تبیان، دستیار زندگی
همراه با احمد اکبرپور، نویسنده رمان های کودک و نوجوان و نویسنده برگزیده یونیسف در سال 2002، خالق آثاری چون «من نوکر بابا نیستم»، «غول و دوچرخه»، «شب بخیر فرمانده» و «قطار آن شب» و بسیاری آثار دیگر که درباره ی وضعیت کتاب در خارج از ایران و ادبیات کودک و نو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مقاومت نویسنده ی ایرانی، اتفاق بزرگیست

همراه با احمد اکبرپور، نویسنده رمان‌های کودک و نوجوان و نویسنده برگزیده یونیسف در سال 2002، خالق آثاری چون «من نوکر بابا نیستم»، «غول و دوچرخه»، «شب بخیر فرمانده» و «قطار آن شب» و بسیاری آثار دیگر که درباره وضعیت کتاب در خارج از ایران و ادبیات کودک و نوجوان مان می گوید.

بخش ادبیات تبیان
احمد اکبرپور

در خارج از کشور از نوع کتاب‌ها و کیفیت آنها می‌توان متوجه شد که شرایط از اینجا بهتر است. در ایران اگر آثار ادبی مکتوب را دسته‌بندی کنیم، در بخش کتاب‌های تصویری وضع نگران‌کننده و وحشتناک است. 99 درصد ناشران کتب مصور را برای چاپ نمی‌پذیرند، حتی نویسندگان شناخته‌شده برای چاپ کتب مصور خود سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند. قراردادهایی که بین ناشران و نویسندگان منعقد می‌شود به مراتب ننگین‌تر از قرارداد ترکمانچای است، قراردادهایی که طی آنها سه یا چهار درصد به نویسنده می‌رسد.
در واقع ناشر هم برحسب تجربه متوجه شده است که برایش صرفه اقتصادی ندارد و البته دولت هم سوبسید خاصی نمی‌دهد. یا یک اثر باید بازاری و کم‌مایه باشد، بدون خلاقیت و تصویرگری درست و حسابی که بسیار ارزان‌قیمت است یا اگر کتابی متن جدی و تصویرگری بهتری بطلبد اوضاع بد و قراردادها بدتر است. به هرحال دو هزار یا سه هزار تا در سال آمار مسخره‌ای است.

ولی فقط خواننده مقصر نیست، سیل و هجوم آثار ترجمه شده و حمایت‌هایی که دریغ شده است باعث می‌شود که ادبیات ما دیده نشود وگرنه ما نویسنده خوب کم نداریم.

ادبیات کودک و نوجوان جهان 210 تا 215 سال قدمت دارد که بنیانگذارش هانس کریستین اندرسون است و ادبیات نوجوان ایران هم فقط 70 یا 80 سال سن دارد، پس هنوز به صورت حرفه‌ای به آن پرداخته نشده است. درست است که ادبیات بزرگسال ما یک قرن از ادبیات نوجوان مسن‌تر است ولی در این حوزه هم نویسنده جهانی کمی داریم. همین‌قدر که صمد بهرنگی و هوشنگ مرادی‌کرمانی را داریم یعنی در جهان به نسبت اوضاع بهتری داریم.
نمی‌توان گفت به‌طور کلی سرانه مطالعه پایین آمده است اما خوانندگان ما کارهای ایرانی را کمتر می‌خرند ولی همچنان کتب خارجی فروش زیادی دارند. چاپ کاغذی هنوز طرفدار دارد.
ولی فقط خواننده مقصر نیست، سیل و هجوم آثار ترجمه شده و حمایت‌هایی که دریغ شده است باعث می‌شود که ادبیات ما دیده نشود وگرنه ما نویسنده خوب کم نداریم.
ارگان‌هایی مثل آموزش و پرورش کوچک‌ترین دخالت و هدایتی برای دیده شدن رمان‌های خوب نمی‌کنند، قشر عظیم مخاطب‌های ما کودک و نوجوان هستند و متاسفانه هیچ تعاملی بین ارشاد و آموزش و پرورش دیده نمی‌شود، که براساس آن تصمیماتی اتخاذ شود که کتاب‌های خوب وارد مدارس شوند. حتی کتاب‌هایی که از چندین نهاد جایزه می‌گیرند و تشویق می‌شوند بردی بیشتر از 10 هزار تا در سال ندارند چراکه صدا و سیما و آموزش و پرورش به صورت سیستماتیک به معرفی آثار برگزیده نمی‌پردازند. تا زمانی که معرفی و خرید کتاب گزینشی باشد، تا زمانی که ارشاد و صداوسیما و آموزش پرورش تعامل نداشته باشند و دولت سوبسید خاصی به نویسندگان داخلی ندهد اوضاع ادبیات کودک و نوجوان پیشرفت چشمگیری نخواهد داشت و اینکه نویسنده ایرانی با این همه مشکلات چگونه مقاومت کرده است، اتفاق بزرگی است.



منبع: فرهیختگان