تبیان، دستیار زندگی
اسماعیل حاتمی كیا، پسر بزرگ ابراهیم حاتمی کیا است. او از 18سالگی وارد سینما شد و اولین بار نامش به عنوان دستیار سوم در تیتراژ سریال «حلقه سبز» حک شد. بعد از آن عمده تمرکز اسماعیل بر عکاسی پروژه های سینمایی بود و در غالب فیلم های پدر حضور داشت. او در این
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حاتمی کیا به روایت فرزند بزرگش

گفت و گو با اسماعیل حاتمی کیا به بهانه انتشار آرت بوک فیلم «بادیگارد»

اسماعیل حاتمی كیا، پسر بزرگ ابراهیم حاتمی کیا است. او از 18سالگی وارد سینما شد و اولین بار نامش به عنوان دستیار سوم در تیتراژ سریال «حلقه سبز» حک شد. بعد از آن عمده تمرکز اسماعیل بر عکاسی پروژه های سینمایی بود و در غالب فیلم های پدر حضور داشت. او در این گفت وگو توضیح می دهد که چرا مثل برادرش یوسف به فیلمسازی ورود نکرده و گفته چه دورنمایی برای سینما دارد. محور اصلی مصاحبه بر تجربه تدوین آرت بوک بنا شد اما کمی بعد، مسیر گفت وگو به نحوه مراوده او با پدرش تغییر یافت. اسماعیل حاتمی کیا نرم افزار کامپیوتر خوانده و گاهی می پذیرد عکاس فیلم های دیگر به جز تولیدات پدر باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان

حاتمی کیا

آرت بوك(کتاب هنری) در سینمای ما تجربه ای ناآزموده است. پیش از آن كه به اصل كتاب بپردازیم، لطفا به این سوال پاسخ دهید كه اسماعیل حاتمی كیا مشخصا و دقیقا از كی با آرت بوك آشنا بوده؟

من آدمی فنی و تكنیكال هستم و با هنرهای مختلف مثل سینما، گرافیك و عكاسی آشنایی دارم. ایده این كار همزمان با اكران «بادیگارد» پیش آمد و كار كلید خورد. در كشورهای صاحب سینما برای این كار فكر و برنامه اساسی دارند برای همین از ابتدا مواد اولیه به اندازه كافی تهیه می كنند. ما ولی از این منظر مشكلاتی داشتیم و بر اساس متریالی كه در اختیار داشتم این كتاب تدوین شد. یعنی اگر همزمان با پیش تولید «بادیگارد» این ایده را می داشتیم، قطعا نتیجه بهتری به لحاظ محتوایی، طراحی و فنی حاصل می شد. متریال آرت بوك تصویر است و اگر بخواهد تكست محور باشد دیگر آرت بوك نیست. پایه آرت بوك های خارجی بر اساس تصاویر است و من می خواستم وقتی دوستداران هنر كتاب را ورق می زنند، برای شان جذاب باشد. و نكته مهم تر این كه در خارج، آرت بوك همزمان با اكران فیلم عرضه می شود.

این افسوس با شما هست كه چرا از پیش تولید به فكر تالیف آرت بوك «بادیگارد» نیفتادید؟

بله، و در این صورت كتاب خیلی كامل تر می شد.

با این حال مواد اولیه هم كم نداشته اید، به ویژه این كه خودتان عكاس پروژه بودید.

بحث مهمی كه در آرت بوك است، تصاویر، استوری برد و كانسپت است كه در سینمای ما تا الان زیاد سابقه نداشته و همه چیز در پیش تولید رخ می دهد.

نسل ما زود با تكنولوژی ارتباط برقرار می كند اما نسل پدران مان خیلی با ابزارهای نوین رابطه خوبی ندارند! وضعیت آقای حاتمی كیا در این زمینه چگونه است؟ اصلا وقتی آرت بوك را پیشنهاد دادید چه واكنشی داشت؟

آقای حاتمی كیا نگاه سخت گیرانه ای درباره متن کتاب داشتند. حجم مطالب زیاد بود و طبیعی است كه امكان ادیت وجود ندارد. توصیه هایی می كردند اما وارد جزئیات نمی شدند. با كلیت كار موافق بودند. ایشان در شیوه گفتار نظر داشتند نه محتوا

به هر حال عصر، عصر تكنولوژی است. عمر دوربین آنالوگ تمام شد و دیجیتال آمد و خب اگر كسی نتواند خود را به روز نگه دارد، عقب می ماند. درباره آرت بوك متقاعد كردن ایشان كمی سخت بود؛ چون اتفاقی است كه در سینمای ما رخ نداده. من باید كاملا توضیح می دادم كه منظورمان چیست، چه اطلاعاتی در آن است و چه عكسی منتشر خواهد شد و ...

چقدر طول كشید تا ابراهیم حاتمی کیا به این كار رضایت بدهد؟

مدل آقای حاتمی كیا این طوری است كه باید یك مقدار كار جلو برود، بعد نتیجه ابتدایی را به او نشان دهیم كه چه کرده ایم و چه خواهیم کرد. گفتند جلو بروید بیینیم چطور می شود. اول قرار نبود قد و قواره آرت بوك «بادیگارد» این اندازه باشد؛ پروژه را خیلی سبك تر از این در نظر داشیتم اما این قدر پر و بال گرفت كه شد چیزی كه می بینید.

به عنوان پسر ارشد ابراهیم حاتمی كیا كه رشته تحصیلی اش فنی است چقدر در ارتباط پدر با تكنولوژی نقش دارید؟

به هرحال رابطه پدر و پسری است و من به اقتضای شغلم درباره این مسائل با پدر حرف می زنم. به غیر از آرت بوك «بادیگارد» دو اتفاق دیگر هم برای نسخه خانگی فیلم افتاده. یکی انتشار همزمان نسخه بلوری و دی وی دی آن است و دیگری امکانات جانبی فراوانی است که در دی وی دی گنجانده شده.

منظورم این بود که در مسائل تکنولوژی برای پدر نقش مشاور دارید؟

بله به اندازه خودم اطلاعاتی كه دارم منتقل می كنم.

پای آرت بوك «بادیگارد» اسم هر كسی به عنوان پدیدآورنده بخورد، طبیعی است كه ذیل نام ابراهیم حاتمی كیا و فیلم قرار گیرد. پس عجیب نیست كه آقای حاتمی كیا درباره محتویات نگاه سخت گیرانه ای داشته باشد. انتخاب سیدعبدالجواد موسوی و بهراد مهرجو پیشنهاد خودشان بود؟

با بهراد مهرجو كه از اهالی رسانه است رفیق هستم و كار نوشتن را با هم شروع كردیم. چون می خواستیم نوشته ها شیواتر باشد و لحن آن خشك نباشد از آقای موسوی کمک گرفتیم. پیشنهاد خود آقای حاتمی كیا بود كه از آقای موسوی دعوت كنید.

حاتمی کیا

خودتان متریال را در اختیار نویسنده قرار می دادید که درباره هر عکس بنویسد؟ چون نمی شود که بر اساس تخیل متن نوشت.

خودم به نویسنده ها توضیح می دادم. بهراد از پیش تولید بود ضمن این كه برادرم كلی تصویر پشت صحنه گرفته بود و مستندات از پیش تولید تا پساتولید ثبت شده بود. نكته دیگر این كه حدود 500 ?600 تحقیقات داشتیم. ورژن های مختلف فیلمنامه یا گفت وگو با بادیگارد های مختلف در اختیارمان بود. به تمام منابع دسترسی داشتیم و بر اساس تصویر، متن ها را انتخاب می كردیم.

ابراهیم حاتمی كیا حساسیت ویژه ای رو متن دارد. حتی گفت وگوی هایی که با او انجام می شود بدون اجازه و تائید نهایی امکان چاب ندارد. مطالب كتاب را ادیت می كرد؟

آقای حاتمی كیا و احسان محمدحسنی(مدیر سازمان هنری-رسانه ای اوج) نگاه سخت گیرانه ای درباره متن کتاب داشتند. حجم مطالب زیاد بود و طبیعی است كه امكان ادیت وجود ندارد. آقای حاتمی كیا توصیه هایی می كردند اما وارد جزئیات نمی شدند. مهمتر این كه با كلیت كار موافق بودند. ایشان در شیوه گفتار نظر داشتند نه محتوا. برای خود ما هم لحن كتاب مهم بود و به همین خاطر آقای موسوی به پروژه ملحق شدند.

ما سال ها اسماعیل حاتمی كیا را در قامت عكاس فیلم دیده بودیم و آرت بوك برای شما اتفاقی ویژه است. انگار خودتان دوست داشتید از زیر سایه عکاس بودن صرف بیرون بیایید. درست است؟

پدر به مسیری که برای زندگی انتخاب کرده ایم همیشه احترام گذاشته و هیچ فشاری بالای سر ما نبوده. پدر بنده فیلمساز هستند ولی از خودم می پرسم من به عنوان یک آدم می توانم این حرفه را برای خودم انتخاب کنم؟ این سوالی است که ابتدا از خودم می پرسم و هیچ فشاری نیست چون ما قدرت انتخاب داریم

برای من عكاسی یك عطش است و بر اساس علاقه شخصی این کار را انجام می دهد. البته عكاسی در سینمای ما خیلی جایگاه ویژه ای، به خصوص در سال های اخیر ندارد. فیلم ها بیشتر تك لوكشین هستند و فضا برای عكاس وجود ندارد. از آن طرف شغلی نیست كه بشود روی آن حساب كرد. برای همین خیلی عكاسی سینما نمی كنم.

دوست دارید در سینما تغییر مسیر بدهید؟

ان شاء الله. من تلاشم را می كنم. ضمن این كه در نسخه خانگی «بادیگارد» اتفاق خاصی افتاده. حتما دی وی دی فیلم های سینمایی را دیده اید، متاسفانه پخش كننده ها افزوده خاصی برای فیلم ها ندارند برای همین دی وی دی یك فیلم فقط با 150هزار تومان آماده می شود! ما علاوه بر آرت بوك «بادیگارد» دو كار دیگر كردیم و آن امکانات مختلفی(پشت صحنه، عکس و آنونس، سیستم پخش صدا، موسیقی متن و...) در اختیار مخاطب قرار دادیم که در منوی فیلم می توانند به آن دسترسی داشته باشند.

اگر غیر از سازمان اوج کسی دیگر پشت کار بود، آرت بوک «بادیگارد» منتشر می شد؟

قطعا نه. این اتفاقات عین یک زنجیر است. اگر اوج نبود، اگر بادیگارد نبود، اگر سهیل دانش اشراقی نبود، اگر من نبودم و اگرهای دیگر قطعا این اتفاق نمی افتاد. یا لااقل به این قدرت نمی افتاد.

منظورم این است که هزینه تولید آرت بوک زیاد است؟

نه راستش. آرت بوک یک کتاب است که تجربیات یک فیلم را منتقل می کند. این همه فیلم ساخته می شود ولی چیزی از تجربه ساختش نمی بینید. در خارج از کشور برای همه فیلم ها حتی بدترین شان آرت بوک منتشر می کنند و کلا خوب بلدند فیلم ها را پرزنت کنند. جای تاسف دارد که در سینمای ما به این مقوله پرداخته نمی شود. اصلا آرت بوک به کنار، مستند پشت صحنه هم کم سراغ داریم. فیلم ساخته می شود تازه فکر می کنند ببینند چه متریالی در اختیار دارند که بخواهند مستند پشت صحنه بسازند.

دو سال پیش گفت وگویی با یوسف حاتمی کیا درباره پشت صحنه «چ» داشتم، می گفت اگر کار خوب شود می گویند «کاری نکرده، از پسر حاتمی کیا جز این توقع نیست». اگر هم کار بد شود می گویند از پسر حاتمی کیا بعید بود. این ماجرا برای شما چطور تفسیر می شود؟

به هرحال سخت است. هر کاری بخواهی انجام بدهی زیر نگاه هستی و خیلی باید محاسبه گر باشی. از یک جایی به بعد تجربه است و گریزی نیست. آدم دوست دارد کارش دیده شود و با کارش قضاوت شود نه این که به خاطر پدرش زیر سایه باشد. ما کارمان را می کنیم و این قدر باید خوب کار کرد که این نگاه کمرنگ شود.

حاتمی کیا

یوسف این را هم می گفت پدر خیلی در کار ما دخالت نمی کند اما پشتیبان خوبی هستند.

دقیقا همین است. برادر که سینما را انتخاب کرد، پدر هیچ فشاری نیاوردند که این کار را بکن یا نکن. جاهایی که نیاز بود حمایت کردند اما دخالت نه. درباره ما هم همین طور؛ درکار به عنوان کسی که می شود از توان و تجربه شان کمک گرفت پشتیبان هستند و مشاوره می دهند اما این که کل کار را خودشان انجام دهند، نه.

چرا به فیلمسازی ورود نمی کنید. دوست ندارید؟

فعلا علاقه به فیلمسازی ندارم و بیشتر گرایشم فنی است و گاهی به سمت هنر می آیم. باید دغدغه فیلمسازی باشد که یک حرفی را تصویر کنی.

آخر در سریال «حلقه سیز» دستیار سه بودید. قاعدتا باید در پروژه های بعدی دستیار دو و یک می شدید و بعد کارگردان. انگار دوست نداشتید؟

بحث دوست داشتن نبود. به هرحال کار پدر است و حساب و کتاب دارد. دوست داشتم با فضای کاری شان بیشتر آشنا شوم و این تجربه را در اختیار من قرار داد .

ممکن است این سوال که به ذهن من می رسد، پرسش خیلی های دیگر باشد؛ دلیل فیلم نساختن اسماعیل حاتمی کیا ربطی به دنیای فیلمسازی پدرش ندارد؟ یعنی دلش می خواهد در فیلمسازی مسیری متفاوت برود اما متهم شود که چرا برعکس پدر رفتار کرده؟احیانا این دلیل فیلم نساختن نیست؟

نه راستش. پدر به مسیری که برای زندگی انتخاب کرده ایم همیشه احترام گذاشته و هیچ فشاری بالای سر ما نبوده . ما توی فشار نیستیم؛ اول بحث خودمان مطرح است که اصلا به عالم فیلمسازی تعلق داریم یا نه، تا این که فکر کنیم تصور دیگران نسبت به ما چیست. پدر بنده فیلمساز هستند ولی از خودم می پرسم من به عنوان یک آدم می توانم این حرفه را برای خودم انتخاب کنم؟ این سوالی است که ابتدا از خودم می پرسم و هیچ فشاری نیست چون ما قدرت انتخاب داریم.

نکته جالب این که یوسف دارد گام به گام جلو می آید. اول فیلم پشت صحنه ساخت، بعد مستند و حالا وقتش است که سراغ اثر سینمایی برود. منظورم این است که از رانت ابراهیم حاتمی کیا استفاده نکرده

بله چون هنر برخلاف کارهای فنی و مهندسی که نیازمند تحصیلات آکادمیک است، قائل به چارچوب نیست. اگر بازیگر، فیلمساز و اهالی این حوزه تعلق به عالم هنر نداشته باشند، دوام نمی آورند. فیلمسازان زیادی بوده اند که براساس رابطه فیلم ساخته اند اما بعد از مدتی مشخصه شده توان این کار را ندارند و مردم هم هوشمند هستند و آن ها را پس زده اند. این نگاه نسبت به برادرم هست که چون پسر ابراهیم حاتمی کیا است فیلم ساخته، ولی اتفاقا کارش سخت تر است و باید خیلی تلاش کند که این نگاه را بردارد.

فیلم های ابراهیم حاتمی کیا باب طبعتان است؟ دنیای فیلم های او را دوست دارید؟

سوال سختی است. چیزی که یک فیلمساز را ارزشمند می کند همسویی اش با جامعه است. این که دغدغه ای که بیان می کند فقط دنیای شخصی خودش نباشد و گریزی به مردم و جامعه بزند، برای همه قابل احترام و ارزش است. به نظر من آقای حاتمی کیا از دوران جنگ تا امروز این رویه را در فیلمسازی داشته اند و دارند. من برای این نوع فیلمسازها ارزش قائل هستم چون نگاه شان را به روز می کنند و دور خودشان حصاری نکشیده اند و قرنطینه نشده اند. خیلی مهم است که فیلمساز حواسش به اطراف باشد و بی تفاوت عبور نکند. اصلا رمز موفقیت آقای حاتمی کیا در همین نکته است که حرف هایش زبان حال نسل های مختلف است برای همین هیچ وقت رنگ کهنگی نمی گیرد. من هم مثل خیلی ها فیلم های ایشان را دوست دارم

در دوران بچگی سر کارهای پدر می رفتید؟

می رفتیم؛ «آژانس شیشه ای» و «ارتفاع پست»که خیلی واضح در ذهنم است ولی حضورمان بیشتر مثل بقیه که چند جلسه می ایستند و می روند، بود. خیلی زیاد نمی ماندیم و اصلا سن و سال مان کم بود و رفتن سر لوکیشن فایده ای برا یمان نداشت.


منبع: هفت صبح/ احمد رنجبر