تبیان، دستیار زندگی
چندی پیش با روی کارآمدن محمد سرافراز به عنوان رئیس رسانه ملی تغییراتی در سطح مدیران این سازمان رقم خورد که یکی از مهمترین آنها انتخاب علی اصغرپورمحمدی به عنوان معاونت سیما بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تغییرات محتوایی در تلویزیون


چندی پیش با روی کارآمدن محمد سرافراز به عنوان رئیس رسانه ملی تغییراتی در سطح مدیران این سازمان رقم خورد که یکی از مهمترین آنها انتخاب علی اصغرپورمحمدی به عنوان معاونت سیما بود.

رسانه ملی

سرافراز همان ابتدا در حکمی که برای پورمحمدی ابلاغ کرده بود مواردی را عنوان کرد که در آن بر تولید برنامه های پر مخاطب و جذاب تأکید می شد. از جمله: «ارتقاء و تعمیق محتوایی برنامه‌ها بر پایه «دین»، «اخلاق» و نیز «سبک زندگی اسلامی - ایرانی» و ایجاد نشاط و امید در جامعه/ افزایش کیفیت برنامه های تولیدی با توجه به گونه ها وساختار های موفق ، جذاب و نوین و تولید آثار کوتاه نمایشی با هدف آموزش و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه و...»

پورمحمدی هم در جلسه ای که با مدیران گروه های شبکه یک برگزار شده بود پخش برنامه‌های تکراری اما جذاب را مهم‌تر از ساخت برنامه‌های خنثی دانست و گفت: باید ساخت سریال، تله فیلم و برنامه‌های کم محتوا و کم مخاطب متوقف و در صورت نیاز، پخش برنامه‌های پرمخاطب و جذاب تکرار شود.

تغییر محتوایی رسانه ملی

تلویزیون در نخستین تحول سیاست‌گذاری پس از تغییر مدیریت رسانه ملی و مدیریت تلویزیون، با سیاست‌های تازه همراه شد و آن هم توقف تولید برنامه‌های بی‌کیفیت و کاهش آگهی‌های مستقیم و غیرمستقیم است؛ سیاستی که رسماً اعلام شد تا بدین شکل به یکی از مطالبات جدی مردم در این زمینه پاسخ داده شده باشد و بدین شکل مدیران رسانه ملی نیز نشان دهند، با خواسته‌های افکارعمومی همراه هستند.

پخش بی‌رویه آگهی به شیوه مستقیم و غیرمستقیم در تلویزیون یکی از بزرگ‌ترین نقدهایی بود که در چند سال اخیر متوجه تلویزیون بود و این سیاست برای درآمدزایی بیشتر تلویزیون تا آنجا در پیش گرفته شد که در بسیاری از اوقات با سیاست‌های رسمی ابلاغی برای مدیریت رسانه ملی و مشخصاٌ تلویزیون در تناقض قرار گرفت و گاهی این موضوع روی آنتن تلویزیون نیز در قالب اعتراض بیان شد مانند آنچه در جریان برنامه سمت خدا رخ داد و منجر به تغییر تهیه کننده این برنامه و جنجال برانگیز شد نیز در همین راستا بود.

از جمله این تناقض‌ها، مصرف گرایی است. یکی از این سیاست‌های محوری و شفاف ابلاغ شده به تلویزیون، عدم تشویق عموم مردم به فرهنگ مصرف‌گرایی صرف یا همان افراط در مصرف است و مصرف‌گرایی بیش از حد را حتی در قالبی به جز شکل مرسوم آگهی و در قالب برنامه‌های تولیدیِ بازرگانی و تبلیغ غیرمستقیم که اثر بیشتری دارد، تبلیغ می‌نماید و این در حالی است که شیوه اقتصاد اسلامی مبتنی بر بهره آوری حداکثری و مصرف بهینه است.

سیاست دکتر سرافراز ریاست سازمان، کاهش پخش برنامه‌های مشارکتی و آگهی‌های بازرگانی است و بدین ترتیب یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اساسی تلویزیون مرتفع خواهد شد

این تناقض‌ها منجر به اعتراض همه طیف‌ها شده بود اما در واکنش با این نقدها، همان واکنشی نشان داده شد که نسبت به بسیاری از نقدها در چند سال اخیر مطرح شد و در واقع نه تنها هیچ تغییر و بازنگری در این سیاست‌ها صورت نپذیرفت، بلکه تا آنجا که ممکن بود فضای تلویزیون رنگ درآمدزایی به خود گرفت و حتی سراغ برنامه کودک را نیز گرفت و همین موضوع نیز تا حدودی به موقعیت رسانه ملی در رقابت با سایرین لطمه وارد کرد.

در این میان با روی کار آمدن محمد سرافراز در صداوسیما و همچنین حضور اصغر پورمحمدی در معاونت سیما، این سیاست دستخوش تغییری جدی شد و نخستین تحول مهم در این سازمان در همین حوزه آگهی‌ها که حساس‌ترین بخش تلویزیون است و در سال‌های اخیر در اولویت نخست بوده، رخ داد؛ تحولی که توسط معاون جدید سیما رسماً اعلام شد و طبیعتاً در ماه‌های پیش رو، آهسته آهسته آثارش نمایان خواهد شد.

پورمحمدی ضمن تاکید بر لزوم تحول و پویایی برنامه‌های سیما، اعلام کرده است: «سیاست دکتر سرافراز ریاست سازمان، کاهش پخش برنامه‌های مشارکتی و آگهی‌های بازرگانی است» و بدین ترتیب یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های اساسی تلویزیون مرتفع خواهد شد؛ هرچند گذشتن از این بخش از آگهی‌ها یا با کاهش هزینه‌های تلویزیون از طریق روش‌هایی چون کوچک‌سازی همراه می‌شود و یا با تامین هزینه‌ها از منابعی دیگر همراه خواهد شد.

علی اصغر پور محمدی

اما این تنها سیاست اجرایی تازه تلویزیون نیست و کیفی‌سازی برنامه‌های تلویزیون، سیاست دیگری است که اعلام شده است. معاون سیما، پخش برنامه‌های تکراری اما جذاب را مهم‌تر از ساخت برنامه‌های خنثی دانست و گفت: «باید ساخت سریال، تله‌فیلم و برنامه‌های کم محتوا و کم مخاطب متوقف و در صورت نیاز، برنامه‌های پرمخاطب و جذاب تکرار شود.» و بدین ترتیب توقف تله‌فیلم‌های بسیار ضعیف که تنها آنتن تلویزیون را پر می‌کردند و تولیدشان در چند سال اخیر رواج یافته بود، به نفع تولید آثار محدودتر اما با کیفیت بالا، رسماً اعلام شد.

در حوزه محتوا، چالش «کیفیت» یکی از دو بزرگ‌ترین چالش تلویزیون و همراستا با چالش «خبر» است. اگر سرافراز و پورمحمدی بتوانند در یک دوره میان مدت، کیفیت تولید برنامه‌های تلویزیون را با جهشی بلند همراه نمایند و با کاهش هزینه‌های سازمانی، بخش عمده بودجه رسانه ملی را بر تولید متمرکز نمایند، می‌توان نسبت به تحول بنیادین تلویزیون در بلندمدت خوش‌بین بود و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد و نشانه‌هایش در کیفی سازی تلویزیون نمایان نشود، برای مخاطب عام این پیغام را خواهد داشت که هنوز تغییری رخ نداده است.

از این منظر سرافراز و پورمحمدی برای کوچک سازی و چابک‌سازی مجموعه تحت مدیریت‌شان زمان چندان طولانی ندارند و باید در کوتاه مدت چنین اتفاقی را رقم بزنند تا بتوانند ثمراتش را در میان مدت برای مردم به نمایش بگذارند و بی‌شک پورمحمدی به همین دلیل، با این سرعت در پی تحول در سیاست‌های تلویزیون است و با وضعیت کنونی تلویزیون، افزایش سرعت تغییر سیاست‌ها نیز اجتناب ناپذیر است. این تغییر رویکرد اما یک پیام دیگر نیز دارد و آن پیغام نیز همراهی مدیران تلویزیون با خواسته‌های افکارعمومی است؛ اتفاقی که اگر در این دوره مستمراً مورد توجه قرار گیرد، چهره سرافراز و مدیرانش بسیار مثبت باقی خواهد ماند.

فرآوری: زهرا فرآورده

بخش ارتباطات تبیان


منابع: تابناک/ ایسنا

مطلب مرتبط:

رسانه و افکارعمومی

مطالبات‌ رهبری‌ از‌ مسۆولان‌ رسانه ملی

هفت وظیفه «مغفول» رسانه ملی