موضوع و محتواى نهج البلاغه - نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه - نسخه متنی

ابوالفضل حافظیان بابلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


موضوع و محتواى نهج البلاغه

[ در بخش سوم همين مقاله باعنوان ''ويژگى هاى نهج البلاغه'' مطالبى درباره تنوع مفاهيم و جامعيت كلمات حضرت و نمونه هايى از جاذبه ها و ويژگى هاى سخنان امام را آورده ايم كه با ''موضوع و محتواى نهج البلاغه'' نيز مرتبط هستند. ]

نهج البلاغه، دائرةالمعارف علوى است كه مباحث آن از جامعيت و تنوع خاصى برخوردار است: خداشناسى، آفرينش كاينات، رسالت پيامبران، امامت و وصايت، حكومت و رهبرى، معارف قرآنى، عبادات، تقوى، مبانى اخلاقِ اسلامى و تعليم و تربيت، احكام دينى و حدود شرعى، حقوق فرد و اجتماع، جامعه شناسى، مردمدارى، وصفِ مظاهرى از زيبايى هاى طبيعت، صفاتِ مؤمنان، ويژگى هاى انسانِ كامل، روحيات منافقان و كافران، پاره اى از رخدادهاى صدرِ اسلام، معرفى ناكثين و مارقين و قاسطين، جنگ و صلح، مرگ و رستاخيز، بهشت و دوزخ، و ديگر موضوعاتى كه بهروزى يا سيه روزى آدمى بدان وابسته است.

سير در نهج البلاغه، ما را با ديدگاه جامع امام على "ع" درباره خدا، انسان، جهان و مبدأ و معاد مواجه مى گرداند: با طبيعتى جاندار، باشعور، دراك و گويا؛ با حياتى هدفدار؛ با مرگى كه دالان عبور به جهان شگفت انگيز و ناشناخته برزخ و قيامت است؛ با بهشتى كه پاداش نيكان و با دوزخى كه جزاى تبه كاران است؛ با قرب و رضايى كه اوجِ اجرِ صابران و تقواپيشگان است؛ با عشقى كه بنده را به پرستش مى كشد؛ با تقوايى كه به انسان رداى مصونيت از گناه مى پوشاند؛ با ذكرى كه بازدارنده از غفلت است؛ با عبادتى كه ثمره معرفت است؛ با عدالتى كه بهادهنده حكومت است؛ با جهادى كه درى از درهاى بهشت است؛ با شهادتى كه بهترين مرگ است؛ با سكوتى پرفرياد و تلخ؛ و با فريادى شكوهمند و دشمن شكن. اين كتاب از هر مقوله اى، مقاله اى دارد و به هر دردى، درمانى و براى هر نيازى، پاسخى. تصويرى است از آفتاب حقيقت؛ آفتابِ وجود پيشواى خداپرستان و پرهيزگاران آزاده عالم، امام على "ع" . [ ر.ك: رزمجو، حسين، دريچه اى گشوده برآفتاب، ص 53 - 55. ]

در نهج البلاغه مكارم و سجاياى اخلاقى و صفات پسنديده اى كه لازمه شخصيت انسان كامل است، بيان گرديده است؛ سجايايى چون شكيبايى، جوانمردى، شجاعت، وفادارى، ثبات در قدم، رازدارى، فروتنى، دورانديشى، ميانه روى، مشاورت در امور، يادآورى مرگ و عبرت گرفتن از احوال گذشتگان.

استاد سيدجعفر شهيدى درباره محتواى نهج البلاغه مى نويسد:

نهج البلاغه، دائرةالمعارفى از فرهنگ اسلامى است: خداشناسى، جهان فرشتگان، پيدايش عالم، طبيعت انسان، امت ها و حكومت هاى نيكوكار يا ستمباره؛ اما نكته اصلى اين است كه در سراسر اين سخنان، خواست امام، تدريس علوم طبيعى و جانورشناسى يا فهماندن نكته هاى فلسفى و تاريخى نيست. سخنان على "ع" در طرح اين گونه بحث ها همچون قرآن كريم است كه به زبان موعظت از هر پديده محسوس يا معقولى، نمونه اى روشن و قابل درك در پيش چشم شنونده قرار مى دهد، و سپس آرام آرام او را با خود به سرمنزلى مى برد كه بايد بدان برسد: به درگاه خدا و آستان پروردگار يكتا.

آن جا كه سخن در خلقت آسمان و زمين، آفتاب و ماه، و ستاره ها و كوه ها است، به زبان اندرز ياد مى دهد كه آن چه آفريدگار بخشيده، خير محض است؛ اما انسان ناسپاس حق اين همه نعمت را نمى گزارد، از راه خدا به راه شيطان روى مى آورد و بخشش الهى را در راهِ انگيختن شر و برپا كردن فتنه صرف مى كند. و آن جا كه تذكار داستان پيشينيان است، به حاضران تعليم مى دهد كه روزگار آيينه عبرتى است كه گذشته را در آن توان ديد؛ اما عبرت گيرنده چه كسى است؟ ببينيد امت هاى از ميان رفته و در زير خاك خفته چه كردند و چه ديدند؛ پس كار نيك آنان را تقليد كنيد و از ارتكاب كار زشتى كه به نابودى آنان منتهى گشت بپرهيزيد.

در خلال اين اندرزها گاهى هم به اصحاب خود مى نگرد و به حال و كردار آنان مى انديشد. ناگهان كوهى از اندوه و دريغ بر دل او فرود مى آيد و آن، هنگامى است كه ديده حقيقت بين را از مردمى كه پاى منبرش نشسته اند، مى گرداند و به افقى دورتر مى گشايد: به روزگار محمد "ص" و ياران پاكدل او كه با اعتقاد به خدا و روز رستاخيز، نصرت دين را بر سود دنياى خود مقدم داشتند. ديگربار به جمع حاضران مى پردازد و مى بيند از آن زمان هنوز بيش از سى سال نگذشته است؛ پس چه شد كه در اين فاصله كوتاه مسلمان نماها بر جاى مسلمانان راستين نشسته اند؟ مردمى كه چون دنيا به روى آنان خنديد، خدا را فراموش و امام خود را نافرمانى كردند. آن مردم كه گردن ها را مى كشيدند و برخود مى باليدند كه در راه خدا شهيد داده ايم، و خود نيز در آرزوى شهادتيم، كجا رفتند؟ چرا اينان كه گرد مرا گرفته اند، تن آسايى را بر كشته شدن در راه دين ترجيح مى دهند؟ و چرا هر يك مى كوشد تا اين وظيفه دينى را به گردن ديگرى اندازد؟

به مساوات و ايثار مسلمانان در صدر اسلام مى نگرد كه چگونه ديگرى را برخود مقدم مى داشتند و مى كوشيدند خود را از آلوده شدن به مال دنيا پاك نگاه دارند؛ پس اكنون چرا اينان مال اندوز و دنياپرست شده اند؟ اين نمونه ها و ده ها نمونه ديگر، محتواى خطبه هاى امام است. [ ر.ك: شهيدى، سيدجعفر، ''منتخبى از نهج البلاغه''، سخن مترجم، ص 67. ]

يكى از روش هاى به كار گرفته شده در ارائه مفاهيم نهج البلاغه، خصوصاً در باب المختار من خطب اميرالمؤمنين "ع"، دسته بندى بيانات آن حضرت بر پايه زمان صدور و شأن بيان آن ها است. در اين شيوه با توجه به مضمون سخن امام و قراين و شواهد تاريخى، جايگاه سخن از نظر زمان صدور، مشخص است و در حقيقت با پيوستن كلمات به هم، تاريخ، بازسازى و با كمك هر كلام، مقصود كلام ديگر روشن مى شود.

استاد محمدباقر محمودى، در كتاب نهج السعاده، از اين شيوه سود برده و در فوايد اين نوع تنظيم، اظهار كرده اند:

زنجيره سخن امام، آن گونه كه در ظرف زمان و در عالم خارج به وقوع پيوسته است، مرتب مى شود، و هر كس به راحتى مى تواند به سخنان آن حضرت در هر مقطع از زمان دست يابد. نهج البلاغه به صورت زندگينامه آن حضرت كه از زبان و بيان وى گرفته شده است، درخواهدآمد و مى توان مطالب درست يا نادرستى را كه در شرح زندگانى آن حضرت نگاشته شده است، با آن سنجيد. و نيز به كمك آن، مى توان درستى يا نادرستى مطالبى كه به جنابش نسبت داده و يا از ساحت مقدسش نفى كرده اند، فهميد. [ ر.ك: محمودى، محمدباقر، نهج السعاده، ج 1، ص 15.]

يكى از مؤلفان، دوران صدور سخنرانى هاى امام را در سه دوره زير خلاصه مى كند: قبل از خلافت و زمامدارى؛ هنگامه خلافت؛ دوران پنج ساله زمامدارى. و آن گاه هر دوره را به چند بخش تقسيم و شماره خطبه هاى ايرادشده در هر دوره را بيان مى نمايد. [ ر.ك: دشتى، محمد، شناخت نهج البلاغه، ص 9 - 12.]

يكى از دانشوران معاصر نيز زندگانى امام را به مراحلى تقسيم كرده و در هر مرحله، تعدادى از خطبه ها، نامه ها و كلماتى را كه زمان تحقيقى يا تقريبى آن ها مشخص بوده، جاى داده است: نخست، دوران زندگانى رسول خدا "ص" است كه از اين دوره در نهج البلاغه اثرى نيست؛ دوم، مرحله پس از رحلت رسول خدا "ص" تا زمان وقات ابوبكر "10 تا 13 ق" است كه از اين مرحله تنها چند اثر باقى مانده است؛ سوم، روزگار خلافت عمر بن خطاب "13 تا 23 ق" است كه از اين مرحله نيز آثارى به دست رسيده است؛ چهارم، روزگار خلافت عثمان بن عفان "23 تا 35 ق" است كه آثار متعددى از اين مرحله در نهج البلاغه آمده است؛ پنجم، دوران خلافت حضرت على "ع" "ذى حجه 35 تا رمضان 40 ق" كه اكثر خطبه ها و نامه هاى حضرت از اين دوران است. اين مرحله از جريان بيعت وماه هايى كه حضرت پيش از جنگ جمل در مدينه اقامت داشت، شروع شده و تا لحظه ضربت خوردن امام در ماه رمضان "40 ق" و وصاياى آن حضرت در بستر شهادت ادامه يافته است. [ ر.ك: جعفرى، سيد محمدمهدى، پژوهشى در اسناد و مدارك نهج البلاغه، ص 169 - 191.]

يكى از نهج البلاغه پژوهان، ويژگى هاى حكومت على "ع" را مهم ترين موضوع خطبه هاى نهج البلاغه مى داند و مى نويسد:

چون 98 درصد خطبه ها در زمان حكومت آن حضرت صادر شده است، اين موضوع تقريباً همه نهج البلاغه را پوشش مى دهد و موضوعى بسيار بااهميت است؛ زيرا حكومت آن حضرت با اين كه چهار سال و نُه ماه بيش تر طول نكشيد، حكومت نمونه اسلامى و حق و عدل بود و در تاريخ زندگى بشر و در ميان حاكمان و واليان ديگر بى نظير بود. اين خصوصيات، دوازده عدد است كه بدين شرح است:

1. آن كه حضرت همواره خدا را در نظر داشت؛

2. با آزادى كامل و رأى صددرصد مردم انتخاب شد؛

3. به كليه مسائل جامعه و امور جزئى و كلى مردم رسيدگى مى كرد؛

4. به مردم آزادى مى داد و آن ها را به كارى مجبور نمى كرد؛

5. با صداقت و صريح اللهجه بود و از شيادى و دغل كارى و دسيسه بازى برحذر بود؛

6. زندگى ساده اى داشت و مانند فقيرترين افراد جامعه زندگى مى كرد؛

7. حكومت كردن براى او وسيله بود، نه هدف؛ هدف او اعلاى كلمه حق و پيشرفت اسلام بود؛

8. عدالت را در حد بسيار بالا رعايت مى كرد؛

9. در تقسيم بيت المال مساوات را رعايت مى كرد؛

10. سنت پيامبر را ملاك عمل خويش قرار داده بود و پيروى از آن را موجب سعادت مى دانست؛

11. اتلاف وقت نمى كرد و از لحظات عمرش به نفع مسلمين استفاده مى فرمود؛

12. براى رضاى خدا مى جنگيد و هدف توسعه طلبى، افزون خواهى، استعمار، استثمار و خونريزى نداشت. جنگ هاى آن حضرت كه اكثر عمر حكومتش را در جنگ گذرانيد، در اين بخش قابل بررسى است. [ ر.ك: مصطفوى، سيدجواد، پرتوى از نهج البلاغه، ص 15 - 18.]

نامه ها، بيش تر دستورِ كار حكمرانان است كه چگونه با طبقات مردم رفتار كنند، چه سان در نگهبانى خزانه ملت بكوشند و در هزينه، صرفه و صلاح جامعه را در نظر بگيرند؛ اما نه اين دستور حاكم نيمى از پهنه مسكونى جهان آن روز كه به عاملان زيردست خود، بلكه نوشته پدرى مهربان، سالخورده و سرد و گرم چشيده روزگار است كه به فرزندان نورس خويش مى آموزد تا در صحنه نبرد زندگى چگونه با مشكلات روبه رو شوند. [ ر.ك: شهيدى، سيدجعفر ''منتخبى از نهج البلاغه''، سخن مترجم، ص 7.]

فصل سوم نهج البلاغه، صدفى است مشحون از گوهرهاى حكمت هاى عالى كه از چشمه سار حكمت و معرفت مولا على "ع" جارى گشته است. در كلمات قصار على "ع" مضامين اصلى متضاد، با اصرار و تأكيد بسيار معرفى شده اند: عقل و حماقت، علم و جهل، فقر و ثروت، سخاوتمندى و بخل و حرص، دوستى و عداوت، تواضع و غرور،.... علاوه بر اين، در اين سخنان بر ضرورت چند چيز تأكيد شده است: اندرزگويى و اندرزشنوى، شناخت حدود خويش و احتراز از تجاوز از آن، چيرگى بر هوس ها، جلوگيرى از پايمال شدن آرزوها، زيستن با پرهيزگارى و سادگى و ادب، استفاده صحيح از گفتار، توكل بر خدا، رضايت از قضاى الهى و اميد به بخشش او، و تشويق به گذشت حتى از دشمنان.... [ ر.ك: شارل هانرى، دوفوشه كور، اخلاقيات، ترجمه محمدعلى اميرمعزى، ص 140 - 158.] عبارات امام در اين بخش، با وجود كوتاهى و موجزى، دنيايى از مفهوم در خود دارند. تعدادى از كلمات قصار آن حضرت به اندازه اى كاربردى و گره گشا است كه به صورت مثل درآمده است.

موضوعاتى كه اين كتاب ژرف، حاوى آن است، چنان گسترده و متنوع است كه نمى توان به سهولت و آسانى آن را برشمرد؛ البته محققان نهج البلاغه تلاش هاى بسيارى كرده اند تا به اندازه توانايى خويش، موضوعات اين نسخه شفابخش را استخراج و تبويب كنند. شهيد مطهرى در كتاب ارزنده سيرى در نهج البلاغه، موضوعات نهج البلاغه را در اين عناوين كلى جاى داده است:

1. الهيات و ماوراءالطبيعه؛

2. سلوك و عبادت؛

3. حكومت و عدالت؛

4. اهل بيت و خلافت؛

5. موعظه و حكمت؛

6. دنيا و دنياپرستى؛

7. حماسه و شجاعت؛

8. ملاحم و مغيبات؛

9. دعا و مناجات؛

10. شكايت و انتقاد از مردم زمان؛

11. اصول اجتماعى؛

12. اسلام و قرآن؛

13. اخلاق و تهذيب نفس؛

14. شخصيت ها و يك سلسله مباحث ديگر. [ ر.ك: مطهرى، مرتضى، سيرى در نهج البلاغه، ص 30 - 31.]

لبيب بيضون، پژوهش گر سورى، در كتاب تصنيف نهج البلاغه مباحث كل نهج البلاغه را در نُه باب كلى جاى داده است كه هر باب، دربردارنده فصولى و هر فصل، داراى موضوعاتى است؛ مجموعاً 49 فصل و 376 موضوع. عناوين ابواب از اين قرار است:

1. اصول الدين "العقايد" ؛

2. فروع الدين "العبادات و المعاملات" ؛

3. الإمامة والأئمه؛

4. سيرة الإمام على بن ابى طالب "ع" ؛

5. حروب الإمام على "ع" فى مدة خلافته؛

6. سياسةالدوله؛

7. الشؤون الإجتماعيه؛

8. الإنسان وشؤونه؛

9. المواعظ والإرشادات. [ ر.ك: بيضون، لبيب، تصنيف نهج البلاغه، ص 9 - 26.]

در كتاب الدليل على موضوعات نهج البلاغه، موضوعات كلى نهج البلاغه، به هفت عنوان تقسيم شده كه هر عنوان دربردارنده موضوعاتى است كه مجموعاً به 132 موضوع مى رسد. عناوين كلى نهج البلاغه از منظر اين كتاب، بدين شرح است:

1. الإلهيات و الكائنات؛

2. النبوه؛

3. العقائد والأحكام؛

4. الإمامة والخلافه؛

5.التاريخ؛

6. الإجتماع والسياسة والإقتصاد؛

7. الأخلاق. [ ر.ك: مشكينى، على، الدليل على موضوعات نهج البلاغه، ص 9 - 15.]

اويس كريم محمد، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسيم كرده است كه هر يك فصولى دارد و هر فصل موضوعاتى دارد كه مجموع آن ها 604 موضوع است. عناوين ابواب، چنين است:

1. العقل والعلم؛

2. الإسلام والإيمان واليقين والكفر والشرك والشك؛

3. القرآن و السنة النبويه؛

4. اُصول الدين؛

5. العبادات؛

6. التقوى والمتقين؛

7. الخوف والرجاء؛

8.التوبة و غفران الذنوب؛

9. الدعاء و الأدعية المأثورة عنه؛

10. الزهد؛

11. الموعظة والإعتبار؛

12. الأمر بالمعروف والنهى عن المنكر؛

13. الجهاد و الحرب والشهاده؛

14. الحاكم الاسلامى و خصائصه؛

15. الجانب الإقتصادى فى نهج البلاغه؛

16. الجهاد الأكبر أو تهذيب النفس؛

17. الاخلاق؛

18. الأسرة والأقرباء والمرأة و تربيةالأبناء والجار؛

19. الصداقة والأصدقاء؛

20. القضايا التاريخيه؛

21. القضاء والاِفتاء؛

22. مواضع متفرقه. [ ر.ك: المعجم الموضوعى لنهج البلاغه، ص 464 - 500.]

صبحى صالح، چند فهرست در پايان نهج البلاغه ضميمه كرده است: فهرست الفبايى موضوعات كه ذيل هر كدام متن نهج البلاغه را گرد آورده است؛ فهرست موضوعى براى خطب و رسائل؛ فهرستِ تفكيكى مسائل اعتقادى، احكام شرعى، فلسفه، كلام و مسائل اجتماعى.

در الهادى الى موضوعات نهج البلاغه، موضوعات كتاب به ترتيب الفبا استخراج شده و ذيل هر عنوان، متن نهج البلاغه ذكر شده است. در اين كتاب حدود 625 عنوان اساسى از نهج البلاغه استخراج شده است.

علامه شوشترى در بهج الصباغه، موضوعات نهج البلاغه را به 60 فصل تقسيم نموده و در هر فصل عناوين متعددى را طرح و بدين گونه به صورت موضوعى به شرح نهج البلاغه پرداخته است. [ ر.ك: محقق شوشترى، محمدتقى، بهج الصباغه، ص 26 - 29.]

برخى از محققان در بررسى موضوعى نهج البلاغه به ترتيب خود نهج البلاغه پيش رفته و از خطبه ها شروع كرده، موضوعات متعددى را كه در هر خطبه يافت مى شود، متذكر شده اند، و آن گاه نامه ها و در آخر كلمات قصار را مورد بررسى موضوعى قرار داده اند؛ از جمله مرحوم محمد دشتى در فرهنگ موضوعات كلى نهج البلاغه و محمدمهدى جعفرى در پرتوى از نهج البلاغه، از اين روش استفاده نموده اند.

تك نگارى هاى موضوعى و مباحث خاص در نهج البلاغه


يكى از شيوه هاى رايج در توضيح و ارائه مفاهيم نهج البلاغه، تك نگارى هايى است كه مستقلاً درباره يك موضوع و يك يا چند كلام از بيانات امام به رشته تحرير آمده است. براى نمونه به موارد ذيل اشاره مى شود:

/ 23