فضا را اینگونه تسخیر کردیم
همیشه وقتی میخواهی داستان آفرینش را بیان كنی باید یك جایی و زمانی را به عنوان نقطه شروع داستانسرایی انتخاب كنی كه خودت هم میدانی آنجا ابتدای داستان نیست، اما چه كنیم كه نوع بشر هنوز نتوانسته زمان آغاز داستان آفرینش را با خطكشهای علمی خود اندازهگیری كند. پس بگذارید ما هم از جایی شروع كنیم كه زمینی بوده و كمكم سرد و آماده پذیرایی از حیات میشده است.
میگویند در ابتدا و در اثر پدیدهای كه هنوز مطمئن نیستیم چه بوده 20 نوع مختلف آمینواسید سیاره ما را جای خوبی یافتهاند و تصمیم به اطراق گرفتهاند. آنها پایههای نخستین اشكال تكسلولی حیات را پایهگذاری كردند. انتخاب طبیعی به كمك این 20 آمینواسید آمد و از میان میلیاردها تكسلولی زندهای كه از تركیب آن آمینواسیدها درست شده بودند به چند میلیونی اجازه ادامه بقا دادند. احتمالا بعد از آن سلولهای زنده از تركیب با هم گونههای پیچیدهتری را به وجود آوردند تا این كه میلیونها سال زمان به كمكشان آمد و گونههای گیاهی و جانوری پیچیدهتر شدند و هوشمندتر و آخر سر هم باز یك اتفاق دیگری افتاد كه علم هنوز برایش توجیهی ندارد كه باعث شد یكی از این گونهها آنقدر باهوش شود كه شروع كند به تسلط بر همه چیز و همه كس. این گونه كه هوشمند، آگاه به خود، تحلیلگر، احساسی و سخنگو بود خیلی زود فهمید دور و برش چه خبر است، آنقدر پیشرفت كرد كه دیگر انتخاب طبیعی را هم كه تا حالا حیات را با محیط تطبیق میداد به بازی گرفت. این جانور كه انسان نامیده میشود سخن گفتن و نوشتن آموخت و دانستههایش را برای نسلهای بعد به یادگار گذاشت و اینچنین شد كه لایه بر لایه دانش و فناوری بشری بر هم انباشته شد و رشد كرد.
نوع بشر یك خصوصیت عمومی دارد و آن میل سیریناپذیر انسان به كشف سرزمینهای جدید است. قدم گذاشتن بر جایی كه قبلا هیچكس آن را ندیده آرزوی بیشتر زنان و مردان زمینی است. در كنار این میل مفرط باید به آرزوی بزرگ بشر برای پرواز اشاره كرد. شاید انسانهای نخستین كه در پی شكار و پس از روزها گرسنگی شاهد فرار آهوی خوشمزه، اما تیزپای خود بودهاند، در ناخودآگاهشان میلی برای پریدن داشتهاند تا مانع فرار شام شبشان شوند و این میل، ژنی را در بدنشان تغییر داده است كه امروز ما میراثدار آن شدهایم. باز هم علم پاسخی برای آن ندارد. در هر صورت بشر برای پاسخ به این دو آرزوی بزرگش در تاریخ همواره تلاش داشته پرواز كند و سرزمینهای جدیدی را به نام خود مزین نماید. كتابهای تاریخی از كیكاووس، پادشاه ایرانی سخن میرانند كه عقابها را بر پایه تختش میبندد و راه آسمان را در پیش میگیرد. پرواز با بالهای عاریتی داستانی است كه در شرق و غرب عالم قهرمانانی دارد. میتوان گفت چینیها با اختراع باروت و ساخت نخستین نمونههای یك راكت كوچك و توسعه فناوریهای متعددی در این حوزه ازجمله موشكهای چندمرحلهای و فناوری جدایش بخشهای مختلف از یكدیگر نخستین گام را برای پرواز عملی انسان برداشتند، اما هیچ تاریخنویسی یا شاهدی برای پرواز بشر در چین قدیم وجود ندارد. با این حساب افتخار اولین پرواز مستند یك انسان را باید به برادران مونت گل فیر از كشور فرانسه اعطا كرد كه با بالن هوای گرم خود دنیا را وارد عصر جدیدی كردند. 130 سالی طول كشید تا 2 برادر دیگر از ایالات متحده آمریكا با پرواز نخستین هواپیما، فصل جدیدی در تاریخ بشریت باز كنند. حالا دیگر كاروان دانش بشری سرعت گرفته بود و اوج گرفتن انسان از فراز ابرها تا سیاهی فضا فقط به حدود 40 سال زمان نیاز داشت.
میتوان گفت چینیها با اختراع باروت و ساخت نخستین نمونههای یك راكت كوچك و توسعه فناوریهای متعددی در این حوزه ازجمله موشكهای چندمرحلهای و فناوری جدایش بخشهای مختلف از یكدیگر نخستین گام را برای پرواز عملی انسان برداشتند، اما هیچ تاریخنویسی یا شاهدی برای پرواز بشر در چین قدیم وجود ندارد. با این حساب افتخار اولین پرواز مستند یك انسان را باید به برادران مونت گل فیر از كشور فرانسه اعطا كرد كه با بالن هوای گرم خود دنیا را وارد عصر جدیدی كردند
دكتر جوانی به نام فون براون كه افسون شده قدرت به ظاهر ابدی هیتلر نازی بود در سر سودای سفر موشكی به فضا را داشت. ایده سفر به فضا با موشك را چند سالی بود كه یك معلم ساده روستایی از حوالی مسكو به نام تسیلكوفسكی با مقالات جذابش در ذهن این مهندس آلمانی انداخته بود. فون براون كه در جریان كارهای موشكی گادرد از آمریكا و اوبرت، دانشمند هموطنش قرار داشت و مقالههای علمی ـ تخیلی تسیلكوفسكی را بارها خوانده بود، اندیشه ساخت یك راكت قوی در سر داشت تا بتواند با آن به فضا سفر كند، اما وسیله نقلیه فضایی زیبایی كه فون براون به آن میاندیشید از نگاه نظامیان یك سلاح وحشتناك و نشانه قدرت نازیها بود. دكتر فون براون بسرعت به خدمت گرفته شد تا پیشوا را برای رسیدن به هدف مقدسش برای فتح دنیا یاری كند. صدها موشك VII تا قبل از پایان جنگ پایتخت انگلستان را به تلی از خاك تبدیل كرده بودند تا به زعم پیشوای بزرگ، انتقامی سخت از انگلوساكسونها گرفته باشند، اما حماسه پیروزیهای مداوم نازیها را نیز مثل هر داستان دیكتاتوری دیگری، نقطه پایانی بود. 2 فاتح جنگ یكی كه از غرب آمده بود، فون براون و تیمش را با عملیات گیره كاغذ به غنیمت گرفت و دیگری كه با كلاه قرمزش همه را رفیق خطاب میكرد، تكنسینهای درجه دوم و تجهیزات ساخت VII را با خود به خانه برد. روسها كه همه تجهیزات لازم برای ساخت موشك را در اختیار داشتند خیلی زود دست به كار شدند تا دندانهای تیزشان را به رقیب غربی نشان دهند. موشكهای روسی یكی پس از دیگری و بر پایه فناوری موشكهای VII آلمانی ساخته شدند و پیشرفت كردند و دقیقتر شدند تا بتوانند هدفی در آن سوی زمین را با دقت بینظیر چند متر منهدم نمایند.
سرگئی پاولویچ كرولیوف كه در آن زمان مغز متفكر و چهره اسرارآمیز برنامههای موشكی اتحاد جماهیر شوروی بود در آستانه سال جهانی زمینشناسی و زمانی كه دقت و قدرت آخرین محصول خود را كه R7 نامیده میشد با آزمایشات متعدد به اثبات رساند، با یك پیشنهاد جسورانه به سراغ رهبران حزب كمونیست رفت. حالا وقت آن بود كه رفقا، صحنه جدیدی برای عرضاندام در مقابل یانكیها باز كنند. فضا آخرین جایی كه فتحش میتوانست نام ملتی را برای همیشه جاودان سازد، منتظر تصمیم مهم كاخ كرملین بود. اینچنین شد كه در یك صبح خنك پاییزی، غرشی مهیب بار دیگر بایكونور را به لرزه درآورد اما این بار محموله این موشك عظیم كه در آستانه پرتاب قرار داشت یك كلاهك اتمی نبود.
روی موشك تغییر داده شده R7 یك ماهواره كوچك به شكل كره درست مانند سایر اجرام سماوی كه 4 آنتن بزرگ از آن آویزان بودند داشت ثانیهها را میشمرد تا برای اولین بار در تاریخ بشریت، نخستین سیگنالهای رادیویی را از فراز مرز اتمسفر و فضای لایتناهی به زمین ارسال كند. كمتر از یك ربع ساعت بعد نخستین بیپهای دریافتی از اسپوتنیك، نویدبخش عصر جدیدی برای بشریت بود كه زندگی انسان را دستخوش تغییرات بسیاری كرد و میزان دانایی انسان را چند برابر افزایش داد.
آغاز عصر فضا شروع زندگی نوینی برای نوع بشر بود. نگاه انسان به سیاره مادر و جایگاهش در كائنات خیلی زود و با ارسال نخستین تصاویر از این سیاره زیبا از فضا تغییر كرد. نخستین انسان كمی بعد به فضا رفت و توصیفی باورنكردنی از تجربه تاریخی خود به ارمغان آورد. كم مانده بود كه بشر فضا را نیز مانند سطح زمین صحنه نبردی دهشتناك كند كه اندیشمندان مانع شدند. صحبتها كه درباره پروژه جنگ ستارگان آغاز شد، همه به فكر فرو رفتند كه با این نابخردی جدید سیاستمداران چه باید كرد. اینجا بود كه مجمع عمومی سازمان ملل پا به این عرصه خاكآلود و پر از خطر جنگ گذاشت تا مانع آلوده شدن دامان فضا به ننگ آدمكشی گردد. جنگ ستارگان خیلی زود جای خود را به صلح و دوستی و جشن و پایكوبی داد و قرار شد فضای ماورای جو ارث همیشگی نوع بشر باقی بماند و قابل مرزبندی و مال من یا تو شدن نباشد.
حالا بشر میدانست كه این دستاورد جدید مثل آن نقاط عطف قدیمی نیست و آمده تا تغییرات شگرف و عمیقی در زندگی بشر به پا كند. به قول تسیلكوفسكی كه خیلیها او را ایدهپرداز اصلی سفرهای سرنشیندار به فضا میدانند، دوران طفولیت نوع بشر تمام شده و حالا این كودك خردسال كه در همین دوران كوتاه عمرش خرابیهای بیشماری به بار آورده بود، داشت از گاهواره خود بیرون میآمد. این همه تغییر و تحول در نحوه زندگی روزمره و شیوه نگرش انسان به جهان پیرامونش ارزش این را داشت كه بشر سالی یك بار و به بهانهای، آغاز عصر فضا را جشن بگیرد. تمامیتخواهیها اینجا هم قرار نبود دست از سر انسان بردارد. هر ملتی مایل بود تلاش خودش را برای سفر به فضا به عنوان آغاز عصر فضا قلمداد كند. این شد كه گویا به پیشنهاد هیات ایرانی در سازمان ملل، جشن ساده یك روزه تبدیل شد به یك هفته پایكوبی تا نه مالكان اسپوتنیك ناراحت شوند و نه به پر قبای سازندگان شاتل فضایی بربخورد.
هر سال سیاره زمین حدودا هفته سوم مهر ماه را به پاس تمام تلاشهایی كه برای فتح فضا كشیده شده است، جشن میگیرد تا كودكان سیاره زمین فراموش نكنند كه پدران آنها از هر ملیت و رنگی كه بودهاند چگونه در طی هزاران سال دانستهها و تواناییهای خود را روی هم انباشتند تا بشود دانش و فناوری لازم برای سفر به فضا. اصلا مگر میشود بدون تكیه بر دانش به ارث رسیده از شرق شرق دنیا تا غرب غرب آن، اینچنین سفر فناورانهای را تنها با تكیه بر تواناییها و داناییهای یك ملت ترتیب داد.
بخش دانش و زندگی تبیان
منبع: جام جم _ شهرام یزدان پناه