تبیان، دستیار زندگی
در( قسمت اول) با اکبر جوادی پارسا رزمنده دفاع مقدس آشناشدیم و با نخلستان او سرزدیم و از آرایشگاه صلواتیش دیداری کردیم، در ادامه با فعالیت های او در روزگاران دفاع آشنا می شویم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تربیت 600 رزمنده برای اسلام

رزمنده ای با لباس سپید (قسمت دوم)


در(قسمت اول) با اکبر جوادی پارسا رزمنده دفاع مقدس آشناشدیم و با نخلستان او سرزدیم و از آرایشگاه صلواتیش دیداری کردیم، در ادامه با فعالیت های او در روزگاران دفاع  آشنا می شویم.

اکبر جوادی پارسا

سلاح 27 ساله را بر زمین نگذاشتم

این حرفه را از یمن برکت شهدا یادگرفتم از این رو برایم مقدس است. من تصمیم گرفتم سلاحی که در دوران جنگ به دست گرفتم بر زمین نگذارم. به لطف خدا پس از جنگ هم کار خود را با همان شرط صلوات ادامه دادم.

کار در آرایشگاه صلواتی شخصی را از 27سال پیش آغاز کردم با یک تابلوی مقوایی. این مکان ابتدا درفضای باز گوشه حیاط خانه قرارداشت با یک بشکه  نفت که رویش چند تکه روزنامه می گذاشتم یک آینه قدی هم همان گوشه کنار قرار می دادم تا مشتری سر و صورت خود را ببیند . پس از گذشت چند سال و به یاری خدا مکان 11متری زیر زمین را به این کار اختصاص دادم با حمایت پدر همسرم  کسب و کارم را توسعه دادم البته نه از نظر دستمزد بلکه توسعه مکانی.

600 رزمنده برای انقلاب تربیت کرده ام

پس از گذشت سه سال از تاسیس آرایشگاه شخصی  تصمیم گرفتم زکات علم خود را پس بدهم. از این رو وارد عرصه آموزش شدم. تعدادی جوان علاقه مند به این حرفه را پذیرش کردم. از آن روز تا به حال حدود 600 هنرجو تربیت کرده ام. من لحظه ای سنگر رزم خود را خالی نگذاشته ام نیروهای تازه نفس به میدان می آورم تا در ثواب بیشتر شریک شوم.

دوسال پیش به دلیل کهولت سن و تعدد مشتریان تصمیم گرفتم تا سه نیروی تازه نفس پذیرش کنم . حالا من به همراه یک نیروی ثابت و دو نیروی پاره وقت مشغول انجام وظیفه هستم. دستمزد این همکاران از طرف پسرانم تامین می شود و بدین ترتیب آنها هم در این ثواب شریک می شوند. هزینه جاری زندگی خود را هم از حقوق بازنشستگی تامین می کنم.

تلخی ها و شیرینی های رزم

در دوران ماموریت داوطلبانه ام در سقز هواپیمای دشمن با مسلسل یک ساختمان را مورد هدف قرار داد پس از برقراری امنیت به پایین ساختمان رفتم یکی از جوانان به شهادت رسیده بود رویش را پوشانده بودند من تا به آن روز شهدا را از نزدیک ندیده بودم این ماجرابه عنوان تلخ ترین خاطره در ذهنم نقش بسته است.

روزی هم مشغول کار بودم یکی از رانندگان بلدوزر مناطق جنگی تعریف می کرد خاک منطقه عملیاتیشان به گونه ای بود که چرخ بلدوزر در آن فرو رفت در این حین یکی از تانک های دشمن به  ما نزدیک شد موج تانک موجب شد چرخ ها از میان گل و لای بیرون بیاید و ما جان به سلامت ببریم.  این خاطره به عنوان یک تصویر به یاد ماندنی در ذهنم نقش بسته است و هر بار به آن فکر می کنم خنده بر لبانم می نشیند.

وارد عرصه آموزش شدم. تعدادی جوان علاقه مند به این حرفه را پذیرش کردم. از آن روز تا به حال حدود 600 هنرجو تربیت کرده ام

هدیه روزانه 2500 شاخه گل صلوات

از روزی که این لباس رزم را به تن کرده ام ریالی از مشتری های خود به عنوان دستمزد دریافت نکردم. بارها مشتریان از من خواسته اند تا صندوق کمیته امداد در گوشه مغازه نصب کنم تا هر که هر چه دلش خواست به عنوان دستمزد در داخل صندوق بیاندازد اما من مخالفت کردم. نمی خواهم از ارزش کارم کاسته شود.

در حال حاضر روزی حدود 50 نفر مشتری بومی و غیر بومی به مغازه مراجعه می کند ما هم همه روزه غیر از جمعه ها از ساعت 17 تا 21 پذیرای مشتریان هستیم و در ازای دستمزد از آنها صلوات طلب می کنیم. هر مشتری از زمان ورود تا خروجش حدود 40 تا 50 صلوات به شهدا، اموات و امام راحل هدیه می کند. ما هم روزی خود را از همین صلوات ها به دست می آوریم.

من به محض ورود مشتریان از آنها می خواهم تا دسته جمعی برای شادی روح شهدا صلوات بفرستند و بدین ترتیب از شادی روح امام راحل گرفته تا شادی روح بدوارث و بی وارث صلواتها ادامه دارد. البته حدود 5 سال است که برای سلامتی جناب عزراییل هم صلوات می فرستیم تا در هنگام جان گرفتن با ما مدارا کند.

اکبر جوادی پارسا

تعمیرات صلواتی

کار من به اصلاح سر و صورت مشتریان خلاصه نمی شود بلکه تعمیر ماشین اصلاح، تیز کردن قیچی، قند شکن و چاقو را صلواتی انجام می دهم. در طول سال حدود 500 کار تعمیری انجام می دهم و در پایان با شنیدن ذکر صلوات دستمزد خود را دریافت می کنم.

رمز موفقیت من استقامت، پایداری، پافشاری، همت و تلاش، کوشش و پشتکار و در راس همه اینها علاقه مندی بود. هیچ گاه حرف کسی را به دل نگرفتم و از انجام کارم منصرف نشدم. حالا هم نیرویی تربیت می کنم که این خصوصیات را در وجودش ببینم.

من برای معرفی آرایشگاه به هموطنانم تبلیغات هم انجام می دهم چون معتقدم باید آمر به معروف باشیم.  در دوران کسب و کارم تجربیات بسیار به دست آورده ام به عنوان مثال به این نتیجه رسیدم که مدل موی افراد نشان دهنده شخصیت، هویت، کردار و منش اوست.

مدل غربی ممنوع!!!

ما در این آرایشگاه با مدل کوتاهی مو به ویژه از نوع غربی کاری نداریم. فقط مدل موی ساده، کوتاهی و اصلاح سر و صورت در دستور کار ما قراردارد. مشتری هایی که دوران ابتدایی را پشت سر می گذارند با شماره 8، مشتریان دوره راهنمایی با شماره 20 و مشتریانی که از دبیرستان به بالا هستند با قیچی مویشان کوتاه می شود.

فعالیت ما قائم به شخص نیست؛ بارها پیش آمده که مشتری اصرار داشته من به شخصه مویش را کوتاه کنم اما قبول نکردم چون معتقدم این کار به اعتماد به نفس همکارانم ضربه وارد می کند. مشتری های من 2ساله تا 90 ساله بوده اند. به لطف خدا مغازه همیشه پر از مشتری است و ذکر صلوات از دهان هیچ کس نمی افتد.

آرایشگر صلواتی هنرمندیش به اصلاح سرو صورت و باغبانی خلاصه نمی شود، طبع شعرش هم زبانزد مشتریان است. یادگار دوران جنگ پس از رحلت امام(ره) از شدت به ورطه شعر و شاعری وارد می شود

از استقبال تا بدرقه

آرایشگر صلواتی هنرمندیش به اصلاح سرو صورت و باغبانی خلاصه نمی شود، طبع شعرش هم زبانزد مشتریان است.  یادگار دوران جنگ پس از رحلت امام(ره) از شدت به ورطه شعر و شاعری وارد می شود. بعد از مطالعه کتاب هایی چون "عروض و قافیه" ظرف مدت دو سال شعرهای خود را با مضامین بنیانگذار انقلاب می سراید.  هم اکنون کتاب شعرش با عنوان " از استقبال تا بدرقه" منتشر شده است.

«شام غربت» نام یکی از سروده های این رزمنده دوران دفاع مقدس در فراق امام راحل است.

از جماران شکوه ایمان رفت/ از شبستان نوای قرآن رفت

شام غربت ببین چه ظلمانی است/ صبح روشن ز بامدادان رفت

ماه خرداد قامتش خم شد/ روح حق چون که در بهاران رفت

ارجعی تا شنید رهبر ما/ از سر شوق و هم شتابان رفت

ماتم از ابر آسمان بارید/ رونق از چهره بهاران رفت

چشم گردون سرشک خون بگریست/ جوشش از چشم چشمه ساران رفت

در پایان با لهجه شیرین همدانی می گوید اگر دوباره متولد شوم آرایشگری صلواتی را انتخاب می کنم.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری دفاع مقدس