تبیان، دستیار زندگی
سوزنی اهل نسف (نخشب) بوده و در نظم استاد مسلّم و در نثر نیز دستی داشته است، سوزنی شاعری مدّاح و هزل‏گو بوده و از اشعار وی برمی‏آید كه شیعه اثنی عشری بوده است. در اثبات شیعه دوازده امامی بودن وی، شعر ذیل گواه است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از صاحب بن عبّاد تا محتشم كاشانی

کتاب

محمد قاسم هاشمی

ادبیّات عاشورا

سوزنی سمرقندی (وفات 569 هجری)

سوزنی اهل نسف (نخشب) بوده و در نظم استاد مسلّم و در نثر نیز دستی داشته است، سوزنی شاعری مدّاح و هزل‏گو بوده و از اشعار وی برمی‏آید كه شیعه اثنی عشری بوده است. در اثبات شیعه دوازده امامی بودن وی، شعر ذیل گواه است:

گویند مهدی آید، صاحب قرآن برون چون مدت زمانه خواهد بر كران رسید

در جای دیگری هم گفته:

سپهر جاه علی افتخار دین كه ز فخر چو شیعه مذهب خود را بر آن علی بندم بسیاری از ممدوحانِ سوزنی از سادات آل حسن و آل حسین بوده كه در آن زمان در ولایت خراسان سِمَت امیری داشته‏اند.

از اشعار اوست:

از نسل حسین بن علی، شاه شهیدی نز تخمه جمشیدی وز گوهر مهراج1

اطهر و اشرف شه آل حسین بن علی آنكه علی جاه او هر روز عالیتر سزد

*** چون مناقب نامه آل علی دفتر كند نام او چون فاتحه آغاز آن دفتر سزد

تاج سر سادات حسین علی آنكو پیغمبر حق راست گرامی‏تر فرزند

*** من از هوای جگر گوشگان پیغمبر نه بر كنم دل تا جان بود موافق تن

همه هوای من آن است تا شود ماهر به مدح آل نبی طبع من به نظم سخن

*** از آن چه به، كه مزیّن شود مرا دیوان به مدح عترت كرّار2، شیرِ شیراوزژن3

رشید الدّین وطواط(وفات 573 هجری)

در قصیده مدیحه‏ای گوید:

در فوت من مكوش، مبادا ز حبّ فضل وقت تحسری بود از فوت من ترا

در خون من مشو، كه به خونِ شسته‏ام دورخ بی‏تو، به حق خون شهیدان كربلا و در قصیده دیگری سروده است:

ای شهِ شرق، اتسز غازی وی هدی را ز تیغت استظهار

چون تو بودی به دانش و مردی در زمانه چو حیدر كرّار

رفت فرزند تو به عاشورا چون حسین علی به دار قرار

صبر كن، صبر كن، خداوندا اِنَّماَ الصبر شیمة الأحرار4

فلكی شروانی(وفات 577 هجری)

فلكی برخلاف شعرا و درباریان هم‏عصر خویش، تمایل به روش شیعه و دوستی با خاندان علی علیه‏السلام را داشته است برای نمونه در ضمن قصیده‏ای كه از زندان به عنوان «شروان شاه» گفته، اشعار ذیل را سروده و ممكن است یكی از علل حبس و خشم شروان شاه، نسبت به فلكی، همین تمایل او به شیعه بودن وی باشد.

به نور روضه سیّد، به خاك مشهد حیدر به سنگ خانه كعبه، به آب چشمه زمزم

به آب چشم اسیران اهل بیت پیغمبر به خون پاك شهیدانِ عشر ماه محرم5

اثیر الدین آخسیكتی(وفات 580 هجری)

اثیر الدین به مقام امیرالشعرائی دربار سلاجقه رسیده است وی با این كه حنفی مذهب متعصّبی بوده با این وجود در مدح حضرت علی وامام حسن وامام حسین علیهم‏السلام اشعاری دارد كه از جمله آنهاست:

كجا رمزی در اندازد قتیلی چون حسین آرد كجا زهری برافشاند شهیدی چون حسن دارد در قصیده مدحیه قزل ارسلان هم گفته است:

ایمان به دان دو میوه شاخ پیمبری كاز وی مراد عنصر شبّیر و شبّر است منظور از شبیر و شبّر حضرت امام حسن و امام حسین علیهما‏السلام می‏باشد زیرا حسن در اصل به معنی شَبّر و حسین به معنی شبّیر می‏باشد.

و در قصیده دیگر گوید:

سبزه فكنده بساط، برطرف آبگیر لاله حُقه نمای، شعبده بوالعجب

پیش نسیم ارغوان قرطه خونین به كف خون حسینان6 باغ كرده چو زهرا طلب7

انوری ابیوردی(وفات 587 هجری)

انوری در خراسان بزرگ آن زمان، دارای شهرت بسیار بوده و معاصر سلطان سنجر سلجوقی بوده است.

از اشعار اوست:

ای جوادی كه خاك پایست را بوسه ده گشته هر كه تاجور است

عفو فرمای گر مثل گنهم خون شبّیر و كشتن شبّر است8

*** حسام دولت و دین ای خدای داده ترا جمال احمد و جود علی و نام حسین9

به من از كربت و بلا آورد كه نیاورد كربلا به حسین10

جمال الدین محمد اصفهانی(وفات حدود588 هجری)

جمال الدین پدر استاد كمال الدین اسماعیل و سرآمد قصیده‏سرایان ایران در قرن ششم هجری می‏باشد وی حنفی مذهب بوده، اما به تشیع نیز مایل بوده است. از اشعار اوست د رمدح اهل بیت و واقعه كربلا:

مباش غرّه بدین گند پیر دنیا زانك هزار شوهر كُشت و هنوز بكر این زن

ببین چه كرده او با اهل بیت مصطفوی حدیث رستم بگذار و قصه بهمن

چه تیر غدر كه رخنه نكرد شان سینه چه تیغ ظلم كه خونین نكردشان گردن

نه بهر ایشان بود، آفرینش عالم؟ نه بهر ایشان بود، ازدواج روح و بدن؟

خدای عزّ و جلّ، در زمین دو شاخ نشاند ز یك نهال برون آخته، حسین و حسن

یكی زبیخ بكندند آب ناداده یكی به تیغ به زهر آب داده اینت حزن

اگر زمانه كسی را به طبع گشتی رام دگر نبودی مر اهل بیت را توسن

چو با سلاله پیغمبر آن رود، تو كه‏ای؟ كه از سلامت خواهی كه با شدت جوشن

بمیر پیشتر از مرگ، تا رسی جائی كه مرگ نیز نیاردت گشت پیرامن

و در جائی دیگر در لُغَزی به اسم آب (كه اشاره به لب تشنگی یاران امام حسین علیه‏السلام دارد) می‏گوید:

پیوسته در حمایت او لشگر بَلا همواره در رعایت او اهل روستا

مقصود جستجوی سكندر به شرق و غرب مطلوب آرزوی شهیدان كربلا

گاهی دهد به تیغ زبان رونق سخن گاهی زبان تیغ بدو یا بدانجلا11

خاقانی شروانی(وفات 595 هجری)

خاقانی را به سبب كمالی كه در صناعت شعر داشته، حسان العجم هم لقب داده‏اند وی شاعری آزاده، بلندنظر، دارای احساسات لطیف، عالی و همّت بلند و مردی كامل بوده است.

چون در روزگار وی بلیّه تقیّه12 در طائفه علیّه شیعه مرتضوی، ساری بود، لاجرم وی بعضی از عقائد خود را در قطعه‏های شعر به طریق كنایه ادا نموده است.

خاقانی به علت بدگوئی و حسدورزی مغرضین در دو نوبت مدتی از عمر خود را در زندان حكومتی گذرانده است.

مرحوم شیخ عباس قمی و شهید قاضی نورالله شوشتری و دیگران او را شیعه دانسته‏اند.

خاقانی در جائی گوید:

علوی دوست باش خاقانی كز عشیره علی است فاضل‏تر

بدشان، بِهْ ز مردم نیكو نیكشان از فرشته كامل‏تر و با توجه به اشعار ذیل می‏توان گفت كه او به یقین شیعه دوازده امامی بوده است (زیرا فقط شیعیان اثنی عشری هستند كه حضرت امام رضا علیه‏السلام وامامان پس از وی را هم قبول دارند).

در شعری به مطلع:

به خراسان شوم انشاءالله آن ره آسان شوم انشاءالله گوید:

بر سر روضه معصوم رضا شِبه رضوان شوم انشاءالله

گرد آن روضه چو پروانه شمع مست جولان شوم انشاء الله

و در اشعار دیگری گفته:

كو آن كه به پرهیز و به توفیق و سداد هم باقر بود و هم رضا و هم سجّاد

از بهر عیار دانش اكنون به بلاد كو صیرفی و كو محك و كو نقّاد

و دلیل قطاع‏تر در شیعه دوازده امامی بودن خاقانی شعر زیر است كه اشاره به ظهور حضرت مهدی(عج) دارد:

مفخر اول البشر، مهدی آخرالزمان وحی به جاش آمده آیت عدل گستری

از اشعار اوست در وقایع كربلا و امام حسین علیه‏السلام :

با كه گیرم انس كز اهل وفا بی‏روزیم روزی من نیست، یا خود نیست در عالم وفا

در همه شروان مرا حاصل نیامد، نیم دوست دوست خود ناممكن است ای كاش بودی آشنا

من حسین وقت و نااهلان یزید و شمر من روزگارم جمله عاشورا و شروان كربلا

ای عراق الله جارك سخت مشعوفم به تو وی خراسان عمرك الله سخت مشتاقم ترا

گرچه جان از روزن چشم شما بی‏روزی است از دریچه گوش می‏بیند شعاعات شما13 *** ز صد هزار خلف یك خلف بود چو حسین كه نفس احمد بختی رام او زیبد

ز صد هزاران بختی یكی نجیب آید كه كتف احمد جای زمام او زیبد14

ظهیرالدین فاریابی(وفات 598 هجری)

تمام دیوان او متبوع و مقبول است به لطافت و سلاست، به حلاوت گفتار و بلاغت اشعار و نهایتِ امتیاز را دارد.

به ظنّ قریب به یقین ظهیر فاریابی شیعه بوده و اعتقادی محكم و خالصانه به خاندان نبوت داشته است.

از جمله اشعار ذیل گواه این مدعی است و می‏توان گفت: شیعه دوازده امامی بوده است.

ظهیر با تو چه گویم عجب كه نشناسی غریب خاك خراسان شهید خطّه طوس

یا در شعری دیگر گوید:

ای صبا گر به خراسان گذری بهر ظهیر همتی جز زِ دمِ شاه غریبان مَطَلَب از اشعار اوست، درباره كربلا وامام حسین علیه‏السلام :

ای ظهیر از گور نقبی می‏زنم تا كربلا می‏روم گریان به پابوس حسین تشنه لب15

بس كه چشم غم سرشكم، بابلا آمیخته است خاك من دارد شرف مانند خاك كربلا16

ابوالمفاخر رازی(وفات حدود 600 هجری)

رازی، ادیبی فاضل بوده است، دیوانش به نظر نرسید، اما اشعاری از او در آتشكده آذر و روضة‏الشهداء نقل شده است.

اصولاً همانگونه كه در جاهای دیگر نیز یادآور شده‏ایم، شاعرانِ شیعه، یا اشعار خود را از جور ظالمان و مغرضین، آن‏گونه كه بایسته است، ثبت و ضبط ننموده و یا اگر دیوانی ترتیب داده‏اند، از میان برده شده است. چرا كه از هر صد شاعر شیعه، شعر یكی از آنان هم به دست ما نرسیده است.

برای نمونه به كتاب شرح حال صاحب بن عُبّاد كه در آن ا ز شاعران شیعه عهد وی و پس از وی نام برده شده است، رجوع نمائید و سپس ملاحظه كنید كه شعر كدام یك مانده و به دست ما رسیده است؟

اشعار ذیل از ابوالمفاخر رازی است كه ترجمه زبان حال عمر سعد است كه به طمع حكومت ری و طبرستان، راضی به جنگ با حضرت امام حسین علیه‏السلام شده:

مرا بخواند عبیدالله از میان عرب رسید بر دلم از خواندنش هزار تعب

مرا اِمارت ری داد و گفت حربِ حسین قبول كن كه از او ملك راست، شور و شغب17

به ملك ری دل من مایل است و می‏ترسم به كینه چون بكُشم پادشاه ملك ادب

چگونه تیغ كشم در رخ كسی كه وراست شجاعت و نسب و علم و حلم و فضل و حسب

سزای قاتل او دوزخ است و می‏دانم كه این چنین عمل آرد خدای را به غضب

ولی چو در نگرم در ری و حكومت آن همی رود ز دلم خوف نار ذات لهب

ضمنا ابوالمفاخر ترجمه رجز حرّ ریاحی را هم به صورت زیر بیان نموده است:

منم شیر دل حرّ مردم ربای كمر بسته پیش ولی خدای

منم شیر و شمشیر برّان به دست كه دارد بر شیر و شمشیر پای شهاردت حرّ ریاحی را اینگونه بیان نموده است:

خوشا حرّ فرزانه نامدار كه جان كرده بر آل احمد نثار

ز رخش تكبر فرود آمده شده بر براق شهادت سوار

به عشق جگو گوشه مصطفی برآورده از جان دشمن دمار18

بابا افضل كاشانی(وفات 610 هجری)

بابا افضل از رباعی سرایانی است كه او را در ردیف ابو سعید ابوالخیر و خیّام شمرده‏اند:

بابا افضل شیعه اثنی عشری بوده و مدایحی درباره اهل بیت علیهم‏السلام دارد كه از جمله آنهاست:

از روز ازل مهر علی در دل ماست با مهر علی سرشته آب و گل ماست

گویند كه در جهان چه حاصل كردی اندر دو جهان، مهر علی حاصل ماست

گر مهر علی در دل و جانت نَبُود از دین محمدی نشانت نبود

اثنا عشری اگر نباشی به یقین از دوزخ سوزنده امانت نبود

یا رب به رسالت رسول الثقلین یا رب به غزا كننده بدر و حُنین

عصیان مرا دونیم كن در عرصات نیمی به حسن ببخش و نیمی به حسین19

پاورقیها:

10) مدرك قبل، ج 2، صفحات 706 و 710.

13) دیوان خاقانی شروانی، به كوشش ضیاء الدین سجادی، تهران، 1338، ص 2.

1) دیوان سوزنی سمرقندی، به ااهتمام ناصرالدین شاه حسینی، تهران، 1338، ص 45.

15) دیوان ظهیرالدین فاریابی، به اهتمام هاشم رضی، تهران، بی‏تا، صفحات 187 و 280.

11) دیوان جمال الدین محمد اصفهانی، تصحیح حسن وحید دستگردی، تهران، 1341، صفحات 17 و 294.

17) شغب یعنی فتنه‏انگیزی و فساد، یا شور و غوغا برانگیختن (فرهنگ معین، ص 2050).

16) دیوان ظهیرالدین فاریابی، به اهتمام هاشم رضی، تهران، بی‏تا، صفحات 187 و 280.

18) روضة‏الشهداء ملاحسین واعظ كاشفی، تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران، 1349، صفحات: 263 و 278.

12) تقیّه، در لغت یعنی، پرهیز كردن، خودداری كردن، خودداری از اظهار عقیده و مذهب خویش، در مواردی كه ضرر مالی یا جانی یا عِرضی و آبرو رفتن متوجه شخص باشد و تقیه از آن جا پدید آمد كه شیعیان برای مدتهای مدیدی در معرض خطر مغرضین و متعصّبین قرار گرفته بودند. برای اطلاع بیشتر از معنی و اصطلاح تقیّه و دستور و زمان پیدایش آن به كتاب ارزشمند «تشیّع در مسیر تاریخ» تألیف دكتر سید حسین جعفری (هندی الأصل) و اصول كافی، مراجعه فرمائید.

14) همان منبع، ص 854.

19) دیوان بابا افضل كاشانی، تصحیح مصطفی فیضی و دیگران، تهران، 1363، صفحات 15، 98 و 263.

2) كرّار یا حیدر كرّار، لقب حضرت علی علیه‏السلام و به معنی شیرحمله‏ور و بسیار تكرار كننده است كه اشاره به دلاوریها و رشاتهای آن حضرت در جنگ با دشمنان اسلام دارد(گزیده اشعار كسائی، ص 51).

3) دیوان سوزنی سمرقندی، صفحات 28 و 159.

4) دیوان رشید الدین وطواط، تصحیح سعید نفیسی، تهران، 1339، صفحات 8 و 256.

5) دیوان فلكی شروانی، به اهتمام طاهر شهاب، تهران، 1345، صفحات 9 و 47.

6) منظور از حسینان باغ هم حضرت امام حسن وامام حسین علیهما‏السلام می‏باشد.

7) دیوان اثیر الدین آخسیكتی، تصحیح ركن الدین همایون فرخ، تهران، 1337، صفحات 27، 50 و 250.

8) دیوان انوری، جلد اول، به اهتمام محمد تقی مدرس رضوی، تهران، 1340، ص 66.

9) مدرك قبل، ج 2، صفحات 706 و 710.