تبیان، دستیار زندگی
میرزا محمدعلی صائب تبریزی، در حدود سال 1000 هجری درتبریز به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالرحیم، از بازرگانان معتبر بود. خانواده صائب جزو هزار خانواده‌ای بودند كه با فرمان شاه عباس اول، پس از فتح تبریز (1012) به اصفهان كوچ كردند و در محله «عباس آباد» سكونت گزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صائب سر آمد شعر اخلاقی


میرزا محمدعلی صائب تبریزی، در حدود سال 1000 هجری درتبریز به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالرحیم، از بازرگانان معتبر بود. خانواده صائب جزو هزار خانواده‌ای بودند كه با فرمان شاه عباس اول، پس از فتح تبریز (1012) به اصفهان كوچ كردند و در محله «عباس آباد» سكونت گزیدند.

صائب سر آمد شعر اخلاقی

صائب خود در برخی از اشعار به اصالت تبریزی خود اشاره كرده است؛ از جمله:

صائب از خاك پاك تبریز است

هست سعدی گر از گل شیراز

ز حسن طبعِ تو صائب ـ كه در ترقی باد ـ

بلند نام شد از جمله شهرها، تبریز

ز خاك پاك تبریز است صائب، مولد پاكم

از آن با عشقباز شمس تبریزی سخن دارم

(قهرمان 1387: 12)

دوران زندگانی صائب در خردسالی با حوادث گوناگون همراه بوده است. باز پس گیری آذربایجان از عثمانی‌ها ـ كه سیزده سال آن را تصرف كرده بودند ـ‌ توسط شاه عباس اول، بر تخت نشستن نوه شاه عباس اول (شاه صفی) در سال 1038 و حكمرانی همراه با قتل و خون ریزی وی، از آن جمله بود. در سال 1034 عازم سفر هند شد و چون به كابل رسید، با استقبال ظفرخان روبه رو شد و چند سالی درآنجا ماند. شاه جهان روز دوشنبه هشتم جمادی الثانی سال 1037 در دار‌الخلافه اكبرآباد (آگره) بر تخت سلطنت جلوس كرد. یك هفته بعد ظفرخان (حاكم كابل) از سمت خود عزل شد و لشكر خان مشهدی به جای وی منصوب گردید. با این همه، چون والی توران به تسخیر كابل تصمیم گرفته بود، حكم شد كه ظفر خان تا فرونشستن غبار فتنه، باقی بماند. بدین‌گونه، وی با كمك لشكر خان، توانستند دشمن را تار و مار سازند. صائب در قصیده‌ای به فتح ظفرخان اشاره می‌كند (گلچین معانی 1373: 27- 28) به ظفرخان مأموریت های دیگر محوّل شد و صائب به همراه وی به آگره، لاهور و برهان پور ـ و بعدها كشمیر ـ رفت. صائب نخستین دیوانش را به خواهش ظفرخان تدوین كرد.

صائب در سال 1042 به همراه پدرش (كه برای دیدار او به هند آمده بود) به ایران بازگشت و در اصفهان سكنی گزید. وقتی عزم وطن كرد كه از ورود پدرش به آگره ـ‌ به عزم بازگرداندن او به وطن ـ آگاه شد. از این رو قصیده‌ای در مدح خواجه ابوالحسن تربتی ـ‌پدر ظفرخان ـ سرود و از وی، رخصت وطن كرد. نیز ممكن است علت اصلی سفر، وضعیت صائب در برهانپور بوده باشد؛ چه اینكه در آن روزگار، وضعیت وی همانند وضعیتش در كابل با خوشی‌های فراوان همراه نبوده است. صائب پیش از عزیمت به وطن، به كشمیر رفته بود. ظفرخان در سال 1042 با امر شاه حاكم آن دیار شده بود. صائب به همراه پدرش به كشمیر رفت و از آنجا به اصفهان بازگشت (گلچین معانی 1373: 33) در بازگشت به اصفهان شاه عباس دوم به وی، مقام ملك‌الشعرایی بخشید.

صائب ظاهراً در سال 1086 از دنیا رفته است و بیش از هشتاد سال سن داشته است، اگرچه در این باره اختلافاتی نیز وجود دارد. (قهرمان 1387: 17).

ارزیابی شعر

صائب را باید به واقع بزرگ‌ترین شاعر سبك هندی دانست. هیچ یك از شاعران سبك هندی به اندازه صائب درمیان توده‌های مردم و نیز ادیبان و شعر دوستان ارج و قرب ندارد. از این رو صائب نماینده سبك هندی و شعر او معیار بازشناخت این سبك و شاعران آن است.

از جمله ویژگی‌های شعر صائب، حضور اشیای مختلف طبیعت است. در دیوان صائب، بیشتر اشیای موجود در طبیعت در قالب مضامین گوناگون یافت می شود. از سنگ و ریگ و درخت و گل و رودخانه تا بخیه كفش و فلاخن و اشك كباب . بر خلاف شاعران سبك عراقی كه اغلب، الفاظ میخانه‌ای با رویكرد خاص در شعر آنان یافت می‌شود. شاید یكی از علل پیروزی سبك هندی و غلبه چند قرنی آن در ادبیات فارسی نیز همین باشد. شاعران سبك عراقی به دلیل ادبیات عرفانی یا شبه عرفانی خود مجبور بودند كه با ادبیاتی رمزآلود سخن بگویند و مضامین خود را در قالب الفاظی چون جام، سبو، ساغر، میخانه، باده و می، بگنجانند اما شاعران سبك هندی چنین نبودند و آزادانه می‌توانستند هر مضمون و موضوعی را با هر واژه‌ای كه می‌خواهند به صحنه خیال بكشانند. چنین بود كه شعر آنان از شمول بیشتری در تصرف اجزای طبیعت برخوردار شد. در این میان صائب با چیره‌دستی فراوان، توانست بیشترین مضامین را خلق كند تا آنجا كه كمتر چیزی در طبیعت یافت می شود كه صائب درباره آن دست‌كم بیتی نسروده باشد.

از جمله ویژگی‌های شعر صائب، حضور اشیای مختلف طبیعت است. در دیوان صائب، بیشتر اشیای موجود در طبیعت در قالب مضامین گوناگون یافت می شود. از سنگ و ریگ و درخت و گل و رودخانه تا بخیه كفش و فلاخن و اشك كباب

زبان مردمی و بهره‌مندی از ادبیات كوچه و بازار از ویژگی‌های شعر صائب است. با آنكه شعر صائب ـ همانند دیگرشاعران سبك هندی ـ‌ متهم به سخت فهمی و تزاحم خیال شده، در لابه لای آن گاه به ابیاتی برمی‌خورید كه كاملاً ساده و بی تكلّف و عوام فهم است:

یك عمر می توان سخن از زلف یار گفت

در بند آن مباش كه مضمون نمانده است

و ازاین دست ابیات در اشعار صائب تبریزی كم نیستند. نیز بهره‌مندی از محاورات مردم كوچه و بازار و همصدا شدن با دغدغه‌های آنان در كسب و كار و معیشت یا امور معنوی شعر صائب را برای بسیاری از مردم خوشایند ساخته و باعث شده بسیاری از ابیات آن به صورت «مَثَل» در آید.

شعر صائب، شعر اخلاقی است. دركشور ما شعر عرفانی، جایگاه ممتازی دارد و شاعرانی چون حافظ، مولانا، عطار، سنایی و سعدی قله های مرتفع آن به شمار می‌آیند. با این همه توده‌های مردم به دلیل ناآشنایی با مبانی و مكاتب عرفان اسلامی و نیز عدم درك معانی الفاظ میخانه‌ای و خمریّه‌های عرفانی، با بخش‌هایی از اشعارعرفانی ارتباط كامل و عمیق برقرار نمی‌كنند یا آنكه صرفاً از ظواهر الفاظ و عبارات آن لذت می‌برند. اما شعر اخلاقی این گونه نیست. شعر اخلاقی به دلیل آنكه اغلب رمزآلود نیست بیشتر در میان مردم جای باز می‌كند. شعر صائب نیز بخشی از ادبیات تعلیمی ماست و در درون خود حكمت‌های اخلاقی فراوانی نهفته دارد. این باعث شده كه بسیاری از ابیات صائب در قالب پند و اندرز رواج یابد.

در اندیشه صائب دو نوع اخلاق وجود دارد: اخلاق آرمانی و اخلاق عملی: «ذهن صائب اساساً آرمان گراست و آنچه می‌خواهد بسازد ناكجا آبادی است كه در آن عاطفه و محبت و ذوق و صفا حكومت می كند. در دنیای آرمانی او، انسان مختار است نه مجبور، ایثارگر است، بلند همت است، با صحبت و نصیحت می توان انسان ها را به راه آورد، دوستان یكدل و صافی ضمیرند و آنچه بایستة دنیای نیكان و شهر نیكان است در ضمیر او رفت و آمد دارد. در آنجا عشق پاك فرمان می راند و هوس را در آن راهی نیست؛ اما واقعیت زندگی دور و بر شاعر جز این بوده است. دنیای الحقُّ لِمَن غَلَب، دنیای وحشی بی‌ترحّم كه در آن حاكم جز شمشیر نیست، كه در آن پدر بر پسر و پسر بر پدر ترحّم نمی‌كند. پادشاه آدم‌خوارانی را تربیت می‌كند تا مخالفان را زنده زنده تكه و پاره كنند و ببلعند. انسان خون انسان را به حقیقت نه به مجاز می‌نوشد. صائب كه از آن قصر باشكوه خیال و از ناكجا آباد آرمانی خود پایین می‌آید، ناچار است در كجاآباد زندگی اخلاق دیگری را به مردم بیاموزد: اخلاقی كه انسان‌ها بتوانند با آن خود را در دنیایی كه توانا آكل است و ناتوان مأكول، حفظ كنند. اینجا انسان دیگر مختار نیست، موجود ضعیفی است كه باید احتیاط و دور اندیشی پیشه كند.

چرا صائب؟

در دنیایی زندگی می کنیم که فرهنگ منحط غرب می کوشد تا بنیان های اخلاقی را سست سازد و ارزش های دینی را تحت الشعاع هیاهوی خود قرار دهد. امرزوه غرب در منجلاب فسادهای اخلاقی گرفتار شده و هویت خود را از دست داده است. به عکس، گلستان معارف اسلامی و فرهنگ دینی در شرق هنوز گل های معطر فراوانی دارد. هنرمند امروز تکلیف های فراوان دارد؛ هنرمند امروز باید بکوشد تا جهانیان را مست شمیم دلکش بوستان فرهنگ اسلامی کند. هنرمند امروز باید در مسیر تقویت باورها و رشد و بالندگی اخلاق در جامعه بکوشد. هنرمند امروز باید مصداق آمر به معروف و ناهی از منکر باشد؛ همان گونه که صائب و شاعران هم عصر او کوشیدند تا باورهای اخلاقی را گسترش دهند. هنر صائب تلاش برای احیای ارزش های اخلاقی – آن هم با زبان مردم روزگار خود و با بهره مندی از تمثیل– بود. صائب کوشید تا از اجزای طبیعت بهره ببرد و با انبوه مثال به سراغ دل های مردم برود و نکته به نکته اخلاق را تعلیم دهد.

شاعر روزگار ما نباید از ادبیات تعلیمی غافل باشد. از دیرباز شاعران پارسی گو، در میان اشعار عاشقانه و غنایی، بخشی را به تعلیم مردم ویژه کرده بودند. سعدی که در شعر عاشقانه پهلوان است، در بوستان و گلستان به دنبال تعلیم و تعلّم است. حافظ که غزل های عرفانی او در اوج است، از پند و اندرز در میان غزل های خود غافل نمی شود؛ اما شاعر امروز چرا این گونه نیست؟ پاسخ آن است که شاعر امروز نه چندان تلاش می کند که معرفت خود را عمیق سازد و تحت تعلیم قرار گیرد، و نه چندان می کوشد که رسالت خود را ادا کند. از این رو باید تلاش کرد تا تعلیم و تعلّم را در شعر و شاعر امروز احیا کرد.

منابع:

شعار، جعفر و زین العابدین مۆتمن (1386)، گزیده اشعار صائب تبریزی، با مقدمه حسن انوری، تهران: پردیس

قهرمان، محمد (1375)، دیوان صائب تبریزی، ج 1، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی

قهرمان، محمد (1387)، برگزیده اشعار صائب و دیگر شعرای معروف سبك هندی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین كتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)

گلچین معانی، احمد (1373)، فرهنگ اشعار صائب،ج 1، تهران: انتشارات امیر

بخش ادبیات تبیان


منبع: کیهان /جواد محمد زمانی