مکي . (494)

خانواده کرکي

محقق ثاني داراي دو پسر و دو دختر بود که پسر اول او شيخ عبدالعالي نام داشت و از دانشمندان بزرگ عصر خود شناخته مي شد و در کاشان مقيم بود. پسر ديگرش شيخ حسن نام داشت . يکي از دختران محقق در جبل عامل ازدواج کرده است که فرزندي از اين پيوند مبارک متولد شد که مير سيد حسين حسيني نام داشت . او در اردبيل به تدريس و حل و فصل مشکلات مردم پرداخته ، شيخ الاسلام آن شهر بوده است . دختر ديگرش در ايران با ميرشمس الدين محمد استرآبادي ازدواج کرد و از آنان فرزندي عزيز به دنيا آمد که نامش را سيدمحمد باقر گذاردند. او در آسمان علم و معرفت ايران درخشيد و به ميرداماد معروف شد و همو استاد صدرالمتالهين ، فيلسوف بزرگ و بنيانگذار حکمت متعاليه بود . (495)

شهادت

سال 940 ق . فرا رسيد و محقق باز به نجف اشرف بازگشته بود. در اين دوران او سني نزديک به 75 سال داشت . کار و تلاش او را فرتوت و شکسته کرده و برف سفيد پيري بر رخسارش نشسته بود. تلاش ارزشمند و قابل ستايش او موجب کينه توزيهاي فراواني نسبت به او گرديده بود و اين حقد و حسدها هنوز ادامه داشت و هر لحظه جان پير شيعي حوزه نجف را تهديد مي کرد. تا اينکه عاقبت در 18 ماه ذيحجه سال 940 همزمان با عيد غدير خبري در نجف پيچيد...! آن خبر اين بود که :

محقق کرکي ، شيخ الاسلام ، به وسيله زهر عده اي از متعصبان اهل سنت مسموم شده و شربت شهادت نوشيده است . آري ! نام وي در رديف شهداي فضيلت ثبت گرديد. پيکر آن عالم الهي را در جوار مرقد اميرالمومنين عليه السلام به خاک سپردند و دفتر زندگي اش بسته شد ولي نامش ، يادش و ميراث ماندگارش تا ابد زنده است . ماده تاريخ فوتش (سال 940) (( مقتداي شيعه )) را رقم زد . (496)

رحمت بي منتهاي پروردگار بر روح پاکش باد

/ 1