تبیان، دستیار زندگی
فیلم فرزند چهارم که یکی از پروژه های موسوم به فاخر مدیران سینمایی دولت قبل است این روزها بر پرده سینما رفته. فیلمی که نه نشانی از فاخر دارد و نه حتی ارزش تماشا!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزند چهارم،محصولی ابتر


فیلم فرزند چهارم  که یکی از پروژه های موسوم به فاخر مدیران سینمایی دولت قبل است این روزها بر پرده سینما رفته. فیلمی که نه نشانی از فاخر دارد و نه حتی ارزش تماشا!

فرزند چهارم

پول های بیشماری که در دوره قبل باید صرف هنر مولد می شد با قشری گرایی مدیران فرهنگی ، صرف فربه کردن قشری گرایی شده است.

فرزند چهارم  ماحصل چنین فرآیندی است.به عبارت دیگر فیلسمازی همچون وحید موسائیان که راه مستقل خویش را طی می کرد  و می توانست موفقیت های بیشتری در عرصه فیلمسازی کسب کند، به ورطه ی همین شیوه مدیریت افتاد.

موسائیان با شعار ورزی به سبک و سیاق مدیران دولت دهم و با ساخت اثری کم محتوا و سطحی که کوچک ترین انگاره ها و قواعد رایج مرسوم سینما را رعایت نمی کند نقطه ی مبهم دیگری در کارنامه احمد میر علایی(مدیر عامل بنیاد فارابی) از خود بر جای نهاد.

فرزند چهارم اساسا فیلم نیست و مبنای شعاری عجیبی و غریبی دارد.

فیلم آنقدر حقیر و کوچک است که نمی توان آنرا  به مثابه تولید فرهنگی با نگره های حقوق بشری در کشور بحران زده سومالی تلقی کرد.درکی دم دستی از ساخت فیلمی با نگره های کلان فراسرزمینی که در آن هیچ تصویر عمیقی از زجر و دردمندی مردم آفریقا یافت نمی شود  و فقط در پی تقلیدی اسطوره ساز از بزرگ منشی ایرانی را جست و جو می کند. حالا تصور که نامش فیلم است،اما از الف تا ی به صورت حقیرانه و مبتذلی بر اساس دریافت های کوچک غیر قابل فهم برای مخاطبین ایرانی ساخته شده است.

آنچه تنها از سراسر فیلم برون می تراود تبلیغ کفش مظفر و فعالیت های نه چندان موثر هلال احمر در این کشور بحران زده است.

مسعود مظفر در این فیلم تاجر ورشکسته ای است که به دلیل سیاست های کلان اقتصادی کشور در وارد کردن کفش چینی ورشکسته شده است و باقیمانده تولیداتش را می خواهد صدقه بدهد. از سوی دیگر بازیگری که از دنیای بازیگری ناامید و خسته شده و از داشتن فرزند نیز محروم است در مبارزه با گمگشتگی هویتی و بحران زنانه با این تاجر ورشکسته همراه می شود.

حال این دو نفر قصد دارند  وارد سومالی شوند و با هدفی که برای این شخصیت ها آنچنان تعریف نشده  و واضح نیست امیال توریستی و آفریقا گردی تیم سازنده با همین دو شخصیت که رفتار بیمارگونه دارند تا پایان پیش می رود.

اگر به صورت عام تر بخواهیم به فیلم نگاه کنیم در خواهیم یافت آدمهایی به کمک بحران زده های آفریقایی می شتابند که در فرآیند اجتماعی واقتصادی در مملکت خود دچار بحرانندآن وقت چطور است که ترکیبی از دو  بحران زده، روانه ی آفریقا می شوند آنهم برای کمک و امداد رسانی.

بزرگترین مشکلات فیلم فرزند چهارم به شیوه کاراکترزایی در بستر درام باز می گردد و البته تمام این مشکلات در شیوه نگرش نویسنده و اجرای  کارگردان ریشه دارد که به جای تولید قصه مولد و بکر ،دست به کلاژ سازی از نمونه های مشابه خارجی دست زده است.

فیلم فرزند چهارم پیرنگ ،دورنمایه و نقطه عزیمت روایی فیلم آنسوی مرزها (Beyond Borders)  از مارتین کمپل را به سرقت برده است و گرفتار شدن دو شخصیت سردرگم اصلی فیلم در صحرا به مثابه فیلم پرواز فونیکس(رابرت آلدریچ ) است که عمدا و یا سهوا در بخشی از فیلم کاراکتر رویا بدان اشاره می کند.

چرا در فرزند چهارم خانم بازیگر تنها برای ارضای دغدغه های عکاسی هنرمندانه خویش به آفریقا می رود .و به بدین ترتیب نقطه عزیمت غلط و پیش فرض های دراماتیک غیر بالنده از رویا فقط یک توریست می سازد که کم کم دغدغه های انسانی هم پیدا می کند

چند ماه قبل در خبرها آمده بود که کتایون ریاحی به کشور قحطی زده سومالی سفر کرده است و کارگردان فرزند چهارم این سفر را دستمایه روایی فیلمش قرار داده و نگرش شخصیت رویا ( درون فیلم ) در پرهیز برای بازگشت به دنیای بازیگری در واقع همان اتفاقی است که برای کتایون ریاحی افتاده است . این عنصر تصنعی در داستان را باید به موازات همان تاثیری قلمداد کنیم که با ورود شخصیت سفارشی مسعود مظفر در پی یک تبلیغ نا موفق است ؛ در ادامه شکل قرار گرفتن بازیگران در محیط آفریقای جنوبی شباهت نزدیکی با فیلم آنسوی مرزها پیدا می کند. نقش اصلی را در این فیلم آنجلیناجولی بازی می کند و پر واضح است که کارگردان تلاش می کند مهتاب کرامتی در نقش رویا شمایلی آنجلیناوار با دغدغه حقوق بشری را ادا کند.از طرفی مهتاب کرامتی به دلیل همکاری با یونیسف و سازمان های حقوق بشری و با توجه با ساختار روایت در این فیلم به شدت از فیلم بیرون می زند و معجزه شیر دادن دختر بچه آفریقایی توسط رویا ( مهتاب کرامتی ) نیمچه سولو نوازی این بازیگر در سمنفونی مغشوش فرزند چهارم را به اغتشاش روایی بیشتری منجر می کند.در نگاهی تطبیقی با فیلم آنسوی مرز ها می توان درک کرد که فیلم ضعیف  فرزند چهارم از کدام ناحیه با آسیب های جدی مواجه می شود .

فرزند چهارم

در فیلم فرزند چهارم به مصیبت های اقتصادی و اجتماعی وطنی نقب زده می شود اما فیلمی که نمونه خارجی فیلم به شمار می رود با تکاپوی عجیب دراماتیک مواجه است.

در فیلم آنسوی مرزها دکتر نیکلاس کالاهان ( کلاویو اون ) وارد میهمانی انجمنی خیریه برای کمک به مردم آفریقا می شود . نیکولاس با آوردن یک پسر بچه آفریقایی با نام جوجو ،میهمانی خودپرستانه ای که منطق سرمایه داران حاضر در آن بنا شده برای ارضای نفوس انسانی را عیان می سازد .ناگهان  دغدغه های انسانی در وجود کاراکتر عروس خانواده برفورد بیدار می شود و به حضور در آفریقاعزم می کند. سارا جردن (آنجلیناجولی) راهی آفریقا می شود و چون  هیچ نهاد دولتی برای انتقال این کمک ها حاضر به همکاری نیست و طبیعتا کمک  های ارسالی توسط افراد  و یا  Ngo  های مردمی ارسال می شود جولی رهسپار آفریقا می شود.

چرا در فرزند چهارم  خانم بازیگر تنها برای ارضای دغدغه های عکاسی هنرمندانه خویش به آفریقا می رود و به بدین ترتیب نقطه عزیمت غلط و پیش فرض های دراماتیک غیر بالنده از رویا فقط یک توریست می سازد که کم کم دغدغه های انسانی هم پیدا می کند.

تنها حضور موثر رویا در آفریقا منجر به خواباندن کودکی که سلاح بدست به رختخواب می رود و مظفر هم با توجه به شناختی که از او داریم برای دیدن ابراهیم برادر همسرش راهی سومالی می شود و اصلا دغدغه های انسانی برای کمک به جامعه پایین دستی سومالی مطرح نیست .

علاوه بر این زمانی که دوربین راهی آفریقا می شود چه اتفاق فرم گرایانه ای در فیلم می افتد. نمای ورودی ابتدای فیلم آنسوی مرزها با لانگ شاتی از غروب خورشید و زنی که پیکره اش در میان خورشید در حال حرکت است آغاز می شود اما فیلم سفارشی  موسائیان با صحنه ابتدایی و یک عکس بی رمق از هواپیمای کوچکی که مسافران را به مقصد رسانده است و با نماهایی کاملا کلیشه ای آغاز می شود .

اینجاست که در خواهیم یافت که لوکیشین و فضای غیر شهری این فرصت را به کارگردان می داد تا تصویری بدوی اما شاعرانه از سومالی ارائه دهد. فیلم ساختن فقط گرفتن نماها های متعدد از کنش های داستانی نیست. بلکه فیلم ساختن در چنین فضاهایی گاهی شاعرانگی هنری می طلبد که فرزند چهارم فاقد آن است .

علیرضا پورصباغ

بخش سینما و تلویزیون تبیان