تفکر آمریکا برای ایران وحزب الله
"لیاقت تکیم" استاد مطالعات اسلامی دانشگاه دنور آمریکا و مک مستر کانادا ضمن تشریح رفتارشناسی امریکا در قبال ایران گفت که مخالفت تهران با هژمونی امریکا در جهان یکی از دلایل خصومت واشنگتن با ایرانیان است.
حساسیت تحولات اخیر خاورمیانه به ویژه در لبنان و عراق باعث شده تا خبرگزاری مهر این موضوع را در گفتگو با "لیاقت تکیم" استاد دانشگاه دنور آمریکا و مک مستر کانادا مورد بررسی قرار دهد که به شرح زیر است:
ماهیت اسلامی جنبشهایی چون حماس و جهاد اسلامی چه نقشی در نگاه و فشارهای غرب بر این جنبشها داشته است؟
- لیاقت تکیم: فشارهای وارده به چنین جنبشهایی ماهیت سیاسی دارد. یکی از عوامل اساسی در نگاه به چنین جنبشهایی در خاورمیانه عامل اسرائیل و ترسی که از به خطر افتادن منافع و امنیت این رژیم در منطقه وجود دارد، است. وجود جنبشهایی با ماهیت اسلامی که منافع غرب و در سطحی دیگر منافع اسرائیل را تهدید میکنند برای غرب قابل تحمل نیست.البته این تمام ماجرا نیست و ترس غرب را باید در سطح و بعدی دیگر نیز مورد توجه داشت. ماهیت اسلامی این جنبشها باعث میشود که آنها این جنبشها را پدیدههایی محدود به مرزهای سرزمینی کشورهای خودشان نبینند.
ماهیت اسلامی جنبشی چون حزب الله به این جنبش این امکان را میدهد که رژیم اسرائیل را به خارج از لبنان براند و مقابل این رژیم بایستد و ترس و هراسی هم نداشته باشد.این نگرش که دین میتواند انسان را آزاد کند و مایه نجات انسان شود ایدئولوژی این جنبشها است و بر پایه چنین آموزههایی است که این جنبشها عمل میکنند. انقلاب اسلامی ایران نیز به خاطر ماهیت اسلامیاش غرب را به هراس انداخت و غرب میدانست که این عامل و فاکتور باعث خواهد شد که انقلاب محدود و محصور به مرزهای سرزمینی خود نباشد.
ماهیت چنین جنبشها و انقلابهایی چون انقلاب ایران برای ایدئولوژی سکولار که دین را جدا از سیاست میداند امری خطرناک است. چرا که ایدئولوژی حکومت اسلامی، دین را در پیوند با قدرت سیاسی تعریف میکند.تمام تلاش غرب انتشار ایدئولوژی سکولار در خاورمیانه است تا از رهگذر آن بتواند منافع خود را دنبال کند. جنبشهایی با ماهیت اسلامی چنین ایدئولوژیای را به چالش میکشند و آنها موفقیت خود را در عامل دین تعریف و جستجو میکنند. آنها عامل موفقیت را نه در سکولاریسم و نه در عوامل سیاسی، بلکه در خود دین میدانند.
هر کس به امور مسلمانان همت نگمارد مسلمان نیست. لذا ماهیت اسلامی جنبشهای اسلامی تأثیرات آنها را فراتر از مرزهای سرزمینی خود میبرد
*اگر چنین جنبشهایی ماهیت دینی نداشتند در این صورت رفتارشناسی غرب در قبال این جنبشها چگونه بود؟
- بله مسلماً در صورت نداشتن ماهیت اسلامی رفتارشناسی غرب با این جنبشها به گونهای دیگر قابل ملاحظه بود. اگرچه بعد سیاسی چنین جنبشهایی برای غرب خطرناک است ولی این همه ماجرا نیست. خواستهها و اهداف تعریف شده یک جنبش سیاسی محدود و محصور به مرزهای سرزمینی مشخص است. ولی ماهیت دینی جنبشهای اسلامی به آنها ماهیت فراسرزمینی داده و میدهد.
حدیثی از پیامبر(ص) است که میفرماید: "من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم". این حدیث تکلیف و مسئولیت مسلمانان را در برابر یکدیگر یادآور میشود. بر اساس این حدیث نبوی، هر کس به امور مسلمانان همت نگمارد مسلمان نیست. لذا ماهیت اسلامی جنبشهای اسلامی تأثیرات آنها را فراتر از مرزهای سرزمینی خود میبرد. برای غرب پیروزیهای حزب الله زمانی خطرناکتر است که این پیروزیها با عامل اسلام پیوند میخورد و میتواند الهام بخش سایر جنبشها شود و نوعی انگیزه و روح را بر کالبد جنبشهای دیگر بدمد.
هیچکدام از جنبشهای اسلامی شیعی بنیادگرا نیستند و کشتن مردم بی دفاع را در دستور کار خود ندارند. جنبشی چون حزب الله جنبشی است که تحت نظر مرجعیت قرار دارد و از این رو نظمی بر آن حاکم است. گروههای القاعده، سلفیون و وهابیون از کشتن مردم بی گناه هم ابایی ندارند و این در حالی است که مذهب تشیع و مرجعیت چنین موضوعی را برای یک جنبش به طور اساسی نمیتواند تجویز کند.
اگر جنبشی ماهیت سیاسی داشت، خواست آن نیز در همان سرزمین محدود میماند. برای نمونه چنین جنبشی برای به دست آوردن سرزمین اشغال شده خود میجنگد و خواست آن محدود به همین هدف باقی میماند. اما ماهیت اسلامی جنبشهایی چون حزب الله اهداف و آمال آنها فرازمانی و فرامکانی میسازد.
* با توجه به نقش مهم مرجعیت در دنیای تشیع و تحولات آن، شما نقش مرجعیت را در تحولات سیاسی حساس عراق چگونه می بینید
- نقش مرجعیت در تحولات سیاسی عراق نقشی مهم و کارآمد است. آیت الله سیستانی نقش نظارتی و هدایت کننده برای تمام گروههای شیعی دارد. آیت الله سیستانی در مواقع حساس سیاسی نقش مثبت و تأثیرگذار خود را در صحنه تحولات عراق نشان داده است.
*حال مایل هستیم این سؤال را از سطح جنبشهای اسلامی به کشور اسلامی ایران بیاوریم و اینگونه مطرح کنیم که ماهیت اسلامی جمهوری اسلامی ایران چه تأثیری بر رفتارشناسی امریکا و الگوی رفتاری این کشور در قبال ایران داشته است؟
-حکومت دینی و حضور دین بر اریکه قدرت سیاسی یکی از عوامل تعیین کننده رفتارشناسی امریکا در قبال ایران است. علاوه بر اینکه ایران یکی از مخالفان هژمونی امریکا در جهان به شمار میرود عامل اسرائیل از عوامل تعیین کننده در روابط ایران و امریکا به محسوب میشود.
امروزه هر کشوری که منافع امریکا را تأمین نکند و به نوعی با نظم هژمونیک امریکا مقابله کند با تنبیه از جانب هژمون مواجه میشود. در واقع این خصلت هژمون است که با طرفداران خود با زبان تشویق و با مخالفان خود با زبان تنبیه و تهدید سخن بگوید. برای نمونه کشورهایی چون کوبا و ونزوئلا با وجود دینی نبودن و به خاطر به چالش طلبیدن هژمونی و عدم تأمین منافع امریکا مورد خشم و غضب این کشور هستند. به عبارت دیگر رفتارشناسی امریکا در قبال کشورها را بر اساس همراهی و یا مخالفت آنها با قواعد بازی هژمون و نظام هژمونیک نیز میتوان مورد بررسی قرار داد.
ولی موضوع دیگری که در ارتباط با ایران و مخالفتهای امریکا با این کشور وجود دارد ماهیت اسلامی ایران است که این هژمونی را نیز بر اساس آموزههای دینی نیز به چالش میکشد. ترس دیگر ماهیت اسلامی کشور ایران، انتشار و سرایت این شیوه حکومتی به کشورهای دیگر و به ویژه به کشورهای همسایه است.
امروزه حضور امریکا در عراق و لبنان از این منظر نیز قابل بررسی است. امریکا از آنچه خود اسلام رادیکال مینامد ترس و هراس دارد. البته این عبارت و تعبیری است که امریکا دارد و به هیچ عنوان این اصطلاح و خود موضوع قابل قبول نیست.
رفتارشناسی امریکا، پس از جنگ سرد و سقوط شوروی، در قبال اسلام و کشورهای اسلامی قابل ملاحظه است. این کشور برای جایگزین کردن دشمنی چون کمونیسم در خلاً به سر میبرد و اسلام به اصطلاح رادیکال به زعم آنها این خلاً را برای آنها پر کرده است.
خطر اسلام برای گروههای محافظهکار در امریکا از جنبه دیگری نیز مورد توجه بود. آنها خواهان انتشار نوع خاصی از مسیحیت هستند و انتشار اسلام و پذیرش آن به عنوان یک دین مانع و سدی برای انتشار مسیحیت از نگاه آنان است.
امریکا در هر کجا که پا گذاشت گروههای مسیحی اوانجلیست نیز در آنجا حضور به هم رساندند. برای مثال در عملیات امداد رسانی امریکا به کشورهای حادثه دیده حضور این گروهها را شاهد هستیم. این گروهها در کنار دادن غذا و کمک، یک انجیل نیز به آسیب دیدگان میدهند. این اقدام نیت انساندوستانه چنین کمکهایی را با تردید مواجه میسازد.
موضوع "دعوت" به دین با چنین اقداماتی متفاوت است. ما میتوانیم برای مثال انسانهای دیگر را به دینی دعوت کنیم ولی دادن کتاب مقدس آن دین، در کنار کمک و غذا را نمیتوان دعوت تلقی کرد.
سوی دیگر قضیه نیز ایران است. ایران نباید امریکا را یک کل یکپارچه ببیند. ایران باید در شناخت خود نسبت به امریکا جنبههای مثبت را نیز مد نظر داشته باشد
* به نظر میرسد جدا از ماهیت اسلامی به طور عام در خود مذهب شیعه به طور خاص آموزههایی وجود دارد که نگرانی امریکا را بیشتر میکند و حتی این نگرانی در سطح سران برخی کشورهای عربی قابل مشاهده است. ملک عبدالله پادشاه اردن چند سال پیش از شکلگیری هلال شیعی در منطقه اعلام نگرانی کرده بود. چه عواملی در مذهب شیعه وجود دارد که این رفتارشناسی را قابل درک نماید؟
- به نظر بنده عامل و فاکتور مرجعیت در شیعه یکی از عوامل مهم این ترس و نگرانی است. یوسف قرضاوی از علمای اهل سنت در جایی میگوید ای کاش ما هم مرجعیت داشته باشیم. مرجعیت در شیعه نقشی مستقل از حکومت ایفا کرده و منقاد حکومت و وابسته به حکومت نبوده است. مستقل بودن مرجعیت در مذهب تشیع نوعی اعتماد عمومی را با این نهاد داده است. برای نمونه شما شاهد هستید که آیت الله سیستانی یک بار هم پیش نمایندگان امریکا نرفت بلکه این آنها هستند که به سراغ او میآیند و از او مدد و مشورت میخواهند.
*سازهانگاران بر شناخت بین الاذهانی در روابط بین کشورها تأکید دارند. به نظر شما این موضوع در روابط ایران و امریکا به چه میزان تأثیرگذار است؟
- به نظر میرسد در روابط بین ایران و امریکا یکی از مشکلات درک و شناخت ناقص از یکدیگر است. امریکا در ایران شناسی و آنچه گفتمان ایران شناسی نامیده میشود دچار سوء تعبیر و درک نادرست است. ایران شناسی آنها از سوی کانالها و مسیرهایی صورت میگیرد که نمیتواند به شناخت درست از ایران منجر شود. سوی دیگر قضیه نیز ایران است. ایران نباید امریکا را یک کل یکپارچه ببیند. ایران باید در شناخت خود نسبت به امریکا جنبههای مثبت را نیز مد نظر داشته باشد.
لیاقت تکیم استاد کامل دانشگاههای دنور امریکا و مکمستر کانادا است. وی در حوزه مطالعات اسلامی صاحب آثاری است که به زبانهای مختلف ترجمه شده است. مقدمهای بر اسلام، راهنمای زیارت، راهنمای زوار، شیعیان در آمریکا و پرسشهایی از فقه از جمله کتابهای او به شمار میروند. حوزههای تخصصی او عرفان اسلامی، اسلام کلاسیک و معاصر و مطالعات تطبیقی اسلام است.
منبع:مهر
تنظیم:س.آقازاده