تبیان، دستیار زندگی
آزار و اذیت جنسی چند کودک در مدرسه ای در غرب تهران توسط ناظم مدرسه، اتفاقی بود که بسیاری از فعالان حوزه های اجتماعی را با سئوالاتی پیرامون این مسئله روبرو کرد. این اتفاق که تنها بخشی از واقعیتی است که مانند زنگ خطر در همه رسانه ها به گوش رسید، ما را وا می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

متهم اصلی تجاوز به کودکان در مدارس کیست؟

آزار و اذیت جنسی چند کودک در مدرسه‌ای در غرب تهران توسط ناظم مدرسه، اتفاقی بود که بسیاری از فعالان حوزه‌های اجتماعی را با سئوالاتی پیرامون این مسئله روبرو کرد. این اتفاق که تنها بخشی از واقعیتی است که مانند زنگ خطر در همه رسانه‌ها به گوش رسید، ما را وا می‌دارد تا به این امر بیاندیشیم که حقوق کودک در ایران –ورایِ حرف‌ها و سخن‌ها و همه آنچه که در ظاهر می‌بینیم- تا چه حد پیگیری می‌شود و اهمیت دارد؟

فرآوری: طاهره رشیدی - بخش اجتماعی تبیان
ازار جنسی کودکان

سئوال‌های بسیاری در این حوزه پیش روی ماست؛ در یک جامعه چه کسانی می‌توانند به لحاظ قانونی از حقوق کودک دفاع کنند؟ چه بخشی از سوءاستفاده‌ها و آزار و اذیت‌های جنسی در جامعه انعکاس می‌یابند و قابل رویت هستند؟ نقش متولیان حق کودک و NGOهای حمایت از کودکان تا چه حد در این راستا کمک کننده است؟ و... .

مریم شیخ (فعال حوزه کودکان و کارشناس اجتماعی) درباره تجربه جنسی در کودکان گفت: به طور کلی افراد زیر 18 سال در قوانین جهانی مربوط به کودکان، نباید تجربه جنسی داشته باشند. دلیل این امر در این است که پیش از این سن تجربه جنسی می‌تواند آثار مخربی بر روی فرد بگذارد و تا آخر عمر درون فرد باقی بماند. حال اگر این تجربه جنسی به تجربه‌ای ناخوشایند مانند تجاوز و یا آزار و اذیت جنسی بازگردد، این تاثیر به مراتب بدتر است؛ تاثیری که می‌تواند به اشکال مختلفی خود را در فرد به نمایش گذارد.

فردی که در کودکی در معرض آزار و اذیت جنسی قرار گرفته باشد در آینده رفتارهای اجتماعی نامناسبی از خود بروز خواهد داد. رفتارهای خشونت‌بار نسبت به خانواده و اطرافیان یکی از این آثار سوء است. بسیاری از این افراد هیچ‌گاه نمی‌توانند به دیگران اعتماد کنند.

هنوز هم که هنوز است، با وجود اینکه مراکز کودکان در تلاش هستند تا کودکان و خانواده‌ها را نسبت به آزار و اذیت‌های جنسی آگاهی بخشند درصد بسیار زیادی از آزارهای جنسی دیده نمی‌شوند و در پرده هستند، که دلیل این امر تابویی بودن و پنهان کردن این مسئله است، چه از جانب کودکان و چه از جانب خانواده‌هایشان؛ چرا که این موضوع همچنان در تاروپودهایی به نام "آبروداری" پوشیده شده است.

در هر جامعه‌ ای بیمار روانی وجود دارد و نمی توان همه را زیر ذره بین قرار داد اما می توان با آموزش‌های صحیح با توجه به سن و مقطع تحصیلی عوارض این موارد را به حداقل رساند. نکته مورد مغفول تنها مورد مذکور نیست بلکه بسیاری از ناتوانی های جنسی منشأش از دوران بلوغ شروع می شود اما اولیاء و مدارس به خود اجازه نمی دهند که در این موضوع به‌راحتی با نوجوان سخن بگویند

اگر آزار و اذیت جنسی را در قالب "لمس بدنی" تعریف کنیم و این آزار و اذیت را از مواردی مانند آزار و اذیت‌های کلامی و زبانی تفکیک کنیم، طبق تجربیات من و بسیاری از مددکاران اجتماعی در فعالیت‌های حوزه کودک، می‌توان گفت چیزی در حدود 90 درصد از کودکان ما مورد آزارهای جنسی قرار گرفته‌اند. این آزار و اذیت لزوما نباید در قالب‌های شدیدا آنومیک تعریف شود، چرا که هر نوع آزار و اذیت که به لمس بدن بیانجامد یک سوءاستفاده جنسی محسوب می‌شود.

کودک آزاری و تجاوز جنسی به کودکان و دانش آموزان مدارس، صرفنظر از غیراخلاقی و وَهن آمیز بودن آن، مستوجب مسئولیت جزائی و قانونی مرتکبین بدان و سلب اعتماد عمومی مردم از نظام آموزشی و فرهنگی کشور می گردد.

خوب، باید چه کرد؟ چه کسی متهم واقعی است؟ آیا این موضوع همانند دیگر موضوعاتی نیست که سال‌ها در سکوت گذرانده شده اند و آموزش و پرورش و اولیاء از ترس آبروی خود، سال‌ها منکر چنین قضایای شدند؟ اگر همین کسانی که امروز به‌عنوان مدعی‌العموم در مجلس و رسانه با حرارت دنبال اهداف خود هستند اگر مسئول بودند این قضایا بسیار دل‌خراش رخ نمی داد؟ آیا معلمان دیگر معتمدترین قشر در جامعه محسوب نمی شوند و ظرف آرامش اولیاء در مدارس تَرک خورده است؟ آیا می توان از این دست حوادث را پیش گیری کرد؟ و...

متاسفانه جامعه مسئولین و رسانه ملی تنهاکاری که می کند سکوت است! گویا جامعه ما هنوز به‌ویژه کسانی که متصدی امور هستند خجالت می کشند که درباره ی برخی از امور واقع، به‌راحتی در جامعه صحبت کنند. گویا این موضوع باید همانند موضوع ایدز است که سونامی آن بیماری غیرقابل درمان، جامعه را تا آنجا تحت تاثیر خود قرار داد که برخی از مسئولین خواب‌زده هم نگرانی آن را در نزدیکی نزدیکان خود حس کرده اند.

زمانی این موضوع باعث ناراحتی بیشتر میشود که تمام ظواهر جامعه ما را نمادهای مذهبی و عقلانی پر کرده است. اگر این موضوع در کشورهای غربی و لیبرال رخ میداد، در بوق و کرنا می کردیم که در آن جوامع غیردینی رخداد این امر کاملاً طبیعی است و درمان آن هم تنها در اختیار ماست.

بله! درمان آن هم در اختیار ما است اما آیا خود به آن عمل کرده ایم؟ به‌صورت قاطع می توان اعلام کرد خیر. نه مسئولین آموزش و پرورش، نه شورای عالی انقلاب فرهنگی، نه وزارت بهداشت، نه صدا و سیما، نه عالمان دینی ما، و از همه مهم‌تر نه پدران و مادران. بله! هر یک از ما و مسئولین در این فاجعه سهیم هستم و باید در پیشگاه خداوند منان و عصمت کودکانه فرزندانمان پاسخگو باشیم که جهلمان بر عقلمان چیره گشت و سکوت بی‌جا را با حیاء و شرم اشتباه گرفته ‌ایم.

متاسفانه جامعه مسئولین و رسانه ملی تنهاکاری که می کند سکوت است! گویا جامعه ما هنوز به‌ویژه کسانی که متصدی امور هستند خجالت می کشند که درباره ی برخی از امور واقع، به‌راحتی در جامعه صحبت کنند

در هر جامعه‌ ای بیمار روانی وجود دارد و نمی توان همه را زیر ذره بین قرار داد اما می توان با آموزش‌های صحیح با توجه به سن و مقطع تحصیلی عوارض این موارد را به حداقل رساند. نکته مورد مغفول تنها مورد مذکور نیست بلکه بسیاری از ناتوانی های جنسی منشأش از دوران بلوغ شروع می شود اما اولیاء و مدارس به خود اجازه نمی دهند که در این موضوع به‌راحتی با نوجوان سخن بگویند..

باید انقلابی در رفتار خود داشته باشیم. خود یعنی همه ما. تک‌تک افراد جامعه. شاید بیشتر از همه این نیاز برای مدیران و به‌ویژه نمایندگان مجلس خودنمایی میکند و در کلاس درس کارشناسان نشسته و تلمذ کنند تا دیگر به‌صورت سلبی و تهدیدی با این امور برخورد نکنند. آموزش و پرورش هم میتواند به‌اندازه هزینه ی توپ پلاستیکی مدارس، برای این دانش آموزان هزینه آموزش سلامت جنسی کند. اولیاء به‌واقع غافل تر از مسئولین هم باید به این دید برسند که هیچ کسی دلسوزتر از خود آن‌ها به فرزندانشان نیستند و فرزندانشان در این معرکه خطرناک زندگی تنها و تنها هستند و به نام مدارس و آموزشگاه ها اعتماد نکنند.

باید خاطر نشان شد که چاره ای از آموزش از این دست موضوعات نیست و باید در چارچوب اخلاق و عقلانیت، جامعه را از سکوت پر صدا به‌سوی گفتگو و آموزش آرام سوق داد. در پایان، به غیر از اینکه برای این کودکان که تا آخر عمر باید با این فاجعه دست و پنجه نرم کنند، آرزوی صحت و آرامش داریم؛ همان گونه که عده ای خود را پاسخگوی تاریخ در مورد کاهش زاد و ولد می دانند، درباره ی موضوع مورد بحث نه تنها باید به تاریخ پاسخگو بود که باید بسیاری در پیشگاه خداوند متعال و کودکان کشورمان درخواست عفو کرده و سعی بر اصلاح جدی آن کرد.


منابع : فرارو / الف / خبرآنلاین

کودکان از سو استفاده جنسی چه می دانند؟

دختران فراری در دام اهداف نامشروع

مهد کودک یا آموزشگاه رقص؟