تبیان، دستیار زندگی
در زمان های نه چندان دور هر خانه ای در و دیوار جدایی داشت،خیلی بیش تر از امروز گربه هایی را می دیدیم که از روی دیوار رد می شدند این روزها چنین صحنه هایی را کم تر می بینیم ومتاسفانه به جای آن آدم ها را می بینیم که با هم غریبه هستند...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تصمیمی برای آخر سال


در زمان های نه چندان دور که خانه ها چندان بلند مرتبه نبودند و هر خانه ای در و دیوار جدایی داشت ، خیلی بیش تر از امروز گربه هایی را می دیدیم که از روی دیوار رد می شدند . تصادفا ممکن بود دو گربه را ببینیم که از دو سوی دیواری حرکت می کنند و وقتی به هم می رسند نه می توانند از کنار هم رد شوند – چون عرض حصار خانه کم بود _ و نه هیچ کدام حاضر بود که « سرو ته » کند و راه را برای دیگری بازکند.

خشم، دعوا

گربه ها در این حالت به هم می غریدند و از غرش آن ها کودکان در کوچه متوجه دعوای آن ها می شدند و معمولا یکی از بچه ها سنگی به سوی آن ها پرتاب می کرد و هر دو گربه سراسمیه از بالای دیوار به پایین می پریدند . این روزها چنین صحنه هایی را کم تر می بینیم ومتاسفانه به جای آن آدم ها را می بینیم که چون با هم غریبه هستند و تعارف ندارند و گمان نمی کنند که ممکن است به زودی چشم آن ها به هم بیفتد به راحتی با هم پرخاش می کنند.

در ترافیک خیابان ، گاهی شاهدیم که مردم چه با زبان و چه با بوق اتومبیل ها به هم اهانت می کنند . در صف بانک یا نانوایی ، در نوبت میوه فروشی یا صف بلیت سینما ، در سالن انتظار مطب ها ، در صف اتوبوس یا نوبت تاکسی – و این روزها که خیابان ها به خاطر حال و هوای عید و پایان سال شلوغ تر شده است – در پیاده روها ، در گفت و گو ی بین مشتری و فروشنده و موارد مشابه بسیار دیگر ، هر روز شاهد درگیری ها و اصطکاک های غضبناک مردم با یک دیگر هستیم .

گربه ها به دلیل بی عقلی راه خطرناکی را برای حل مشکل خود پیدا می کنند و آدم ها نه به دلیل بی عقلی که به دلیل احساسات خشم آگین فروخورده ی بسیاری که دارند بر سر موضوع بسیار ساده ای درگیر رفتاری پرخاشگرانه و خشن می شوند ، به عبارتی « دل آدمی که بر سر موضوع کوچکی شر به پا می کند ، از جای دیگری پر است » . خشم و غضبی که به هر دلیل و به مصلحت اندیشی های بسیار ، در جای خود تخلیه نشده است ، در خیابان بر سر آدم نسبتا بی گناهی خالی می شود وگرنه « یک بوق نابجا که این همه قشقرق ندارد ».

آیا می توان این نوع برخوردهای به ظاهر ساده ولی بسیار آزار دهنده را کنار گذاشت ؟

آیا می توان از این اصطکاک های به ظاهر جزئی ولی بسیار مکرر اجتناب کرد ؟

مطمئنا نظم و قانون ، جریمه و تشویق ، آگاهی از ضوابط زندگی مدرن اجتماعی ، اخلاق و وجدان همه با هم و نه هیچ یک به تنهایی می توانند پاسخگوی راه حل مشکلات باشند.

حال با توجه به همه ی این پیچیدگی ها ، در پاسخ به این پرسش ها به چند پیشنهاد توجه فرمایید :

1. برای پرداختن به امور مختلف روزمره وقت کافی منظور کنید .ضیق وقت موجب شتاب زدگی می شود . شتاب زدگی و دست پاچگی ، کم تحملی ، بی حوصلگی و فقدان متانت موجب فشار روانی و خطای بیش تری می شود و در چنین شرایطی آستانه ی تحریک پذیری آدمی پایین می آید و ساده ترین بهانه ممکن است به درگیری منجر شود.

2. در برخورد روزمره با دیگران مراقب باشید که موضوع بحث را عوض نکنید و با کلی گویی و قضاوتی ناشیانه شخصیت طرف را زیر سئوال نبرید و به علت یک اشتباه یا رفتار غلط ساده ، مطلب را بزرگ نکنید . مثلا راننده ی تاکسی ، شما را از ترمینال به خانه می رساند و چون از ابتدا کرایه را طی نکردید حال در مقصد از شما مبلغی را مطالبه می کند که بیش از معمول است . شما به جای این که بگویید کرایه ای که خواسته زیاد است و منطقی صحبت کنید ، شروع می کنید به بد و بیراه گفتن به راننده که ثمره اش فقط اعصاب خردی خود و راننده است .

به هنگام مشغله ی زیاد ، وقتی را برای رفع خستگی و تخلیه ی تنش های درونی منظور کنید. خستگی مفرط و کار زیاد ، یکی از دلایل اساسی برای بی صبری و درگیری های بیهوده است

3. یک بار منشی یکی از مطب ها بسیار عصبی بود و از شدت خشم گریه می کرد . وقتی دوستش از او پرسید چه شده است ؟ گفت : « امان از دست آشناها ». می گفت با این که مطب شلوغ بود همه ساکت نشسته بودند و بی سر و صدا به نوبت ویزیت می شدند تا این که یکی از آشناهای آقای دکتر بی نوبت رفت پیش دکتر . همه سر و صداشون بلند شد و هرکس چیزی به من گفت ، انگار برای من سودی داشته است که ایشان بی نوبت ویزیت شوند .

به خاطر داشته باشید که دیگران را که از دوستان شما هم هستند در رودربایستی قرار ندهید و با بی نوبتی کردن ، نظم کار آن ها را به هم نزنید . کافی است خودتان را به جای بقیه که در صف هستند ، قرار دهید تا هرگز چنین توقع بی جایی نداشته باشید . رعایت نظم و نوبت یکی از بهترین راه ها برای اجتناب از درگیری های بیهوده است .

4. به هنگام مشغله ی زیاد ، وقتی را برای رفع خستگی و تخلیه ی تنش های درونی منظور کنید. خستگی مفرط و کار زیاد ، یکی از دلایل اساسی برای بی صبری و درگیری های بیهوده است. مدت کوتاهی را برای استراحت و تفریح منظور کنید تا از به هدر رفتن وقت خود به دلیل اشتباهات و بی حوصلگی های زیانبار جلوگیری کنید .

5.  وقتی کسی با اتومبیلش از کوچه ای یک طرفه و در خلاف جهت حرکت می کند – البته نباید بکند و شما هم این کار را نکنید – فرض را بر این بگذارید که او در وضعیتی اضطراری قرار گرفته است .پس به او راه بدهید تا در رهایی او از مخمصه ای که در آن گرفتار آمده است کمک کرده باشید . اگر خدای نکرده آدم خاطی ای بوده باشد با برخورد محترمانه ی شما ادب خواهد شد و بعد از این سعی می کند تا احترامی را که دیگران برایش قایل هستند حفظ کند .

شلوغی و خشم

6. وقتی مکررا با کسانی مواجه می شویم که موجب آزار و تنش می شوند، با یادآوری خلق و خوی مردم مهربانی که لطف آن ها شامل خیلی ها می شود ، امید خود را به جماعت حفظ کنیم . درست است که بعضی ها بی جهت بوق می زنند ، در عوض هستند کسانی که وقتی می بینند شما قصد دور زدن از بریدگی را دارید با این که مسیر آن ها مستقیم است و حق تقدم دارند ، توقف می کنند و به شما راه می دهند.

7. بسیاری وقت ها ما به این دلیل تحریک می شویم و به رفتار پرخاشگرانه متوسل می شویم که ناخودآگاه فکر می کنیم که امکان گفت و گو وجود ندارد . خیلی از سوء تفاهم ها را می توان با گفت و گو حل کرد . البته مردم ما مهارت چندانی در گفت و گو ندارند بلکه بیش تردوست دارند که گوینده باشند و وقتی گوینده نیستند ترجیح می دهند که سکوت کنند تا شنونده ی فعال باشند . ما به غلط انتظار داریم که دیگران بدون این که چیزی گفته باشیم حرف ما را بفهمند و در غیر این صورت آن ها را به ناتوانی در درک خود محکوم می کنیم. کوچک ترین اعتراض را دلیل خصومت می دانیم ، در صورتی که بسیاری از اعتراضات با توضیح رفع می شود . تمرین کنیم در ارتباطاتمان بیش تر و البته با خوشرویی و خونسردی به توضیح متوسل شویم تا پرخاش .

8. برای اجتناب از دست پاچگی و تعجیل که ممکن است باعث رفتارهای عجولانه ، عصبی و خدای ناکرده تجاوزکارانه در ارتباط با دیگران بشود ، همواره جای خالی برای اتفاقات مبادا و پیش بینی نشده منظور کنیم .

اختصاص دادن وقت آزاد ، منظور کردن وقت بیش تر برای امور روزمره ، داشتن پس اندازی مختصر و استفاده از بیمه در بسیاری از امور، از مواردی است که ما را از نگرانی ها و ترس هایی که در پس بسیاری از رفتارهای عجولانه ی ما وجود دارد حفظ خواهد کرد .

9. اگر چه برنامه ریزی و نظم امر پسندیده ای است اما به یاد داشته باشیم که همه چیز مطابق برنامه پیش نمی رود و کنترل همه ی امور در دست ما نیست . واقعیتی است که گاهی وقت ها محاسبه ی ما غلط از آب در می آید . گاهی وقت ها دقیقا مصداق این مثل اتفاق می افتد که « عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد » .

برنامه ریزی بدون انعطاف پذیری همانند رفتار باری به هر جهت ، می تواند موجب اصطلاک ما با دیگران بشود . در این مورد نیز مثل همه ی امور دیگر هنر زندگی در حفظ اعتدال است . می توان در کنار داشتن برنامه و نظم ، بخشی از عوامل تعیین کننده را به « اتفاقات خوش و ناخوش و قسمت و قضا و قدر » و عوامل غیر قابل پیش بینی سپرد که گاهی به زیان ما و گاهی به نفع ما رخ می دهند . با توکل می توان از استرس ناشی از اتفاقات غیر قابل پیش بینی در امان بود و در نتیجه از درگیری های ناشی از آن نیز به دور ماند.

گاهی می توان اهانت های خرد و ریز را نادیده گرفت . تعجب نکنید ! دوستی می گفت که « ضرر کم را باید استقبال کرد » . گذشته از آن وقتی هزار جور کار و گرفتاری دارید نمی توانید با کسی که اهل شرارت است و می خواهد شما را در « تله » بیندازد ، « دهان به دهان » بشوید

10. حق تقدم دیگران را رعایت کنیم . این که پشت سر ماشین جلویی بوق بزنیم که از چراغ زرد رد شود که ما هم رد شویم ، یعنی عدم رعایت حق تقدم . این که از نفر جلویی بخواهیم که سریع تر حساب خود را با صندوق دار بکند که ما معطل نشویم یعنی عدم رعایت حق تقدم . نفر جلویی باید بتواند مطابق توانایی و سلیقه ی خود به کار بپردازد نه آن که شیوه ی خود را به او تحمیل کنیم . در بسیاری از کشورهای پیشرفته نفر اول صف با بقیه ی صف در حدود یک متر فاصله دارد تا کسی شیوه ی خود را در پرداختن به امورش به او تحمیل نکند.

11. وقتی اتومبیلی در جاده یا خیابان به شما می رسد و قصد سبقت گرفتن دارد ، به او راه بدهید . او به هر دلیل سریع تر از شما رانندگی کرده است که به شما رسیده . این که به لجبازی بیفتیم و بخواهیم با او مسابقه بدهیم ، هم او را به زحمت انداخته ایم و هم خود را . تا حدود زیادی درگیری های خیابانی از آن ناشی می شود که هر کس می خواهد شیوه ی خود را به دیگران تحمیل کند . رعایت آزادی های به حق دیگران از بسیاری از این اصطکاک ها جلوگیری خواهد کرد .

12. قبل از آن که بخواهید به دیگران بیاموزید که چه رفتاری خوب است – که منظور رفتار خود شماست ، و چه رفتاری بد است – که منظور رفتاری از دیگران است که به آن انتقاد دارید، حق انتخاب و آزادی آن ها را رعایت کنید . تذکر و گوشزدهای خودمحورانه پیش از آن که موجب اصلاح رفتار دیگران شود ، آن ها را به لجبازی و چه بسا پرخاشگری می اندازد . در آن صورت ممکن است پیش از آن که او از شما رفتار با متانت را بیاموزد رفتار پرخاشگرانه ی او به شما تحمیل شود .

13. گاهی می توان اهانت های خرد و ریز را نادیده گرفت . تعجب نکنید ! دوستی می گفت که « ضرر کم را باید استقبال کرد » . گذشته از آن وقتی هزار جور کار و گرفتاری دارید نمی توانید با کسی که اهل شرارت است و می خواهد شما را در « تله » بیندازد ، « دهان به دهان » بشوید. وقتی سر و کار شما با کسی می افتد که پیداست انبان اهانت و فحاشی او بسیار پرتر از شماست ، چگونه می توانید با او خدای نکرده مسابقه ی اهانت و فحاشی بدهید . نگران نباشید وقتی آگاهانه از درگیری های بی مورد و تحمیلی اجتناب می کنید ، خشم فرو خورده ای نخواهید داشت که « بغضی شود و گلوی تان را بگیرد » . لابد رفتار « عاقل اندر سفیه » برای این جور وقت هاست ، شاید هم رفتاری است بزرگوارانه .

تعارف کردن

14.  ما مردمی بسیار تعارفی هستیم و با آشناها خیلی رودربایستی داریم . وقتی روزی برای کسی بوق زدیم که چرا راه را بند آورده و بعد دیدیم که آشناست خجالت کشیدیم . بد نیست ضمن رعایت همه ی نکاتی که به آن اشاره شد و نیز رعایت نکاتی که خود به تجربه و آگاهی به آن رسیده اید ، این نکته را هم منظور کنیم که کسی که امروز چون غریبه است و به راحتی با او « سرشاخ» می شویم فردا ممکن است برای خواستگاری دخترش با گل و شیرینی به خانه ی او برویم . اگر چه تعارف زیادی با آشناها خوب نیست ولی بی ملاحظه گی با غریبه ها از آن بدتر است .

در پایان توجه شما را به نکته ای جلب می کنم و آن این که روزها سخت می گذرد . اهل هر منطق و فلسفه ای باشیم به این امید که روزهای سخت خواهد گذشت ، سختی ها را تحمل می کنیم . گرانی ، تورم ، خشک سالی ، قیمت دلار و سکه و بسیاری از مشکلات دیگر ، راه چاره ای خواهد یافت . مراقب باشیم تا سختی های گذرای این ایام ، فرهنگ اجتماعی غلطی را به یادگار نگذارد . بیائید همین الان تصمیم بگیریم که "رفتار بزرگوارانه "را در سال جدید در خویش بپرورانیم و از این پس ، عاقلانه تر و بالغانه تر رفتار نمائیم .

سرور حاجی سعید

بخش خانواده ایرانی تبیان


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.