ضرورت یا عدم ضرورت روحانیت(2)
یکی دیگر از رسالتهای بسیار دشوار و شهادت آفرین روحانیت اصیل شیعه علاوه بر حفظ منابع و فهم درست دین، ابلاغ پیام الهی و اسلام ناب شیعی به مردم است.
3. جهاد تبلیغی در راستای ابلاغ پیام الهی به مردم
یکی دیگر از رسالتهای بسیار دشوار و شهادت آفرین روحانیت اصیل شیعه علاوه بر حفظ منابع و فهم درست دین، ابلاغ پیام الهی و اسلام ناب شیعی به مردم است. ارزش جهاد تبلیغی روحانیت هنگامی بیش از پیش آشکار میشود که توجه کنیم در بخش کثیری از تاریخ سرخ تشیع اساساً اظهار تشیع مترادف با شهادت بود تا چه رسد به اینکه کسی در مقام تبلیغ برآید.
اینک با توجه به این بعد از رسالت بزرگ روحانیت که میتواند به عنوان یکی از شاخصهای ارزیابی عملکرد این نهاد مقدس مطرح باشد،
با توجه به یک واقعیت تلخ تاریخی ـ سیاسی، یعنی در انزوا بودن شیعه و تحت تعقیب و فشار بودن روحانیت تشیع، بدیهی است که تا قبل از ظهور سلسلة صفوی که دوران قدرت شیعه آغاز میشود، روحانیت شیعی امکان حضور فعال در صحنه تبلیغات علنی را آنگونه که امروز برای ما مقدور است، نداشت؛ اما با تمام این فشارها و محدودیتها شاهد بقا و بسط تشیع هستیم. بیشک آن بسط و این موجودیت، ثمر و نتیجة تلاشهای تبلیغی علمای دین بوده است. به عنوان مثال وقتی از مرحوم کلینی(ره) تقاضا میشود تا چیزی برای مردم بنویسد تا به هنگام نیاز، به آن مراجعه کنند، این مرد بزرگ و الهی که اگر او را بزرگترین پاسدار و مبلغ دین پس از معصومین(ع) نشماریم، بیشک یکی از نوادر و بزرگترینهاست، در پاسخ به یک درخواست عادی، چنان عمر شریف خود را وقف تحقیق و ابلاغ دین خدا میکند که انسان شگفتزده میشود!
بنابراین، آنچه که امروز به نام اسلام شیعی در سرتاسر جهان مطرح است، نتیجة جهاد تبلیغی روحانیت اصیل شیعه و حوزههای مقدس علمیه است.
4. جهاد سیاسی
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد روحانیت شیعه، به رغم بار معنایی به ظاهر غیردنیوی و سکولار آن که شاید ناشی از واژه روحانی (منسوب به روح) باشد، حضور جدی آن در مهمترین مسایل دنیوی، یعنی سیاست است. بنابراین روحانیت، اساساً یک واژه به شدت سیاسی است. این بار معنایی به ظاهر متضاد، ناشی از حضور فرهنگ ولایت وامامت در کانون تفکر شیعی است. نگاهی به مقوله ولایت و امامت در مذهب شیعه، و ابعاد گوناگون آن از قبیل ولایت تکوینی و ولایت رهبری (زعامت) بیانگر این نکتة پارادو کسیکال (تناقضنما) است که نه تنها بین ماده و معنا تضادی وجود ندارد، که حتی بین آنها رابطهای وثیق و تعاونی عمیق وجود دارد. این واقعیت متضادنما موجب ظهور باورهایی ویژه در سه حوزة انسانشناسی، هستیشناسی و جامعهشناسی دینی شیعه شده است.
با آنکه وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) جلوة ائم و اکمل جمع بین ماده و معنا، و هماهنگی بین آن دو است، اما وجود مطهر حضرت علی(ع) به عنوان وصی و جانشین پیامبر، برترین و شگفتترین تجسم عینی جمع اضداد، و وحدت در عین کثرت، و کثرت در عین وحدت به شمار میرود. به عبارت دیگر: گویی نبوت، تنزیل وحدت و عینیت ماده و معناست؛ و ولایت، تأویل و تفصیل آن.
با توجه به این زیر ساخت فکری و فرهنگی است که نه تنها روحانیت شیعه، که حتی واژه تشیع، همواره لرزه بر اندام حکومتهای جور انداخته، و خواب راحت را از سردمداران استکبار ربوده است؛ چرا که شیعه هیچگاه به حکومتی کمتر از حکومت علی(ع) و فرزندان او رضایت نداده و یکباره قلم سرخ بر تمامی آنها کشیده است؛ و حال آنکه «مشروعیت سیاسی»، همواره یکی از نیازهای جدی و حیاتی برای تمام نظامهای سیاسی به شمار میرفته است.
تشیع، همواره ملازم با آموزههایی سیاسی ـ انقلابی از این دست بوده است:
1. انکار حقانیت قدرتهای ضد مردمی و نامشروع؛
2. ضرورت عدالت اجتماعی؛
3. ضرورت مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم تا سر حد شهادت؛
4. تاکید بر حریت و آزادی و آزادگی انسان، و نفی هر نوع ولایت غیرالهی بر انسان؛
5. انتظار برای احقاق حقوق مستضعفان از مستکبران و اقامه عدل و قسط.
با توجه به این واقعیتهاست که انتظار به عنوان «مکتب اعتراض» جلوه کرده، راه را بر هر گونه سازش با نظامهای طاغوتی میبندد. و چنین است که حتی سکوت روحانیت شیعی برای طاغوتها معنی دار و خطرناک بوده است.
در پاسخ به این پرسش اساسی میتوان گفت: کمترین هنر سیاسی روحانیت در طول تاریخ حیات سیاسی خود این بوده که ضمن پاسداری از شعار سرخ «نه»، داغ یک «آری» را بر قلب همة نظامهای طاغوتی و ضد الهی، و حتی غیرالهی نهاده است. و حال آنکه میتوانست به جای «نه» گفتن به طاغوتها و انتقاد جدی از عملکرد آنان، دست کم سکوت کند. این مقاومت سرسختانة هزار ساله یکی از ممیزهها و شاخصهای بینظیر روحانیت شیعه است، و در هیج شرایطی و تحت هیچ عنوانی، به قدرتهای ضد مردمی و طاغوتی، روی خوش نشان نداده است.
البته این سخن بدان معنا نیست که روحانیت به علت عدم مشروعیت ذاتی قدرتها، نافی یا منکر اقدامات مثبت حکومتها بوده باشد؛ بلکه برعکس، روحانیت شیعه براساس اصولی دیگر از قبیل ضرورت تفکیک بین حسن فعلی و حسن فاعلی و نیز «مالا یدرک کلیه، لایترک کله»، هر گاه شاهد قدم مثبتی از ناحیه هر کس بوده، آن را تایید کرده تا کسی گمان نکند که مخالفت شیعه با قدرتها یک مخالف غیراصولی و متعصبانه یا رقابت جویانه و قدرت طلبانه است؛ و نیز شیعه بتواند در پرتو همین ملایمت معقول و مشروع، موجودیت خود را در درون نظامهای طاغوتی حفظ کند. و حتی بالاتر، گاه شده که برای پیشگیری از ظلم طاغوتها با کاهش ظلمها، تا بالاترین سطوح ممکن قدرت، در درون نظامهای طاغوتی نفوذ کرده است. ممکن است چنین قضاوتی درباره جهاد سیاسی روحانیت، برای آنها که با تاریخ روحانیت آشنا نیستند، تا حدودی اغراق آمیز جلوه کند، لذا مناسب است از باب «خوشتر آن باشد که سر دلبران ـ گفته آید در حدیث دیگرن» گوشههایی از نتایج تحقیقات پروفسور حامد الگار را از نظر بگذرانیم:
(1) چون اجرای اوامر و نواهی شرع انور در جمیع امور اجتماعی و سیاسی از مقتضیات دین مبین اسلام است، لذا روابط رجال دین با مقامات دولتی و کشمکش که میان آنان رفته، برای تعیین سرنوشت جامعه و سیطره بر عقول و قلوب ملت همواره از مسایل مهم تاریخ ایران در دوره اسلام بوده است.
پروفسور حامد الگار: اجتهاد در حوزة شرع اسلامی و پیوند آن با کارهای اجتماعی ـ سیاسی در فرصتهای بسیار، هم در زمان قاجار، هم در زمانهای پس از آن توانسته است، به عنوان نیرویی برای پیشرفت محلی و خودنمایی به کار پردازد. |
(2) موضوع مهم شیعه اسلام بیهیچ چون و چرا و ابهامی امامت است. امامت نهادی است از شخصیتهای منتصب مقدس و الهی که در پی هم میآیند تا هدایتی لغزش ناپذیر را در درک راستین و کامل مفهوم وحی پیامبر اجرا کند. ایشان وارثان قدرت شرعی پیغمبرند؛ و مظهرهای زندة ارادة آفریدگار، آفریدگاری که پیروی از او به عنوان جزء مکمل مذهب بر مؤمنان واجب است.
(3)غیبت امام، رنگ خاص به تشیع اثنی عشری داده است... تا زمانی که امام در غیبت خود باقی است، ناگزیر بر تمام کوششها و فعالیتهای دنیوی، به خاصه فعالیتهای مربوط به حکومت، سایهای از عدم حقانیت گسترده شده است.
(4)عباسیان برای سرنگون کردن امویان بشدت از مباحث شیعه امامیه استفاده کردند و بسیاری از آخرین خلفای عباسی نسبت به تشیع، اظهار تمایل میکردند. به علاوه شیعیان در تمام مراتب جامعه از حمله بالاترین مقامات، یافته میشدند. خاندان ایرانی تبار نوبختی نمونه والای آن است که از میان آنان وزیر و فقیه شیعه به ظهور پیوست.
(5)در آغاز قرن شانزدهم که صفویه، تشیع را به عنوان مذهب رسمی ایران برگزیدند، این مذهب رفعت یافت و نقطه عطفی در تاریخ آن پدید آمد. چنانکه به نحو انتقالناپذیری با ایران پیوند یافت و این کشور به منزله زاد بودم و دژ مذهب شیعه به شمار رفت.
(6)مجتهدان آمدند تا رهبری امت را تجسم بخشند و این امر یکی از منابع مهم نفوذ سیاسی و اجتماعی ایشان در دوره قاجار بود.
(7)اجتهاد در حوزة شرع اسلامی و پیوند آن با کارهای اجتماعی ـ سیاسی در فرصتهای بسیار، هم در زمان قاجار، هم در زمانهای پس از آن توانسته است، به عنوان نیرویی برای پیشرفت محلی و خودنمایی به کار پردازد.
نگاهی به نهضتهای صد سالة اخیر در جهان اسلام، به خوبی بیانگر نقش سیاسی روحانیت شیعه در رهبری این حرکتهاست: |
1. نهضت بیداری جهان اسلام، به رهبری سید جمالالدین اسدآبادی؛
2. جنبش ضد استعماری تنباکو، به رهبری میرزای شیرازی؛
3. انقلاب عراق علیه قیمومت انگلستان، به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی؛
4. نهضت مشروطه به رهبری آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، آقا شیخ عبدالله مازندرانی، سید عبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی؛
5. مبارزات سیاسی شیخ فضل الله نوری علیه لیبرالیسم منفی؛
6. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان؛
7. مبارزات سیاسی مدرس علیه رضاخان؛
8. مبارزات سیاسی کاشانی علیه سلطة استعماری انگلیس در جریان ملی شدن نفت؛
9. مبارزه مسلحانه فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی؛
10. و در نهایت، انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره).
این حجم زیاد از مبارزات، آنهم در فاصله زمانی کمتر از صدو پنجاه سال، بیانگر حساسیت روحانیت شیعه نسبت به سرنوشت سیاسی جامعه است که خوشبختانه این بیداری و حساسیت به برچیده شدن یک نظام سیاسی کهن 2500 ساله مسبتبد ستم شاهی و قطع دست سلطة خارجی از سرنوشت کشور منجر شد.یکی از ویژگیهای بارز جهاد سیاسی روحانیت، استقلال و آزاداندیشی آن در چارچوب آرمانهای الهی است که شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی بیانگر آنست.
نویستده: سلیمان خاکبان تنظیم برای تبیان:مجید نقدی گروه حوزه علمیه