تبیان، دستیار زندگی
بشر بر اثر نیروى فطرى حقیقت طلبى خود، تلاش هاى بسیارى در راه به دست آوردن آن در طول تاریخ حیات خود انجام داده است. ارزش بسیار والاى علم سبب گشته است که کاملترین موجود در دایره هستى که همه کمالات را به صورت بى نهایت واجد است، خود را متصف به این صفت والا و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارزشمندترین کمال انسان

انسان

بشر بر اثر نیروى فطرى حقیقت طلبى خود، تلاش هاى بسیارى در راه به دست آوردن آن در طول تاریخ حیات خود انجام داده است. ارزش بسیار والاى علم سبب گشته است که کاملترین موجود در دایره هستى که همه کمالات را به صورت بى نهایت واجد است، خود را متصف به این صفت والا و نیز اولین معلم بشریت بداند: « لاَ جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِینَ »1؛ محققا خدا بر باطن و ظاهر آنها آگاه است و به کیفر اعمالشان مى رساند و او هرگز متکبران را دوست نمى دارد.

« وَهُوَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ »2؛ و او به هر چیز دانا است. « عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ »3؛ یعنى و به انسان آنچه را نمى دانست تعلیم داد.

همچنین صفت تعلیم و معلم بودن را به اولیا و برگزیدگان خود در میان بشریت؛ یعنى انبیاى الهى نیز نسبت مى دهد:

« لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ »4 ؛ خداوند بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولى از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آن ها آیات خدا را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد، هر چند از پیش گمراهى آنان آشکار بود.

بنابراین، خداوند به انسان که در لحظه تولدش واجد هیچ گونه علم حصولى نبوده است، ابزار گوناگونى عطا نموده تا انسان با به کارگیرى صحیح آنها، به این متاع ارزشمند؛ یعنى معرفت و علم دست یابد:

« وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ »5؛ و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد در حالى که هیچ نمى دانستید و به شما چشم و گوش و قلب داد تا مگر دانا شوید و شکر این نعمت ها را به جاى آورید. و با اعطاى ابزار معرفت، از انسان خواسته است که نسبت به امرى که به آن علم ندارد پیروى نکند:

« وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولـئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً »6؛ و (اى انسان) هرگز بر آنچه علم و اطمینان ندارى دنبال مکن (و بى تحقیق در پى سخنى مرو و کسى را نیک و بد مخوان و از احدى نکوهش و ستایش روا مدار و به کسى ظن بد مبر) که (در پیشگاه خداوند) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند.

انسان نیز به مدد این نیروى خدادادى، تلاش هاى بسیار فراوانى انجام داده است و علوم فراوانى را کسب نموده است، اما اسباب و عوامل گوناگونى موجب گشته است که بشر، همت خود را مصروف به دست آوردن علوم و معارف خاصى از طریق برخى از ابزارهاى معرفتى خویش نماید.

حقیقت علم نور است و راهگشا. اگر فرا گرفتن چیزی ، در انسان نور ایجاد کرد و راه را به او نشان داد، علم است و الا ظلمت خواهد بود. انسانی که علم داشت مانند کسی است که در شب تاریک، چراغی در دست دارد. این فرد، راه را واضح و روشن می بیند و به مقصد نزدیک می گردد

انسانى که مى توانست با دقت در قابلیت و نیز محدودیت ابزارهاى معرفتى خود؛ یعنى حواس و عقل و قلب خویشتن را بى نیاز از هر یک و بویژه بى نیازى از وحى؛ یعنى ابزار معرفتى دیگر نداند، اما دنیاخواهى و تبعیت از هوى و هوس او را واداشته است تا با رد و طرد هرگونه معارف دیگر، صرفا به معرفت هایى که از راه حواس و تجربه و عقل تجربت اندیش و سود انگار دنیوى خود به دست آورده است، اعتماد نماید و در صدد برآمده است که تمام معارف دیگر را فقط در صورت سازگارى با معارف تجربى به دست آمده از تلاش محدود خود قبول و در غیر این صورت آن ها را نفى نماید.

علم تجربى گرایى آفتى شده است تا انسان مغرور به دستاوردهاى علمى خود، محدودیت هاى آن را نادیده گرفته و جهان هستى را فقط در دایره معرفت هاى تجربه خود، تفسیر نماید.

واژه علم داراى معانى بسیار مختلف لغوى و اصطلاحى است که عدم توجه به معناى مختلف آن ممکن است انسان را دچار  سر گردانی کند.

علم چیست؟
دوره آموزشی فلسفه علم

علم فقط فرا گرفتن مشتی اصطلاحات نیست. در روایات آمده که « العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» ؛ علم نوری است که خداوند در قلب هر کسی که بخواهد می اندازد.

حقیقت علم نور است و راهگشا. اگر فرا گرفتن چیزی ، در انسان نور ایجاد کرد و راه را به او نشان داد، علم است و الا ظلمت خواهد بود. انسانی که علم داشت مانند کسی است که در شب تاریک، چراغی در دست دارد. این فرد، راه را واضح و روشن می بیند و به مقصد نزدیک می گردد.

امام علی علیه السلام می فرماید: علم امام عقل است و عقل تابع اوست.(میزان الحکمة). همه انسان ها دارای عقل هستند اما اگر علم سودمند نباشد عقل،‌ تشخیص دهنده مصلحت خود نیست بلکه باید علم،‌ روشنگری نماید تا عقل از او تبعیت کرده و حرکت کند و به قرب خداوند برسد. منظور این است که اگر علمی،‌ شناخت و معرفت ما را نسبت به خالق هستی و شئونات و صفات او بالا برد، علم است.و گرنه خیری در آن نیست. یک اعرابی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: یا رسول الله رأس علم چیست؟ پیامبر فرمود:شناخت خداوند.آن هم شناخت حقیقی. بعد پرسید:« شناخت خداوند.آن هم شناخت حقیقی.» چیست؟ پیامبر فرمود:این که بدانی او بدون مثل و بدون شبیه و بدون شریک است و این که او واحد ، احد،‌ ظاهر،‌ باطن، اول،‌ آخر، بدون همتا و بدون نظیر است. این حق معرفت اوست. (میزان الحکمة، باب علم)

با این تفاسیری که از علم شد معلوم گشت که اصل علم که همان معرفت خدای سبحان است خود بخود مایه کمال و تقرب است.

منبع: کتاب علم گرایى، نویسنده: سید محمود نبویان

رهنما_گروه دین و اندیشه تبیان


1) سوره نحل آیه 23 .

2) سوره بقره آیه  29.

3) سوره علق آیه  5  .

4) سوره آل عمران آیه  164.

5) سوره نحل آیه  78 .

6) سوره  اسراء آیه 36 .