تبیان، دستیار زندگی
سال‌ها قبل وقتی سریال پوآرو، محصول بی‌بی‌سی روی آنتن رفت بسیاری از مخاطبان از داستان‌های آگاتا كریستی لذت می‌بردند ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فضاسازی، حلقه مفقوده تلویزیون

سال‌ها قبل وقتی سریال پوآرو، روی آنتن رفت بسیاری از مخاطبان از داستان‌های آگاتا كریستی لذت می‌بردند

سینمای جهان

برخی از بازی دیوید ساچت، بعضی از شبكه طرح وتوطئه داستان متحیر می‌شدند و بسیاری از بده بستان پوآرو وسربازرس جب؛ اما برخی هم بودند كه از فضا‌سازی‌ این سریال لذت بردند؛همان چیزی كه یك ایرانی مثلا اهل فلان شهرستان را وا می‌داشت تا برای لحظاتی خود را در انگلیس سال‌های میانی قرن بیستم حس كند و برای روزها در آن فضا تخیل كرده و چه‌بسا با همذات‌پنداری، خود را یكی از شخصیت‌های آن قصه‌ها تصور كند و كاملا مثل یك انگلیسی فكر كند.

البته نه فقط پوآرو بلكه اكثر سریال‌های انگلیسی كه محصولات پرخرجی نیز نیستند به همین گونه در مخاطب خود احساس همذات‌پنداری بالایی را ایجاد می‌كنند و همه اینها مدیون تركیب عجیبی هستند  به نام فضا‌سازی‌ كه اتفاقا حلقه مفقوده سریال‌های تلویزیونی ماست.

این حلقه مفقوده چیزی است كه باعث می‌شود 2 سریالی كه مثلا مربوط به سال‌های انقلاب است ازلحاظ فضا كاملا با هم متفاوت باشند و 2سریال كه یكی مربوط به مصر باستان است و یكی مربوط به دوران حضرت مسیح(ع) كاملا شبیه یكدیگر باشند.

برای بسیاری از مخاطبان سیما پیش آمده است كه در هنگام تماشای سریالی چون یوسف پیامبر ناگهان با یك اتفاق ساده مثل دست زدن حضار بعد از سخنرانی یوزارسیف به چندین قرن بعد پرتاب شوند یا با دیدن یك سریال مربوط به دوران انقلاب حس كنند كه چقدر همه چیز شبیه امروز بوده درصورتی كه چنین نبوده است.

فضاسازی چنان كه ذكر شد یك كمپلكس عجیب از عوامل مختلف سینمایی و تلویزیونی است. برخی تنها دكور صحنه‌پردازی وآكسسوار را فضاسازی می‌دانند كه البته سهم آنها در ایجاد این تركیب بسیار حائز اهمیت است اما نوع اطلاق دیالوگ‌ها، تكه كلام‌ها و حتی برخی كنش‌های خاص نیز سهم تعیین كننده‌ای در ساخت این تركیب پیچیده دارند.

اما چه عواملی باعث ایجاد ضعف مفرط محصولات تصویری ما در فضا‌سازی‌ شده است؟

به‌نظر می‌رسد نخستین و مهم‌ترین عامل، ضعف حافظه تاریخی ماست. كلا ما ملتی با تاریخ بیگانه‌ایم و اگر چه در دستورات و تاریخ ادبیات و نصایح گذشتگان همواره توجه به تاریخ توصیه شده است اما پدیده تاریخ‌گریزی كه به‌صورت بیمارگونه در جامعه ایرانی وجود دارد باعث شده است كه اتفاقات تاریخی نخستین چیزی باشد كه ما فراموش می‌كنیم یا نادیده‌‌اش می‌گیریم یا متهمش می‌كنیم.

برخی از بازی دیوید ساچت، بعضی از شبكه طرح وتوطئه داستان متحیر می‌شدند و بسیاری از بده بستان پوآرو وسربازرس جب؛ اما برخی هم بودند كه از فضا‌سازی‌ این سریال لذت بردند؛همان چیزی كه یك ایرانی مثلا اهل فلان شهرستان را وا می‌داشت تا برای لحظاتی خود را در انگلیس سال‌های میانی قرن بیستم حس كند و برای روزها در آن فضا تخیل كرده و چه‌بسا با همذات‌پنداری، خود را یكی از شخصیت‌های آن قصه‌ها تصور كند و كاملا مثل یك انگلیسی فكر كند.

طبیعتا بسیاری از هنرمندان ما هم كه پشت دوربین می‌روند یا قلم به دست می‌گیرند با همین ضعف حافظه تاریخی نمی‌توانند بر تاریخ مورد ارائه خود از زبان هنر اشراف داشته باشند و در هر كدام از عوامل فضاسازی با آسان‌گیری و وسواس كم، كار را به پیش می‌برند و در نهایت حاصل كار نمی‌تواند از لحاظ دیداری و شنیداری مخاطب را در فضا قرار دهد.

نكته دیگر، ضعف فرهنگ تحقیق در بین برنامه‌سازان است. اگر از چند مورد انگشت‌شمار مثل داوود میرباقری و كارگردانان تلویزیونی و سینمایی دیگر چون او بگذریم كه در پیش تولید سریال‌های عظیم خود مثل امام علی(ع) و مختار نامه قسمت اعظمی را به تحقیق و خرج وسواس‌های تاریخی اختصاص می‌دهند بسیاری دیگر از كارگردانانی كه اتفاقا آثار تاریخی برجسته تلویزیون را در سالیان اخیر ساخته‌اند از تحقیق تنها ردیف كردن آثار مرتبط با سریال را در تیتراژ انتهایی به شیوه دانشجویان پایان‌نامه‌ساز فراگرفته‌اند؛

چه بسا در آثار ارائه داده شده توسط تیتراژ پایانی موضوعات و داستانك‌هایی برخلاف داستان پردازی سریال می‌توان یافت به همین دلیل ساده است كه چه درعرصه فیلمنامه و چه در عرصه صحنه‌پردازی و ایجاد فضا جزئیات كم اهمیت تلقی شده  یا اصلا دیده نمی‌شوند و در نهایت فضای سریال ملغمه‌ای می‌شود از دور هم جمع شدن برخی از فاكتور‌های فضاسازی كه به یك كلیت سامانمند و یكدست از فضای تاریخی نمی‌رسد.

اما عامل مهم دیگرفقر آرشیو سخت‌افزاری ماست اگر سال‌ها قبل علی حاتمی به اتفاق ولی‌الله خاكدان و جانی كورنتای ایتالیایی شهرك سینمایی تهران قدیم را پی نمی‌ریختند و به سرانجام نمی‌رساندند معلوم نبود امروز اصلا كسی جرات ساخت برخی از سریال‌های تاریخی را داشته باشد.

به همین ترتیب در سالیان بعد شهرك دفاع مقدس و چند شهرك فرعی با سبك و سیاق تمدن‌های باستانی و اكثرا مربوط به روایت‌های تاریخی اقوام یهود و مسیحی ساخته شد كه در آنها سریال‌هایی چون مردان آنجلس، مریم مقدس و این آخری یوسف پیامبر ساخته شده و ساخته خواهد شد اما در سالیان اخیر كه حجم تولیدات تاریخی یكباره افزایش یافته است هیچ تلاشی در جهت گسترش فضاهای جدید مثلا متعلق به دهه 40 و 50  شمسی یا مقاطع خاص تاریخی نظیر دوران قاجار، صفوی و ایران پیش از اسلام مشاهده نمی‌شود.

از طرف دیگر برای حفظ وسایل مربوط به دوره‌های مختلف مثل میز،  صندلی،  اتومبیل و... متولی خاصی وجود ندارد و به‌طور حتم در دهه‌های آینده اگر بخواهیم اثری درباره دهه 60 بسازیم محال ممكن است از آزمون فضا‌سازی‌ سربلند بیرون بیاییم.  این در حالی است كه ما فیلم‌های مستند و سینمایی زیادی نیز از دوران قاجار به این طرف داریم كه مرجعی ارزشمند برای فضا‌سازی‌ به شمار می‌روند.

اما در بسیاری از كارهای تاریخی حتی در انتخاب لباس برای بازیگران شاهد اشتباهات فاحشی هستیم و این موضوع در مورد سریال‌های تاریخ پیشینیان بسیار وحشتناك‌تر است؛

به‌عنوان مثال تا به حال شاید در ده‌ها سریال تاریخی مخاطب شاهد كلاه‌های پیچ در پیچ رنگارنگ بوده است كه در سریال سلطان و شبان شخصیت‌های تخیلی آن را روی سر می‌گذاشتند یا هنوز از ابزار و یراق مغول‌های سربداران در سریال‌های دوران صفویه استفاده می‌شود.اما عامل بعدی بی‌توجهی به منش اجتماعی- تاریخی شخصیت‌هاست.

متأسفانه یكی از ضعف‌های عمده فیلمنامه‌های ما شخصیت پردازی است. بسیاری از شخصیت‌های ما در سریال‌های تاریخی شبیه صفحه كتاب تاریخ دوران دبیرستان تك‌ساحتی هستند و شاخص‌سازی‌ برای برجسته شدن شخصیت آنها یا انجام نمی‌شود یا باوسواس و دقت كم انجام می‌شود

متأسفانه یكی از ضعف‌های عمده فیلمنامه‌های ما شخصیت پردازی است. بسیاری از شخصیت‌های ما در سریال‌های تاریخی شبیه صفحه كتاب تاریخ دوران دبیرستان تك‌ساحتی هستند و شاخص‌سازی‌ برای برجسته شدن شخصیت آنها یا انجام نمی‌شود یا باوسواس و دقت كم انجام می‌شود؛

این چنین شخصیتی در شبكه روابط كنشی با دیگر شخصیت‌های داستان كه آنها نیز از شخصیت‌پردازی خوبی برخوردار نیستند اصلا نمی‌تواند در فضاسازی صحیح برای مخاطب سهیم باشد و بیانگر آن چیزی باشد كه ما آن ‌را منش اجتماعی- تاریخی یك ملت یا یك قومیت می‌نامیم؛

به‌عنوان مثال در بسیاری از سریال‌های تاریخی كه در مورد ایام انقلاب و قبل از آن است فرقی نمی‌كند كه آن جوان مبارز یا خبرچین متعلق به سال 1356 است یا 1346.

در هر 2 تاریخ این جوان از خود كلیتی را در پوشش و گویش و كنش ارائه می‌دهد كه نمایانگر منش اجتماعی یك جوان متعلق به دهه 80 یا 70 است یا در بعضی از سریال‌های تاریخ باستان به كنش‌ها و گفتارهایی از شخصیت‌های تاریخی باستان برمی‌خوریم كه  از یك مدیر یك شركت مدرن امروزی سراغ داریم.

همه اینها و ضعف‌های عمده از نبود فرهنگ استفاده از مطالعات اجتماعی در هنرهای تصویری ما منجر می‌شود چرا كه بهترین آثار نوشتاری در مورد خلقیات اجتماعی ما ایرانیان را متفكران اروپایی نوشته‌اند و بهترین استفاده‌كنندگان از آن آثار نیز خودشان هستند به‌طور‌ی اگر سازندگان سریال‌های  آن ور آب تصمیم بگیرند كه سریالی درباره تاریخ معاصر ما بسازند حتما در فضاسازی موفق‌تر از سریال‌سازان و فیلمسازان ما خواهند بود كه در این فضا نفس كشیده و حالا سعی در باز تولید آن دارند.

منبع : همشهری

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی