انواع جناس - جلوه های بلاغت در نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه های بلاغت در نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد خاقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انواع جناس

جناس تام

[ جواهرالبلاغه ص 413. ]

آن است كه دو لفظ در حروف و ترتيب و حركات و سكنات با هم مشابه ولى از نظر معنى مختلف باشند. حال اگر هر دو از يك نوع يعنى هر دو اسم يا فعل يا حرف باشند، جناس "مماثل" نام دارد. مثل واژه ى "ساعه" در آيه شريفه ى و يوم تقوم الساعه يقسم المجرمون ما لبثوا غير ساعه. [ سوره روم، آيه 54 و 55. ]

ساعت اول به معنى روز قيامت و ساعت دوم به معنى برهه اى از زمان است. [ ابن ابى الحديد با تاكيد بر اينكه شرط جناس تام، حقيقى بودن هر دو واژه است اين آيه را داخل در جناس تام نمى داند ولى "مرحوم ميرزا حبيبى خويى" دلايل وى را ابطال نموده است. منهاج البراعه ج 1، ص 191. ]

و انما الدنيا منتهى بصر الاعمى، لا يبصر مما وراءها شيئا، و البصير ينفذها بصره و يعلم ان الدار
وراءها، فالبصير منها شاخص و الاعمى اليها شاخص. [ نهج البلاغه، خطبه 133. ]

همانا دنيا نهايت ديدگاه كسى است كه ديده اش كور است و از ديدن جز دنيا محجور، آن كه بيناست، نگاهش از دنيا بگذرد و از پس آن خانه ى آخرت را نگرد. پس بينا از دنيا رخت بردارد و نابينا رخت خويش در آن گذارد.

واژه ى شاخص، مصداق زيبايى از جناس تام است. چون شاخص اول به معنى راحل "مساوى كوچ كننده" و شاخص دوم از فعل شخص بصره. [ شخص بصره: فتح عينه نحو الشى ء مقابلا له. ] به معنى تماشاگر است.

در وصف دنيا:من ابصربها بصرته و من ابصر اليها اعمته. [ نهج البلاغه، خطبه 81. ]

آن كه بدان نگريست حقيقت را به وى نمود و آن كه در آن نگريست، ديده اش را بر هم دوخت. معنى جمله ى مزبور اين است: هر كه به كمك آن تعقل نمود و آن را ابزار بصيرت خويش قرار داد، او را بينا مى كند و هر كه بدان چشم داشت وى را نابينا مى نمايد.

اگر واژه ى مكرر در جناس تام، از دو نوع مختلف نظير فعل و اسم باشد جناس "مستوفى" نام دارد مانند: ارع الجار و لو جار.

جناس محرف

[ با توجه به تعريف جناس ناقص كه ذكر خواهد شد، جناس محرف قسيم آن محسوب مى گردد، اگر چه با توجه به انحصار عقلى جناس در تام و ناقص مناسبت تر آن است كه جناس محرف و ساير انواع جناس غير تام، جزيى از جناس ناقص محسوب گردد. ]

آن است كه دو لفظ در حروف و اعداد و ترتيب آنها متفق و در هيات مختلف باشد. اين اختلاف بر سه قسم است:1" به حركت، مانند:اقومكم غدوه و ترجعون الى عشيه كظهر الحنيه، عجز المقوم و اعضل المقوم. [ نهج البلاغه، خطبه 96. ]
بامدادان شما را راست مى كنم شامگاهان چون كمان خميده پشت سويم باز مى آييد. شما را اندرز دادن، سنگ خارا به ناخن سودن است و آهن موريانه خورده را با صيقل زدودن

شاهد مثال "مقوم" و "مقوم" است.

بين قتيل مطلول و خائف مستجير يختلون بعقد الايمان و بغرور الايمان. [ نهج البلاغه، خطبه 151. ]

در آن فتنه، كشته اى است كه خونش به رايگان است و ترسانى كه پناه خواه از اين و آن است. فريبشان دهند با بستن پيمان و مغرورشان سازند به نام ايمان.

"ايمان" اول به فتح همزه، جمع يمين و به معنى قسم است و "ايمان" دوم مصدر باب افعال است. فان التقوى فى اليوم الحرز و الجنه و فى غد الطريق الى الجنه. [ نهج البلاغه، خطبه 233. ]

پرهيزگارى امروز سپر و پناهگاه است و فردا بهشت را راه است.

2" يا اينكه اختلاف به حركت و سكون است، يعنى يكى از متجانسان متحرك و ديگرى ساكن باشد مانند:لا يرى الجاهل الا مفرطا او مفرطا. [ نهج البلاغه، حكمت 67. ]

نادان را نبينى جز كه كارى را از اندازه فراتر كشاند و يا بدانجا كه بايد نرساند.

متجانس اول به سكون فاء و دومى به فتح فاء است و تشديد در اين باب معتبر نيست و علامه تفتازانى نيز به آن تصريح كرده است.

3" گاهى هم اختلاف بين متجانسان به حركت و سكون هر دو مى باشد. مانند:

/ 225