تبیان، دستیار زندگی
نه فقط عامه مردم،حتی بسیاری از دانش آموختگان ایرانی تصور می‌كنند «هما» نامی است در ردیف سیمرغ و عنقا و صرفا یك افسانه است، در حالی كه این پرنده یكی از گونه‌های موجود و جذاب طبیعت ایران بوده و در منطقه البرز مركزی یك پرنده بومی محسوب می‌شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آشنایی با مرغ سعادت؛هما

هما یا مرغ استخوان‌خوار (نام علمی: Gypaetus barbatus به معنی کرکس ریش‌دار) نوعی کرکس بزرگ است که در کوه‌های مرتفع آفریقا، جنوب اروپا و آسیا زندگی می‌کند.

هما

هما در تمام طول سال یک جا می‌ماند و هر فصل فقط یک یا دو تخم می‌گذارد. این پرنده مانند دیگر کرکس‌ها عمدتاً لاشه‌خوار است اما عمده غذای آن را مغز استخوان تشکیل می‌دهد. هما استخوان‌های بزرگ را از ارتفاع زیاد به روی سنگ‌ها پرتاب می‌کند تا به قطعات کوچک‌تر شکسته شود. گاهی هم از لاک‌پشت‌های زنده به همین روش تغذیه می‌کند.

هما در اسطوره‌های ایرانی جایگاه مهمی دارد و معروف است که سایه‌اش بر سر هر کس بیافتد به سعادت و کامرانی خواهد رسید به همین دلیل به مرغ سعادت معروف شده‌است.

در افسانه‌های ایران مثل ققنوس در اساطیر مصر و یونان صاحب کرامت است. همادر ادبیات ایران به عنوان نماد سعادت است و برعکس جغد که نماد شوم است البته هما می‌تواندپرنده‌ای افسانه‌ای و اساطیری باشد. در قصه‌ها و مثل‌های ایرانی از هما به عنوان پرنده سعادت یاد شده‌است.

در خرابه‌های تخت جمشید که پایتخت هخامنشیان بوده‌است دو مجسمه سنگی از هما پیدا شده‌است. این نشان می‌دهد که هما در زمان ایران باستان نیز پرنده سعادت بوده‌است.

پیشتر در زبان انگلیسی هما را با اسامی چون"Bearded Vulture" , "Lamb Vulture" "Lammergeier", "Lammergeyer و یا "Lammergeir" می شناختند. به جز یک نام در بقیه این اسامی از واژه "Lamb" (بره) یا از ترکیب آن با پسوند استفاده شده است. اما در حال حاضر تقریبا تنها نام با مسمای "Bearded Vulture" در کتاب‌های پرنده شناسی و یا دایرة المعارف‌های جانورشناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع اروپاییان نخستین بر این باور بودند که این پرنده به بره‌ها و نوزاد انسان آسیب می‌رساند و از این رو با مسموم کردن لاشه حیوانات و یا شکار، تعداد این لاشخور را در کوهستان‌های قاره سبز به حداقل ممکن رساندند. اگرچه اروپاییان امروزه تدابیر بسیاری را برای حفظ و ازدیاد نسل این پرنده با شکوه اندیشیده‌اند، اما وضعیت زیستی این پرنده هنوز هم در اروپا مورد رضایت نیست. در واقع هما در حال حاضر از مشکل کمبود تنوع ژنتیکی در میان تعداد اندک باقیمانده از جمعیت خود رنج می برد.

هما بیشتر زمان روز را در حال بالبازروی در ارتفاعات بالای 3000 متر مناطق کوهستانی می‌گذراند؛ آشیانه خود را بر روی سکو یا شکاف صخره‌های دور افتاده ساخته و در هنگام جوجه آوری به شدت از قلمرو وسیع 400 کیلومتر مربعی خود در برابر جفت های هم نوع حفاظت می‌کند. همای ماده معمولا یک تخم و به ندرت دو تخم درون آشیانه می‌گذارد و هر دو جنس نر و ماده در امر تغذیه جوجه همکاری دارند. در آشیانه هایی که دو جوجه مورد تغذیه پدر و مادر قرار می گیرند معمولا جوجه کوچکتر توسط جوجه بزرگتر از بین رفته و جوجه باقیمانده پس از گذشت 107 تا 117 روز شروع به تجربه اولین پروازهای خود بر فراز آشیانه می‌کند.

هما

از نظر ریخت شناسی هما شباهت چندانی به دیگر لاشخورها ندارد. پرنده بالغ دارای بال‌هایی کم عرض ، دراز ونسبتا نوک تیز است که طول بال‌های باز گه‌گاه به 3 متر نیز می‌رسد. دم بلند و لوزی شکل است ؛ سطح پشتی بال‌ها و دم به رنگ سیاه براق ، سطح شکمی نارنجی مایل به زرد و سینه کاملا نارنجی رنگ است. سر و گردن این لاشخور برخلاف دیگر کرکس ها پوشیده از پر بوده و برهنه نیست که دلیل آن هم به عدم لاشه خوار بودن پرنده بازمی گردد. گردن هما نارنجی رنگ بوده و دو رشته پر سیاه به شکل دو رشته سبیل از دو سوی منقارش آویزان است. پرندگان نابالغ سر و گردنی کاملا سیاه رنگ دارند.

یکی از عادات هما در هنگام تمیز و مرتب کردن پرهای سینه اش استفاده از ترکیبات آهن دار موجود در سنگ‌های مناطق کوهستانی است. اکسید آهن موجود در اینگونه سنگها باعث می شود تا پرهای سطح شکمی پرندگان بالغ موجود در طبیعت به نارنجی پر رنگ تمایل داشته باشد، در حالیکه پرهای سطح شکمی پرندگانی که در اسارت بزرگ می شوند بسیار روشنتر از هم نوعان آزاد خود است. هما با این عمل علاوه بر از بین بردن حشرات ذره بینی موجود در میان پرهای خود باعث استحکام و حفاظت بیشتر از پرهای آسیب دیده‌اش می شود. با این وجود اکسید آهن خاصیت عایق بودن سطح پرها را در برابر باد از بین برده و به همین دلیل هما هیچگاه شاه پرها و پرهای زیر بالهایش را به این ماده آغشته نمی کند!

نحوه تغذیه هما در میان انواع دیگر لاشخورها کاملا منحصر به فرد است. این پرنده برخلاف پسرعموهای خود هیچ گاه به محض از پا در آمدن حیوان بر سر لاشه فرود نمی‌آید. معمولا منتظر می‌ماند تا سایر لاشخورها کار پاکسازی لاشه را از گوشت و پوست انجام دهند و سپس به سراغ اسکلت رها شده لاشه می‌آید. هما علاقه فراوانی به مغز استخوان دارد و برای به دست آوردن این ماده مقوی میبایستی قطعات بزرگ استخوان لاشه را که در کشور ما معمولا کل و بز وحشی است به تکه های کوچک قابل بلعیدن تبدیل کند.

اگر چه در کشور ما آمار دقیقی از تعداد و پراکنش پرندگان بخصوص پرندگان شکاری در دست نیست ، اما این باور که چند سال است هیچ کس هما را در منطقه البرز مرکزی و یا ارتفاعات دیگرالبرز ندیده است نیز کاملا اشتباه است. اصولا هما پرنده ایست که در ارتفاعات بسیار بالای مناطق دور افتاده کوهستانی زندگی می کند و مشاهده آن برای مردم عادی ممکن نیست. از طرف دیگر برخی خبرهای غیر کارشناسی در روزنامه ها ، مجلات و سایت های مرتبط با محیط زیست باعث شده است تا تصوری غلط از وضعیت این پرنده در ایران بوجود بیاید. هما در طی 4 سال گذشته بارها توسط علاقه مندان و کارشناسان پرنده شناسی رصد شده است.

هما

تمامی این مشاهدات در حالی است که هیچ هدف مشخص و برنامه ریزی شده ای جهت مشاهده این گونه وجود نداشته و رکوردهای فوق کاملا اتفاقی صورت گرفته است. هما در حال حاظر جزو پرندگان ضمیمه 3 کنوانسیون سایتس(CITES) قرار دارد، بدین معنا که سایتس خیلی روی آن تاکید ندارد. از آنجایی که وضعیت طعمه های مورد مصرف این پرنده در کوهستانهای ایران نسبتا قابل قبول است، به نظر می آید در حال حاضر تنها مورد نگران کننده مشکل کمبود تنوع ژنتیکی در میان تعداد اندک از جمعیت این نوع لاشخور است. از طرف دیگر عدم مشاهده هما طی چند سال گذشته در منطقه لار هم تا حدودی طبیعی به نظر می‌رسد. با وجود تبلیغات گسترده برای ورود مردم عادی به این منطقه و ایجاد ناامنی نشات گرفته از حضور غیر کارشناسانه گردشگران و بعضا دامداران محلی کاملا طبیعی است که پستانداران بزرگ جثه‌ای چون کل و بز به ارتفاعات و مناطق دور افتاده تر کوچ کرده و هما نیز در پی کمبود لاشه مجبور به جابجایی منطقه‌ای شود.

اگر چه با توجه به وضعیت نگران کننده حفاظت از محیط زیست در کشور ما و روند غیر کارشناسانه دعوت از عموم مردم برای حضور در طبیعت داشتن نگرانی در مورد احتمال انقراض نسل هما منطقی به نظر می آید، اما داشتن نگرانی های بزرگ تری (!) چون از بین رفتن زیستگاه ها ، نبود باور به آموزش پیش از دعوت مردم به طبیعت و از بین رفتن جایگاه و تقدس مسایل مربوط به طبیعت در میان عامه مردم منطقی تر به نظر می رسد.

گردآوری و تنظیم: محسن مرادی