راز یک سفر بزرگ
در دورترین روستاهای ایران امامزادههایی وجود دارند که اصلاً دین مردم آن روستاها به آن امامزاده بستگی دارد؛ و اگر این امامزادهها نبودند تاریخ دینداری مردم عوض میشد. در واقع، محور حفظ تشیع، همین امامزادهها هستند و فرهنگ شیعی چه در گذشته و چه در حال، به وسیله آنها حفظ میشود.
مهاجرت وجود مقدس امام رضا(ع) به ایران، حاوی مسایل مهمی است که توجه به آنها دید تاریخی ژرفی به ما میدهد. اول این که این هجرت، کاملاً آگاهانه بود و حضرت(ع) میدانستند که آثار هجرتشان چیست و چه پیامدی خواهد داشت!
و آن چه ما میبینیم تنها گوشهای از آن چیزی است که امام رضا(ع) میدیدند و تا زمان ظهور اتفاق خواهد افتاد! یکی از نمونههای آثار مهاجرت امام رضا(ع)، جابهجایی مرز جغرافیای شیعه است. وقتی حضرت(ع) به ایران تشریف آوردند تشیع را با خود جابجا کردند و شیعه دارای کانون جغرافیایی گردید. امتی که در یک نقطه تمرکز جغرافیایی ندارد، بسیاری از امکانات اجتماعی را از دست میدهد؛ این هجرت غالب شیعیان را در ایران متمرکز کرد. در ادامه کمکم با فروپاشی عباسیان، دولت پادشاهی شیعی با زمامداری صفویه آغاز شد. بنابراین، شیعه به نقطهای رسید که از فرهنگ مدون، کانون جغرافیایی مقتدر و روحانیت متمرکز برخوردار شد.
سپس حرکتی اجتماعی برای بنیانگذاری دولت دینی و حاکمیت شکل گرفت که در نهایت نیز به وسیله مرجعی مورد وفاق همچون امام خمینی(ره)، به سرانجام رسید و شیعه، نظام پیدا کرد. اکنون در این مرحله از تاریخ میتوان ادعا کرد که جریان تشیع، جریان هدایت شده است: «انا غیرمهملین لمراعاتکم و لاناسین لذکرکم و لولا ذلک لنزل بکم اللاواء و اصطلکم الاعداء». این که در مهاجرت به طرف امام رضا(ع) بسیار تأکید شده است و در زمره هدایتهای تاریخی است؛ باید در همین راستا تحلیل و تبیین شود.
از سوی دیگر، بر اساس برخی نقلها، امام رضا(ع) بعد از هجرت خودشان امامزادگان را نیز دعوت کردند؛ یعنی هجرت امامزادهها، ادامه مهاجرت امام رضا(ع) است. جامعه شیعه و فرهنگ تشیع، گرد امامزادهها شکل میگیرد. این همان چیزی است که برخی در بحث جامعه شناسی، هنگام مطالعه جامعههای شیعی اذعان میکنند که «جوامع شیعی جوامعی هستند که گرد امامزادههایشان شکل گرفتهاند و فرهنگ و هویت آنها متأثر از امامزادههاست.»!
در دورترین روستاهای ایران امامزادههایی وجود دارند که اصلاً دین مردم آن روستاها به آن امامزاده بستگی دارد؛ و اگر این امامزادهها نبودند تاریخ دینداری مردم عوض میشد. در واقع، محور حفظ تشیع، همین امامزادهها هستند و فرهنگ شیعی چه در گذشته و چه در حال، به وسیله آنها حفظ میشود. اگر آدمی در دوره کهنسالی و میانسالی هم باشد چنانچه رگههایی از محبت این امامزادهها در روحش نقش بسته باشد، نمیتواند از آنها جدا شود. به هر ترتیب، این امر نیز، یکی از آثار هجرت امام رضا(ع) بوده که اثر عمیقی بر فرهنگ جامعه ما بر جای گذاشته است.
تلقی ما در خصوص هجرت حضرت معصومه(س) نیز نباید تلقی منفعلانهای باشد؛ مثل این که گفته شود: ایشان برای برادرشان دلتنگ شده بودند و به قصد دیدار برادر هجرت کردند ولی در بین راه مریض شده و رحلت فرمودند و موفق به دیدار برادر نشدند! البته این هم امر مهمی است ولی هدف از این هجرت را هم باید بیش از این مطلب، تفسیر کرد. حرکت ایشان را هم باید یک حرکت آگاهانه، از سر یک بصیرت و احتمالاً با یک برنامه ریزی دقیق تاریخی دانست؛ حضرت معصومه(س) میآیند و در قم مدفون میشوند تا اتفاقات خاصی را رقم بزنند. گرچه این کار برای ایشان سخت و سنگین است ولی با آمدن خودشان، به جابه جایی در قطب معنویت کمک کردهاند. آمدن ایشان به قم منشأ پیدایش خیرات عظیمی در عالم بوده است؛ یعنی همان گونه که آمدن امام رضا(ع) به ایران یک جابه جایی در جغرافیای عالم اسلام به وجود آورده، تشیع به ایران منتقل شده و محور خاصی پیدا کرده و از این جا به دنیا منتشر میشود.
حضور حضرت معصومه(س) در قم هم، تحولات عظیمی را با خود به همراه آورده است و آن حضرت(س) در حرکت خود همه این عواقب را میدیدهاند. البته ممکن است این جریانات تصادفی به نظر بیاید، ولی انسان بصیر و دارای فلسفه تاریخ اسلامی، دقیقاً یک جریان رو به پیش را مشاهده میکند، تا جایی که امروزه میبینیم اسلام شیعی که اسلام ناب است، به یکی از قطبهای فرهنگی مهم و به یکی از کانونهای تأثیرگذار در فرهنگ جهان تبدیل شده است، به طوری که فرهنگ جهانی از شیعه الهام میگیرد دشمنان نیز مستقیم و غیرمستقیم به این واقعیت اقرار میکنند.
منبع: ماهنامه حرم، پایان نامه دانشجویی از دانشگاه امام رضا(ع)
بخش حریم رضوی