تبیان، دستیار زندگی
در مورخه 29 تیر 1366، قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر آتش بس ایران و عراق به تصویب رسید. همزمان با تصویب قطعنامه، آمریکا آغاز عملیاتِ نظامی خود در خلیج فارس را، جهت اسکورت نفتکش‏هاى کویتى بوسیله ناوگان خود تحت عنوان «عملیات ارنست ویل» اعلام کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ارنست ویل و نادر


در مورخه 29 تیر 1366، قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر آتش بس ایران و عراق به تصویب رسید. همزمان با تصویب قطعنامه، آمریکا آغاز عملیاتِ نظامی خود در خلیج فارس را، جهت اسکورت نفتکش‏هاى کویتى بوسیله ناوگان خود تحت عنوان «عملیات ارنست ویل» اعلام کرد.

ارنست ویل و نادر

حقیقت ماجرا این بود که ماجراى اسکورت نفتکش‏هاى کویتى عملاً در راستاى تأمین اهداف اقتصادى عراق بود، زیرا کویت بنادر خود را براى بارگیری و تخلیه اسلحه و تجهیزات و مهمات وارداتى و خصوصا نفت صادراتی، در اختیار عراق قرار داده بود.

بر همین اساس بود که وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد: «نفت در نفتکش‏هاى کویتى با هر پرچمى که باشد در واقع نفت عراق است چون کویت رسما از بغداد در جنگ حمایت مى‏کند.» به این ترتیب عملیات «ارنست ویل» رسما در جهت تأمین امنیت صادرات نفت عراق از طریق کویت و واردات این کشور انجام مى‏گرفت و طبیعى بود که ایران در برابر چنین مسأله‏ اى آرام ننشیند.

نخستین کاروان نفتکش‏هاى کویتى تحت پرچم آمریکا و با اسکورت ناوشکن‏ هاى این كشور، دو روز بعد از تصویب قطعنامه 598 حرکت خود را از سواحل امارات متحده عربى در دریاى عمان آغاز کرد. سرانجام کاروان اسکورت نفتکش‏هاى «گس پرنس» و «بریجتون» که نام‏هاى عربى آنها توسط شرکت آمریکایى عوض شده بودند، با سرو صداى زیادى مأموریت خود را آغاز کرده و به سلامت از تنگه هرمز گذشتند اما، در نزدیکى جزیره فارسى در استان بوشهر با خطر جدى مواجه شده و نفتکش چهارصد هزار تنى «بریجتون» با یک مین 270 کیلویى برخورد کرد. بازتاب این حادثه بسیار گسترده بود.

على‏ رغم این که آمریکا سعى داشت این حادثه را بى‏ اهمیت تلقى کند، اما چنین ضربه ‏اى براى حیثیت سیاسى و نظامى‏اش جبران‏ناپذیر بود و مهم‏ تر از همه این که عملاً ابتکار عمل در خلیج فارس را به دست ایران مى‏ داد. این رخداد سبب شد که کاروان‏ هاى بعدى بی ‏سر و صدا و تبلیغات و با رعایت پنهان کارى از سواحل کویت به دریاى عمان و بالعکس حرکت کنند، در حالى که همواره خطر مین‏ ها، قایق‏ هاى تندرو و موشک ‏هاى کرم ابریشم را احساس می کردند.

رشادت نادر و همرزمانش

عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدام قرار داده بودند. فرماندهان عالی رتبه‌ی سپاه، جریان عبور آزاد و متکبرانه‌ی ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند.

حضرت امام (رض) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گرد و نیز هم‌رزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.

در عصر روز پنجشنبه مورخه‌ی 16/07/1366 سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدی ها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت‌زنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود.

«اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردارشهید بیژن گرد و نیز هم‌رزمان آنها کافی بود

در یک قایق، اکیپ فیلم برداری از عملیات متشکل از کریمی، محمدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی بودند. فرمانده‌ی عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود. پس از مدتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند.

سرنگونی هلی کوپتر آمریکا

هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه‌ی باختری آسمان، کماکان خودنمایی می کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلی قطع شد و بیسیم در دست «نادر» جان داد.

لحظاتی بعد، سردار مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه‌ی گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند.

سردار مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی‌ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود.

ارنست ویل و نادر

بالگردها نیز با شدت، شروع به تیراندازی می کنند. سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد.

بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همه‌ی وجود صلوات می فرستند.

سرداران گرد و توسلی فریاد می زنند: «دومی را شلیک کن» در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. تعداد خفاش های پرنده دشمن کم نبود و هریک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حمله ور شده بودند. بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچه‌ی طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند.

نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهر شهدا از آب برمی آید. لذا به اتفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند. آنها با همه‌ی توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتش‌باران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند. اما کار سختی بود زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود.

نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکایی های تا بن دندان مسلح ادامه می دهند. دشمن، همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالیکه خود را با ترکش تهی می یابند، پس از بیست دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن می‌افتند.

شکنجه های قرون وسطایی

دستگیری نادر برای دشمن بسیار با اهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناوگروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا درباره‌ی نادر می پرسند. دست و پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می کند.

هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشه‌ی ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه های وحشیانه‌ی دشمن قرار می گیرد و سینه اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می رسد.

یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجده گاهش زده و بدین‌گونه تحت شکنجه های قرون وسطایی شهیدش کرده بودند

سردار شهیدمهدوی در همان شب نبرد با امریکایی ها به شهادت رسیده بود اما شش روز گذشت تا در این باره یقین حاصل شود. بالاخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطان نشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.

آنچه که از ظاهر پیکر شهید مشاهده شد، این است که امریکایی‌ها سینه آن عزیز را با میخ های فولادی بلند سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجده گاهش زده و بدین‌گونه تحت شکنجه های قرون وسطایی شهیدش کرده بودند.

فرآوری: سامیه امینی

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منابع: رجانیوز، راسخون

مطالب مرتبط:

احمد پهلوان بود

هنوز رزمنده ایم

از تیم نفت تا گردان امام سجاد(ع)