تبیان، دستیار زندگی
اما بعد این رساله ، موسوم به[ زادالسالك] در جواب سئوال یكى از برادران روحانى نوشته شده كه از كیفیت سلوك راه حق پرسیده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه اى از عالم متبحر فيض كاشانى
فیض کاشانی

اما بعد اين رساله ، موسوم به[ زادالسالك] در جواب سئوال يكى از برادران روحانى نوشته شده كه از كيفيت سلوك راه حق پرسيده بود.

صوت و فیلم های مرتبط را اینجا ببینید

بدان[ ايدك الله بروح منه] 1 همچنانكه سفر صورى را مبدئى و منتهائى و مسافتى و مسيرى و زادى و راحله و رفيقى و راهنمائى مى باشد همچنين سفر معنوى را كه سفر روح است بجانب حق سبحانه و تعالى همه هست .

مبداش جهل و نقصان طبيعى است كه با خود آورده از شكم مادر: [والله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمون شيئا]. 2

و منتهايش كمال حقيقى است كه فوق همه كمالات است و آن وصول است به حق سبحانه و تعالى:[ وان الى ربك المنتهى] [ ياايهاالانسان اتك كادح الى ربك كدحا فملاقيه] . 3

و مسافت راه درين سفر مراتب كمالات علميه و عمليه است كه روح طى آنها مى كند[ شيئا فشيئا] هرگاه بر صراط مستقيم شرع كه مسلوك اوليا واصفيااست ساير باشد:[وان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه ولاتتبعواالسبل فتفرق بكم عن سبيله] . 4 واين كمالات مترتب است بعضى بر بعضى تا كمال متقدم طى نشود به متاخر منتقل نتوان شد چنانكه در سفر صورى تا قطعه مسافت متقدمه طى نشود به متاخر نتوان رفت .

و منازل اين سفر سفات حميده و اخلاق پسنديده است كه احوال و مقامات روح است از هر يك به ديگرى كه فوق آنست

منتقل مى شود به تدريج منزل او يقظه است كه آگاهى است و منزل آخر توحيداست كه مقصداقصى است ازاين سفر 5 و تفاصيل اين منازل و درجات آن در كتاب[ منازل السائرين] 6 مذكوراست .

رفيقان اين را علماء و صلحاء و عباد سالكانند كه يكديگر را ممد و معاونند چه هر كسى بر عيب خود زود مطلع نشود اما بر عيب ديگرى زود واقف مى شود

و مسيراين سفر جد تمام و جهد بليغ نمودن و همت گماشتن است در قطع اين منازل به مجاهده و رياضت نفس به حمل اعباء 7 تكاليف شرعيه از فرائض و سنن و آداب و مراقبه و محاسبه نفس آنا فانا و لحظه فلحظه و هموم را واحد گردانيدن 8 و منقطع شدن به حق سبحانه و تعالى:[ و تبتل اليه تبتيلا والدين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا6 و زاد راه اين سفر تقوى است:[ و تزودوا فان خيرالزادالتقوى9و تقوى عبارتست از قيام نمودن به آنچه شارع امر به آن فرموده است و پرهيز كردن از آنچه نهى از آن كرده از روى بصيرت 10 تا دل به نور شرع و صيقل تكاليف آن مستعد فيضان معرفت شوداز حق عزوجل : [واتقواالله و يعلمكم الله] 11 و همچنانكه مسافر صورى تا قوت بدن از زاد حاصل نكند قطع راه نتواند كرد همچنين مسافر معنوى تا به تقوى و طهارت شرعيه ظاهرا و باطنا قيام ننمايد و روح را تقويت به آن نكند علوم و معارف واخلاق حميده كه بر تقوى مترتب مى شود و تقوى از آن حاصل مى شود (نه بر سبيل دور) براو فائض نمى گردد12 و مثل اين مثل كسى است كه در شب تار چراغى در دست داشته باشد و به نو آن راهى را مى بيند و مى رود هر يك گام كه بر مى دارد قطعه از آن راه را مى بيند و مى رود هر يك گام كه بر مى دارد قطعه از آن راه روشن مى شود و بر آن مى رود و هكذا ... و تا گام برندارد و نرود روشن نشود و تا روشن نشود نتواند رفت آن ديدن به منزله معرفت  است و آن رفتن به منزله عمل و تقوى : [ من عمل بما علم اورثه الله علم ما لم يعلم 13 العلم خ يهتف بالعمل فان اجابه والاارنحل 14 لا يقبل الله عملاالا بمعرفه و لا معرفه الا بعمل فمن عرف دلته المعرفه على العمل و من لم يعمل فلا معرفه لخ الاان الايمان بعضه من بعض] 15 و كذا عن الصادق عليه السلام ... و همچنانكه در سفر صورى كسى كه راه نداند به مقصد نمى رسد هم چنين در سفر معنوى كسى كه بصيرت در عمل ندارد به مقصد نمى رسد:[ العامل على غير بصيره كالسائر على غيراطريق ايزيده كثره السيرالابعدا]. 16

راهنماى اين راه پيغمبراست (صلى الله عليه و آله و سلم ) و سائرائمه معصومين (صلوت الله عليهم ) كه راه نموده اند و سنن و آداب وضع كرده واز مصالح مفاسد راه خبر داده اند و خود به اين راه رفته اند وامت را به تاسى بواقتفاى خود فرموده اند

و راحله اين سفر بدن است و قواى آن و همچنانكه در سفر صورى اگر راحله ضعيف و معلول باشد راه را طى نتواند كرد همچنين دراين سفر تا صحت بدن و قوت قوى نباشد كارى نتوان ساخت . پس تحصيل معاش از اين جهت ضرورى است و آنچه از براى ضرورتست به قدر ضرورت بايد پس طلب فضول در معاش مانع است از سلوك و دنياى مذموم كه تحذيراز آن فرموده اند عبارت از آن فضول است كه بر صاحبش و بال است واما قدر ضرورى از آن داخل امور آخرتست و تحصيلش عبادت و همچنانكه اگر كسى راحله را در سفر صورى دراثناى راه سر دهد تا خود سر مى چرد راه او طى نمى شود همچنين دراين سفر معنوى اگر بدن و قوى را بگذارند تا هر چه مشتهاى آنهااست به فعل آورند و به آداب و سنن شرعيه مقيد نگرداند و لجام آن را در دس نداشته باشد راه حق طى نمى شود.

و رفيقان اين را علماء و صلحاء و عباد سالكانند كه يكديگر را ممد و معاونند چه هر كسى بر عيب خود زود مطلع نشود اما بر عيب ديگرى زود واقف مى شود پس اگر چند كس با هم بسازند و يكديگر رااز عيوب و آفات با خبر سازند زود راه برايشان طى مى شود واز دزد و حرامى دين ايمن مى گردند چه[ الشيطان الى المنفرداقرب منه الى الجماعه و يدالله على الجماعه] 17 .اگر يكى از راه بيرون مى رود ديگرى او را خبردار مى گرداند واگر تنها باشد تا واقف مى شود هيهات است . و راهنماى اين راه پيغمبراست (صلى الله عليه و آله و سلم ) و سائرائمه معصومين (صلوت الله عليهم ) كه راه نموده اند و سنن و آداب وضع كرده واز مصالح مفاسد راه خبر داده اند و خود به اين راه رفته اند وامت را به تاسى بواقتفاى خود فرموده اند:[لقد كان لكم فى رسول الله اسوه حسنه .18قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله] .19

و محصل آنچه ايشان مى كرده اند وامر به آن مى فرموده اند چنانكه از روايات معتبره به طريق اهل بيت عليهم السلام مستفاد مى شودازامورى كه سالك را لابداست از آن واخلال به آن به هيچ وجه جائز نيست بعداز تحصيل عقائد بيست و پنج چيزاست :

... در ادامه می آید


* مجموعه صوت مقامات اخلاقی از استاد مطهری

*مجموعه صوت تربیت اسلامی از استاد مطهری

*فیلم بارگاه تقرب از علامه جعفری


تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منبع مجله حوزه شماره6

1.از تايد به[ روح الهى] در آيات و روايات متعددى ياد شده است واز آنجمله:[ اولئك كتب فى قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه] (22 مجادله ). علامه طباطبائى در ذيل آيه نوشته اند:[روح مبدا حيات است واز حيات قدرت و شعور بر مى خيزد و در نتيجه ظاهر آيه آن است كه مومنان علاوه بر روح مشترك از روح اختصاصث نيز بهره مندند كه حيات قدرت و شعورى جديد به آنان عطا مى كند . اومن كان ميتافا

2. نحل 78.

3. نجم 42.

4.انشقاق 6.

5.انعام 153.

6. درجه بندى كمالات معنوى و ترتيب مراحل بر يكديگر در آيات واحاديث مورد تذكر قرار گرفته است . در كتاب هاى حديث واخلاق با باب هاى گوناگونى برخورد مى كنيم چون : در جات ايمان رابطه اسلام وايمان و تقوى طبقات رسل و ..اين عنوان ها و مطالب مندرج در آن با روشنى تمام طبقه بندى مراحل سلوك روحى را مشخص مى كنند.ازامام صادق[ ع] نقل شده است:[ الايمان عشر درجات بمنزله السلم يصعد منه مرقاه بعد مرقاه . ( اصول كافى با كوشش على اكبر غفارى 2.45). با تذكراين نكته كه مرحله بندى مذكور در سلوك عملى خلاصه نشده و سلوك نظرى را نيز فرا مى گيرد.امام صادق عليه السلام فرموده اند:[... ان المومنين بعضهم افضل من بعض و بعضهم اكثر صلوه من بعضى و بعضهم انفذ بصرا من بعض و هى الدرجات] . ( اصول كافى 2.48). مرحوم ملا صالح مازندرانى در شرح حديث نوشته اند:[فهواشاره الى تفاوت الدرجات فى القوه النظريه و ما قبله الى الدرجات فى القوه العمليه] . ( الكافى الاصول والروضه با شرح ملا صالح مازندرانى و تعليقات ميرزاابوالحسن شعرانى . 8.135).

7. در كتاب هاى عرفانى واخلاقى تعبيرهاى گوناگونى از مراحل سير و سلوك وجود دارد. و غالب آن به اختلاف دراصطلاح والفاظ و يا تفاوت دراجمال و تفصيل بازگشت مى نمايد. عطار در مثنوى دل انگيز خود با نام[ منطق الطير يا مقامات طيور]از سرگذشت سالكان راه سخن مى سرايد كه چگونه در پى سيمرغ بر آمدند. عطار دراين داستان واره مى گويد: [پرندگان انجمن كردند كه سلطان برگزينند. هدهد فرزانه گفت كه آنان را سلطانى است به نام سيمرغ كه بايستى از پى وى برآيند. و دراين راه بايستى از هفت وادى بگذرند .

هست وادى طلب آغاز كار وادى عشق است از آن پس بى كنار بر سيم وادى است آن از معرفتهست وادى چهارم وادى استفتا صفتهست پنجم وادى توحيد پاك پس ششم وادى حيرت صعبناك هفتمين وادى فقراست و فنابعداز آن راه و روش نبود ترا [دسته هاى بسيار مرغان از راه ماندند. و فقط سى مرغ جان بسلامت بردند. و آنگاه در برابر آينه حق نما قرار يافتند. بيش از عكس مرغ نيافتند و بر آنان معلوم شد كه به حقيقت سيمرغ با آنان يكى است . و]...

صدرالمتالهين از برخى از عرفا نقل مى كند كه ولايت معنوى به 4 ركن وابسته است 1ايمان 2 توبه 3 زهد 4 عبادت . و ترتيب اين مرال را به تفصيل بيان مى كند. ( ايقاظ النائمين . موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى . 57 - 53).

شيخ الرئيس در مقامات العارفين سير وسلوك عارف رااز مرحله ارادت شروع و به مرحله[ فناء] پايان مى دهد و دراين ميان از مراحلى ياد مى كند. ( الاشارات والتنبيهات .المنط التاسع ).

8.در بينش حكمت متعاليه سير و سلوك انسانى در قالب[ اسفاراربعه] مى گنجد. براى بهره ورى ازاين سير مراجعه كنيد به نوشتارهاى متعدد موسس دين انديشه . صدرالمتالهين در غالب كتابهائى كه وى نگاشته است واز آنجمله كتاب متنى و محورى انديشه هاى وى يعنى[ اسفارالربعه] - در زمينه اين مراحل سلوكى بزرگانى چونان آقا محمد رضا قمشه اى حاج ملا هادى سبزوارى حسن نورى (فرزند آخوند ملا على نورى ) و ... مطالبى دارند كه در پاورقى هاى اسفار آورده شده است ( اسفاراربعه ج 1 مقدمه)

9. منازل السائرين تاليف خواجه عبدالله انصارى است و غالب آن به شيوه املاء به نگارش در آمده است . وى اين مراحل را به ده قسم و هر يك از آن را به ده باب تقسيم مى نمايد و بدينگونه مراحل صدگانه سلوك را به پايان مى برد. وى در مقدمه افزوده است كه براى دورى گزيدن از دراز نويسى مبانى سلوك را بيان داشته است . و غيراين صورت گفتار[ ابوبكر كتانى] را تحقق مى داند كه[ بين بنده و حق هزار مقام نورى و ظلمانى است] و به بيان اين مراحل مى پرداخت .

چاپ اين كتاب با تصحيح انتقادى توسط مستشرق فرانسوى سرژ بوركوى در قاهره به سال 1962 انجام يافته است . وى در اين راه از تلاش و سعى فراوان خوددارى نورزيد و با دس تيافتن به 36 نسخه خطى از كتابخانه هاى جهان و برگزيدن متن اصلى به تصحيح انتقادى كتاب پرداخت .

شرح هاى متعددى بر منازل السائرين نگاشته است واز آنجمله 14 شرح عربى و فارسى مورد مراجعه واستفاده مصحح مذكور قرار داشته است .از مشهورترين شرح هاى نوشته شده براين كتاب شرح ملاعبدالرزاق كشانى است كه همواره مورداستفاده مراجعين[ منازل السائرين] بوده است . (ر. ك . منازل السائرين با تحقيق بوركوى مطبعه العلمى الفرنسى للاثار الشرقيه 1962 و منازل السائرين بهمراه علل المقامات صد ميدان از دكتر روان فرهادى .

10 .اعباء جمع[ عبو] و به معنى بارهاى سنگين .

11. هم به معناى عزم و تصميم هاى درونى و يااندوه شديد. (قاموس مجمع البحرين مفردات و...) و متن با هر دو سازگاراست .

12. مزمل [ .8 تبتل] به سوى خدا به جدا شدن از مظاهر مادى و پيوستن به حق تفسير شده است ( الميزان 20.65) در حديث آمده است:[ان القلب اذا صفا ضاقت به الارض حتى و] (بحار 73.56).

13. عنكوبت 69.

14. بقره 197.

15. آميختگى تقوى با بصيرت نكته اى اصولى است و نشاندهنده اين مهم كه تقوى در چارچوب عمل محدود نيست بلكه بايستى فرو زندگى قلبى و عقلى را بهمراه داشته باشد.ازاينرو على[ ع] مى فرمايد[ : ان من صرحت له العبر عما بين يديه من المثلاث حجزته التقوى عن تقحم الشبهات] (نهج البلاغه خطبه 16) كه جلوگيرى تقوى رااز شبهه ها بر آشكار شدن عبرت ها و رخدادهاى گذشته مترتب مى نمايد. ك

16. بقره 282.

17.امام على[ ع] مى فرمايد:الا فصونوها و تصونوا بها از تقوى پاسدارى كنيد واز آنسو به وسيله تقوى شخصيت انسانى خود را حفاظت نمائيد. (نهج البلاغه خطبه 189).

[محدث ارموى]

18. در مجلد تاسع بحار (40.128) ضمن بيانى واستدلالى كه از مفيد رضوان الله عليه منقول است اين عبارت هست[ ... و ثمل هذا قول النبى [ص] من عمل بما يعلم ورثه الله علم ما لم يعلم] . در جلد هفدهم بحار ص 168 (78.189) از كتاب اعلام الدين نقل كرده كه حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرموده:[ من عمل بما يعلم علمه الله ما لم يعلم] و در جلداول بحار ص 78 (2.30) از ثواب الاعمال صدوق مسندا نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام فرموده است:[ من عمل بما علم كفى ما لم يعلم ...]

[محدث ارموى]

19. مجلسى در جلد بحار ص 79 (2.33) ( از غوالى اللئالى ابن اب جمهور نقل كرده:[ عن النبى[ ص] ان العلم يهتف بالعمل فان اجابه والا ارتحل عنه] . و نيز در همين مجلداز همان كتاب ص 80(2.36)از نهج البلاغه نقل كرده كه اميرالمومنين[ ع] فرموده:[ العلم مقرون با العمل فمن علم عمل والعلم يهتف بالعمل فان اجابه والاارتحل عنه]... و نيز در همين جلداز منيه المريد شهيدثانى نقل كرده ص 1ظ(2.40) قال ابو عبدالله عليه السلام:[ العلم مقرون الى العمل فمن علم عمل و مه عمل علم والعلم يهتف بالعمل فان اجابه والاارتحل] .

[محدث ارموى]

20. در جلداول بحار در باب[ العمل بغير علم] ص 64 (1.206). اين حديث راازامالى صدوق و محاسن نقل كرده ... واين مضمون از حضرت باقر عليه السلام نيز مروى است چنانكه در جلد هفدهم بحار ص 164 (78.174) ضمن كلمات ماثوره از آنحضرت عليه السلام نقل كرده است .

[محدث ارموى]

21. كلينى دراصول كافى ... در باب[ من عمل بغير علم] از حضرت صادق عليه السم نقل كرده[ العامل ... لاتزيده رعه السيرالا بعدا].

مجلسى در جلداول بحار در باب[ العمل بغير علم] ص 64 (1.206) ازامالى صدوق .. روايت نموده[ ... لايزيده سرعه السير من الطريق الا بعدا]...

[محدث ارموى]

22. سيوطى در جلد وم[ الجامع الصغير من حديث البسيرالنذير] (ص 59 نسخه مطبوعه در مصر به سال 1352 ه .ق ) گفته:[الشيطان يهم بالواحد و الاثنين فاذا كانوا ثلاثه لم يهم بهم] و نيز در ص 665 همين جلد نقل كرده[ يدالله على الجماعه] و سيد رضى رضى الله عنه در نهج البلاغه ...ازاميرالمومنين نقل كرده:[ والزمواالسوادالاعظم فان يدالله على الجماعه واياكم والفرقه فان الشاذ من الناس للشيطان كماان الشاذ للذئب] .

[محدث ارموى]

23.احزاب 21.

24. آل عمران 31.

هان !اى طالبان علوم و كمالات و معارف !از خواب برخيزيد و بدانيد كه حجت خداوند بر شما تمامتراست و خداوند تعالى از شما بيشتر بازخواست مى فرمايد و ميزان اعمال و علوم شما با ساير بندگان خيلى فرق دارد و صراط شما باريكتر و دقيق و تاريكتر و منافشه در حساب شما بيشتر مى شود. واى به حال عالمى در قلب او كدورت و ظلمت آورد.

سر الصلوة 52