تبیان، دستیار زندگی
روز دوشنبه قسمت بیست و هشتم سریال «شاهگوش» به بازار آمد تا داود میرباقری نخستین تجربه اش در شبکه نمایش خانگی را با «خوش قولی» سپری کند. در این میان اما علامت سوال هایی مطرح است که مهم ترین آن شیوه پایان بندی «شاهگوش» است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پایان شاهگوش و چند سوال


روز دوشنبه قسمت بیست و هشتم سریال «شاهگوش» به بازار آمد تا داود میرباقری نخستین تجربه اش در شبکه نمایش خانگی را با «خوش قولی» سپری کند. در این میان اما علامت سوال هایی مطرح است که مهم ترین آن شیوه پایان بندی «شاهگوش» است.

شاهگوش

همین که خبر آمد داود میرباقری بعد از پروژه عظیم «مختار نامه» قرار است سریالی کمدی آن هم نه برای تلویزیون بلکه در شبکه نمایش خانگی بسازد، شاخک ها حساس شد. میرباقری با پشتوانه عظیمی از کمدی وارد گود شد و نخستین قسمت «شاهگوش» را اواخر مهر روانه بازار کرد. واکنش ها چند پهلو بود؛ برخی بشدت فضای سریال و کاراکترهایی مثل «شب نما» را ستودند و برخی آن را کمدی «آبکی و سخیف» لقب دادند که در شان میرباقری نیست... با این همه «شاهگوش» خیلی زود جای خود را میان مخاطبان باز کرد و سر زبان ها افتاد. این اما پایان ماجرا نبود؛ سریال راهی پر پیچ و خم طی کرد تا به ته خط رسید.

اوج و فرود داستان و شخصیت های ناقص

همان طور که اشاره کردیم «شاهگوش» خوب شروع کرد؛کاراکترهای «شب نما» ،«خفته»،«سرخی»، «خنجری»،«آب پرور» و حتی خانواده رحمان کله پز لحظات مفرحی رقم می زدند. میرباقری اما در ادامه نتوانست این مسیر را ادامه دهد. قصه خیلی زود کش آمد و به وادیی می رفت که حوصله مخاطب را سر می برد. او حواسش به این نقطه ضعف بود و برای جبران روی اتفاقات کلانتری و آدم های «خوشحال» آن فوکوس می کرد. این فاکتور هم با جدایی محسن تنابنده و در کمرنگ شدن احمد مهران فر کارایی اش را از دست داد. در عوض کاراکترهایی مثل لات های بازداشتگاه، استاد نوسان، قاف کاف، مجری و ... نتوانستند جای کاراکترهای بامزه را پر کنند و از قضا پاشنه آشیل داستان شدند.

یک معما و پاسخی نمادین

با پایان سریال هم یک سوال مهم ذهن مخاطبان را قلقلک می دهد که قاتل کیست؟ از زمانی كه یك پژو سبز لجنی در گرگ و میش یك روز كاری ، رحمان كله پز را زیر گرفت ، همه هم و غم رئیس كلانتری 100 ملت و به تبع آن مخاطبان «شاهگوش» یافتن قاتل است. شاخك ها وقتی تیزتر می شود كه پای آدم های معروف و غیر معروف زیادی به این پرونده باز می شود و «همه» در مظان اتهام هستند؛ از شبیه خواننده لس آنجلسی تا روحانی محل. میرباقری با این تمهید همه را پای میز محاكمه نشاند و در حین بازرسی عیارشان را محك زد. در قسمت ماقبل آخر با مشخص شدن ماهیت پسر سردار (نماینده آقازاده ها) و مجری تلویزیون ( نماینده آدم معروف ها) مخاطبان درصد قاتل بودن یكی از این دو را نزدیك به یقین می دانستند . بویژه آن كه سناریو به گونه ای چیده شده بود كه ارتكاب جرم این دو در شب حادثه طبیعی تر به نظر می رسید. در قسمت پایانی اما جهت فلش از روی همه متهمان برداشته و به سمتی دیگر می رود. به سمت كسی كه تا الان هیچ ردی از او در سریال نبود و در همه این مدت چند خیایان آن طرف كلانتری منتظر ماموران نشسته بوده. میرباقری هیچ تصویری از قاتل نشان نمی دهد و فقط ما صدای او را می شنویم. میرباقری با این شگرد خواسته معنایی دیگری به «شاهگوش» تزریق کند فارغ از این که مخاطبانش به شکلی کلاسیک دنبال قاتل بودند.

برای مخاطبان این علامت سوال وجود دارد كه سرنوشت خنجری به كجا رسید؟ خود میرباقری بهتر می داند كه ایرانی ها قصه های كلاسیك با پایان مشخص را بیشتر دوست دارند و البته از سر هم بندی بیزار هستند!‌

سرنوشت شخصیت ها چه شد؟

نه تنها مسیر «شاهگوش» در معرفی قاتل در پایان عوض می شود که چند علامت سوال برابر کاراکترهای قصه وجود دارد. درست است که مخاطب می تواند حدس بزند که مثلا خنجری در کلان شهر تهران گم شده و بالاخره پیدا می شود اما او دوست ندارد این طور شخصیت های سریال را پا در هوا ببیند. مخاطب می داند که احمد مهران فر به خاطر تمام شدن قراردادش سراغ پروژه های دیگر رفته و داستانش با گم شدن در شهر تمام می شود. اتفاقا همین او را اذیت می کند که چرا با دم دستی ترین شکل ممکن کاراکتری محبوب حذف می شود؟

درباره کاراکترها متعدد دیگر سریال که هر بار پای شان به پرونده باز شد هم این سوالات مطرح است.. یكی دیگر از داستان های فرعی قصه ماجرای گم شدن كیف كاراكتر سیروس گرجستانی بود كه آن هم با وجود پرداخت زیاد به نتیجه مشخصی نرسید.

شاهگوش

تایم اضافه سریال

مساله بعد تایم سریال است؛ همانطور كه خود میرباقری هم در قسمت آخر اشاره می كند، شبكه نمایش خانگی یك بیزنس است. اگر خریدار وجود نداشته نباشد این شبكه عملا ورشکسته می شود. جناب میرباقری با علم و اعتراف به این مساله در «شاهگوش» یكی از قواعد مهم بیزنس را رعایت نكرد. او به عنوان نفر اول مجموعه باید حواسش به تایم سریال می بود و به اندازه هزینه درج شده روی محصولش، به مشتری جنس می داد نه كمتر. تایم «شاهگوش» بعد از چند قسمت از 75 دقیقه به مرور كم شد و حتی در برخی قسمت ها به 55 دقیقه مفید هم رسید! می دانید كه كف تایم یك فیلم در شبكه نمایش خانگی 90 دقیقه است ؛ بنابراین شاهگوشی ها می توانستند كل سریال را با كمی كوتاه كردن قسمت ها به جای 28 قسمت در 14 قسمت نود دقیقه ای روانه بازار كنند. در این صورت نه سریال بیهوده كش می آمد و نه شخصیت های جذاب تحت تاثیر كاراكترهای فرعی و غیر جذاب قرار می گرفت.

نظم برگ برنده شاهگوش

از بیزنس گفتیم و نباید براحتی از کنار این نکته بگذریم که «شاهگوش» یکی از مهم ترین قواعد بازار عرضه و تقاضا یعنی احترام به مخاطب را رعایت کرد. این سریال در آشفته بازار شبکه نمایش خانگی با نظم و سر موقع به دست مخاطبان رسید و از این جهت موفق به ثبت یک رکورد شد.

در قسمت پایانی جهت فلش از روی همه متهمان برداشته و به سمتی دیگر می رود. به سمت كسی كه تا الان هیچ ردی از او در سریال نبود و در همه این مدت چند خیایان آن طرف كلانتری منتظر ماموران نشسته بوده.

محبوب ترین بازیگر کیست؟

موقع تدوین گزارش به یک اتفاق با مزه برخوردیم؛ شاید برای تان جالب باشد بدانید محبوبت ترین بازیگر سریال چه کسی است؛ سایت «شاهگوش» با طرح یک نظرسنجی از مخاطبان خواسته بازیگر مورد علاقه خود را انتخاب کنند. نتیجه هم در نوع خود جالب است. طناز طباطبایی بازیگر نقش گندم با 28.8 درصد در صدر ایستاده و مهرداد صدقیان (ابی درویشی) با 25.7 رتبه دوم را بدست آورده. این در حالی است كه صدیقیان در چند قسمت آخر ظاهر شد و به خوبی نقش یك آقازاده را به تصویر كشید. حمیدرضا آذرنگ با نقش سرگرد سرخی 10.5 درصد آرا را به خود اختصاص داده و سبقتی چشمگیر از مافوقش در سریال ( اسد خفته ) گرفته است. فرهاد اصلانی تنها 3.3 درصد رای مخاطبان را بدست آورده . امتیاز چهار درصدی رضا كیانیان (قاف کاف) به خاطر بازی اغراق شده اش طبیعی است اما شرایط سه بازیگر محبوب سریال یعنی احمد مهرانفر (خنجری)، محسن تنابنده (شبنما) و هادی کاظمی (زهره) یك غافلگیری است. مهران فر 9 درصد امیتاز ها را كسب كرده و تنابنده و مهران فر هر كدام با دریافت 6.9 در پله بعدی ایستاده اند.

شاهگوش

گفت و گوی رو در روی كارگردان با مخاطبان

گزارش را با گفت و گوی رو در روی کارگردان با مخاطبان تمام می کنیم. داود میرباقری که در طول ساخت و توزیع «شاهگوش» ترجیح داد به كارش برسد و به چند گفت و گو درباره سریال بسنده كرد، در قسمت پایانی روبروی دوربین نشسته و چند كلامی با مخاطبان سریالش گپ زده. صحبت او البته درباره ساختار و محتوای «شاهگوش» نیست و بر دو محور استوار است: یكی تاكید بر كپی نكردن محصولات شبكه نمایش خانگی و دیگری رونمایی از سریال جدیدش یعنی «ماه تی تی». میرباقری در پارت اول صحبتش به بحث دولتی بودن تلویزیون و نبود شبكه خصوصی اشاره می كند و می گوید: «ما در كشور شبكه هایی نداریم كه مستقیما مردم در آن دخیل باشند. شبكه های ما عمدتا دولتی است و شبكه خصوصی طبق قانون نمی توانیم داشته باشیم. شبكه خانگی این امكان را بوجود آورده كه بتوانیم یك شرایط بینابین داشته باشیم...» بعد هم از مردم به خاطر كپی نكردن «شاهگوش» تشكر كرده و از توزیع سریال جدیدش در آینده ای نزدیك خبر داده است. میرباقری این وعده را هم داده كه «ماه تی تی» با قصه جذاب تر و تكنیك قوی تر به دست مخاطبان برسد.

این بود قصه داود میرباقری و «شاهگوش». او این روزها سخت مشغول مقدمات ساخت «ماه تی تی » است و شاید بعد از آن تغییر فاز دهد و سراغ دغدغه قدیمی اش یعنی «سلمان فارسی» برود؛ پروژه ای عظیم و حتی سخت تر از «مختارنامه».

احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

تب شاهگوش

پیامک شاهگوش و کفش سردار!