پیروزی مركل؛نتایج و تبعات
پیروزی محافظه كاران در انتخابات پارلمانی این كشور، حكایت از تداوم بی قید و شرط صدراعظمی آنگلا مركل، بر آلمان دارد. زنی كه در سالهای گذشته به عنوان قدرتمندترین زن جهان شناخته شده و كشورش را به سمت اوج هدایت كرده است.
در انتخابات اخیر پارلمانی آلمان محافظهکاران و یا ائتلاف دموكرات مسیحی به رهبری مرکل 41.5 درصد آرا و 311 کرسی از 630 کرسی بوندستاگ، مجلس سفلی پارلمان آلمان، را کسب کردند که بهترین نتیجه آنها بعد از اتحاد آلمان در سال 1990 به حساب میآید. این روند به معنای تداوم صدراعظمی مركل در این كشور است. مركل در طول سال های صدارتش عملكرد مطلوبی از خود به نمایش گذاشته و توانسته گامهای موثری در اتحادیه اروپا بردارد. در شرایطی كه اتحادیه اروپا با مشكلات عدیده اقتصادی د حوزه شرق و جنوب مواجه است، مركل توانسته به عنوان قدرت اول اقتصادی اروپا، كشورش را از بحران به دور دارد. همراهی آلمان و فرانسه در جریان بحران بدهیهای اتحادیه اروپا و عدم كمكهای مالی گسترده به كشورهای بحران زده، اگرچه موجی از خشم و نفرت علیه سیاستهای این دو كشور را در میان اتباع اروپایی به دنبال داشت، اما عاملی برای تضعیف مركل به حساب نیامد و این كشور سطح اول اروپایی نه تنها در بحران فرو نرفت، بلكه رشدش بیش از گذشته شد. همكاری و همراهی مركل با سیاتهای غرب و به ویژه آمریكا در عین قائل بودن به استقلال اتحادیه اروپا، محبوبیت بیشتری در غرب برای وی به ارمغان آورد و موجب شد كه روز به روز توانمندتر از گذشته در صحنه ظاهر شود. مدیریت بلافصل اتحادیه اروپا توسط آلمان و همراهی فرانسه، موقعیت مركل را روز به روز تقویت كرد و باعث شد این بار نیز عنان قدرت را در دست گیرد و برای چند سال آینده بر آلمان حكمرانی كند. تلاش های مركل به تبعیت از اسلاف خود نظیر هلموت كهل، باعث ایفاگری نقش برجسته در عرصه بینالمللی شد. در عین حال مركل تلاش كرد از برخی درگیری ها، در عمل، دوری جوید و خود را وارد بازی نكند. در اتفافات مربوط به لیبی، ساحل عاج و حتی سوریه، علی رغم اینكه اتحادیه اروپا، به عنوان یكی از بازیگران اصلی وارد عرصه شد، آلمان به عنوان طرف اصلی میدان داری نكرد.
همكاری و همراهی مركل با سیاتهای غرب و به ویژه آمریكا در عین قائل بودن به استقلال اتحادیه اروپا، محبوبیت بیشتری در غرب برای وی به ارمغان آورد و موجب شد كه روز به روز توانمندتر از گذشته در صحنه ظاهر شود
اگرچه حضور كشورهایی نظیر فرانسه در اتفاقات لیبی و سوریه و ساحل عاج، به خاطر عضویت در شورای امنیت و سابقه تاریخی حضور فرانسه در این مناطق بود، اما آلمان یا نتوانست و یا نخواست كه از این مزیتها بهره گیرد و خود را دور از صحنه نگه داشت. این عدم دخالت باعث شد كه زمانی كه آرا و محبوبیت ساركوزی و اولاند كاهش می یافت، مركل محبوبتر در عرصه حاضر شود. بر اساس تمام دلایل پیش گفته مركل بازهم توانست در آلمان قدرت را در درست گیرد و كشورش و حتی اتحادیه اروپا را مدیریت كند. پیروزی مركل بیشك تداوم سیاستهای اقتصادی ریاضتی را برای كشورهای جنوب و شرق اتحادیه اروپا در پی خواهد داشت و راهحلی به جز كمكها و وامهای اتحادیه اروپا به كشورهای بحران زده این منطقه و اتحادیه تدارك دیده خواهد شد. ریاضت زدگان اروپایی 12 دولت را شامل می شوند یكی از اصلی ترین دلایل مشكلات خود را سیاستهای مركل بر اتحادیه اروپا میدانند و از او دل پر خونی دارند. اوایل سال جاری میلادی كه بحران به شدت بر كشورهای این اتحادیه سایه افكنده بود، مركل مخالف اصلی كمك های اتحادیه اروپا به این كشورها بود كه این مساله با انتقاد شدید اتباع این كشورها مواجه شد. آنها معتقد بودند كه آلمان به رهبری مركل، به دلیل در اختیار داشتن اقتصاد قدرتمند، عملا این اتحادیه را به گروگان گرفته و تنها منافع كشورش را می بیند.
اعتماد دوباره مردم آلمان به مركل و ائتلافش، اگرچه نشان داد كه شاید این ادعا تا حدودی صحیح است اما در عین حال نشانگر آن بود كه مركل سیاتهای درستی حداقل به نفع كشورش در اتحادیه اروپا اتخاذ كرده است. این مساله سبب شد كه اتحادیه اروپا بیش از این جوابگوی سیل مشكلات كشورهای ضعیفتر نباشد و راه حلی برای بهبود شرایط آنان به جز وام و كمكهای مالی بیاندیشد. رونق یورو در برابر دلار پس از اعلام پیروزی مركل خود به تنهایی نشاندهنده درستی سیاستهای مركل و بالا رفتن توان اقتصادی اتحادیه اروپا است. این رقم ثبت شده برای برابری دلار و یورو در 7 ماه گذشته بیسابقه بود همانگونه كه پیروزی مركل و ائتلافش از سال 1990، سال اتحاد دو آلمان، بیسابقه بود.
اما پیروزی مركل بر آینده روابط ایران و آلمان چه تاثیر خواهد داشت؟ مركل به عنوان یكی از سیاستمداران اروپایی بود كه همانند دیگر همكاران و یارانش در اتحادیه اروپا، دید مثبتی بر پرونده فعالیتهای هستهای صلح آمیز ایران نداشت. وجود زمینه گفتوگوی ایران و سه كشور اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلستان) در زمان دولت خاتمی در مورد پرونده هستهای ایران، پای آلمان را به گفتوگوهای 1+5 كشاند. علی رغم اینكه آلمان عضو دائم شورای امنیت نبود، اما به دلیل پیش گفته وارد این دور از مذاكرات شد و به همراهی، آمریكا، چین، روسیه، فرانسه و انگلستان پرداخت. فارغ از اینكه نحوه عملكرد آلمان در این زمینه چگونه بود، باید حضور این كشور را به عنوان واقعیتی در بحث پرونده هستهای ایران بپذیریم و علی رغم داشتن رای در شورای امنیت سازمان ملل متحد، بر نقش این كشور در تحریك و تهییج این كشورها قائل باشیم. آلمان به دلیل قدرت و نفوذ در اتحادیه اروپا و نیز نفوذ در اقتصاد جهانی توانایی تاثیرگذاری بر آرای كشورهای عضو دائم شورای امنیت را دارد.
اعتماد دوباره مردم آلمان به مركل و ائتلافش، اگرچه نشان داد كه شاید این ادعا تا حدودی صحیح است اما در عین حال نشانگر آن بود كه مركل سیاتهای درستی حداقل به نفع كشورش در اتحادیه اروپا اتخاذ كرده است
ضمن اینكه روابط ایران و آلمان به سالهای دور و پیش از جنگ جهانی اول بازمی گردد. دولت تدبیر امید میتواند با بهرهگیری از این پتانسیل و همچنین پتانسیل استقبال آلمان از پیروزی روحانن در انتخابات ریاست جمهوری، بهره لازم را بگیرد و در جهت بهبود روابط و كاستن تنش با اتحادیه اروپا و در كنار آن بهرهگیری از نقش آلمان در پرونده هستهای ایران گام بردارد. نكته قابل توجه در این میان احتمال پرداختن به داعیههای حقوق بشری از سوی این كشور در اراتباط با ایران، همچون گذشته است، كه باید با سوق دادن و متمركز شدن بحث بر روی پرونده هستهای و تاكید بر مشروعیت بالای دولت روحانی كه برخاسته از رای و نظر مردم است، این مساله را به حاشیه راند. این نگاه به معنای دوری از اصول و به كنار نهادن آنها نیست، بلكه راهكاری برای پیدا كردن مسائل مشترك و بحث بر سر آنهاست. ناگفته نماند كه برای نیل به این هدف، اتخاذ سیاست خارجی درست و سفرای قدرتمند و به معنای تام كلمه دیپلمات، می تواند گامی موثر در این راه باشد.
هاتف پوررشیدی
بخش سیاست تبیان