تربیت از دیدگاه امیرمومنان علی(علیه السلام)
والدین و مربیان جامعه باید فرزندان جامعه را بدون پیچیدگى و ابهام و با مقدمات پایههاى تغییر اجتماعى آشنا سازند تا فرزندان عزیز در گستره جامعه متلاطم و آراى گوناگون و در اعماق شبهه و تشكیكات روز بدون معرفت و شناخت غوطهور نشوند.
عملكرد «تربیت» از نظر امام علىعلیه السلام چندین هدف مهم را دنبال مىكند كه با همدیگر ارتباط محكمى دارند. ما اگر بخواهیم این اهداف تربیتى را از منظر عصر جدید نگاه كنیم، عصرى كه تحولات سریعى در عرصه علم و تكنولوژى صورت مىگیرد و در اثر آن، جامعهها از طریق ارتباطات به یك «خانواده واحد جهانى» یا «دهكده ارتباطات» تبدیل شده است، اهمیّت بیشترى را حائز مىشوند و ضرورت دارد كه به تكتك آنها اشاره كنیم:
1. انتقال میراث فرهنگى
تحلیل مفهوم جامعه و فرهنگ و رابطه شخصیّت انسان با آن دو، اهمیّت جامعه را در انتقال آداب، سلوك، ارزشها و مفاهیم و روشهاى فرهنگى را از نسل قدیم به نسلهاى بعدى، مدلّل مىسازد. طبیعى است كه بقاى جامعه به بقا و دوام فرهنگى و ارتباط فرهنگى بستگى دارد و این به جز از راه انتقال معارف و ارزشها و میراثهاى فرهنگى به نسل جدید، میسور نیست.
طبیعت زندگى افراد انسانى از نظر اختلاف سنّى و ظهور نسلى بعد از پایان نسل دیگر عملكرد انتقال میراث فرهنگى را یك ضرورت اجتماعى براى استمرار بافت جامعه، حتمیّت مىبخشد.امیرمومنان علی(علیه السلام) درنامه حكمتآمیز خود به فرزندش امام حسن مجتبى علیه السلام كه مىتواند در شأن همه نسلهاى بعدى تربیتپذیر، شامل شود؛ مىفرماید:
«پسركم هرچند من به اندازه همه آنان كه پیش از من بودهاند، نزیستهام، اما در كارهایشان نگریستهام و در سرگذشتهایشان اندیشیده و در آنچه از آنان مانده، رفته و دیدهام تا چون یكى از ایشان گردیدهام و بلكه با آگاهى كه از كارهایشان به دست آوردهام، گویى چنان است كه با نخستین تا پسینشان به سر بردهام. پس از آنچه - دیدم - روشن را از تار و سودمند را از زیانبار باز شناختم و براى تو از هرچیز، زبده آن را جدا ساختم و نیكویى آن را برایت جستجو كردم و آن را كه شناخته نبود از دسترس تو به دور انداختم و چون به كار تو همانند پدرى مهربان، عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همّت گماشتم، چنان دیدم كه این عنایت در عنفوان جوانى تو به كار رود و در بهار زندگى كه نیتى پاك دارى و نهادى بىآك»
«سپس از آن ترسیدم كه مبادا رأى و هوایى كه مردم را دچار اختلاف گردانید تا كار به آنان مشتبه گردید، بتازد و بر تو نیز كار را مشتبه سازد. پس هرچند آگاه ساختنت را از آن، خوش نداشتم، استوار داشتنت را پسندیدهتر دانستم تا آنكه تو را به حال خویش واگذارم و به دست چیزى كه هلاكت در آن است بسپارم و امید بستم كه خدا توفیق رستگاریت عطا فرماید و راه راست را به تو بنماید. پس این وصیّت را در عهدهات مىگذارم و تو را به خدا مىسپارم»
جامعه نه فقط از راه ارتباط و انتقال فرهنگى دوام مىیابد، بلكه باید این ارتباط و پیوستگى، یك نوع حركت جهتدار و هدفدارى را براى رشد اجتماعى نسل جدید، تضمین نماید كه در سایه آن، نسل جدید به مفاهیم مشترك و احساسات عام كه بتواند «جامعه واحد»ى را به وجود آورند، دست یابد. منظور از مفاهیم و احساسات مشترك، اعتقادات، معارف و آرمانها و مفاهیم عالى است.
علاوه بر اهمیّت انتقال فرهنگى در وحدت اجتماعى، این انتقال یك اثر تربیتى عمیقى نیز به دنبال دارد؛ زیرا زندگى فردى انسانى در پهناى عملكرد انتقال فرهنگى، زمینه گستردهاى را به دست مىآورد كه در آن با دیگران، شریك و سهیم باشد و با احساس واحد و شعور اجتماعى كه از تجربههاى جمعى، به دست آمده است، با دیگران شریك مىشود. این احساس واحد است كه او را رنگآمیزى مىكند و شخصیتش را شكل مىدهد و در نتیجه امّت واحدى را به وجود مىآورد؛ به اضافه اینكه محتواى انتقال فرهنگى و راهها و روشهاى آن، در پرتو یك نوع «هممیهنى» كه تربیت خاص و جامعه ویژهاى را به بار مىآورد، پدید مىآید.
قطعاً «تربیت» این وظیفه و هدف را به دنبال دارد و دقیقاً در پرتو چنین جامعهاى است كه فرد، آزادانه و با تشخیص كامل، عناصر فرهنگى را انتخاب مىكند و عنصر صحیح را از عنصر فاسد جدا مىسازد. طبیعى است كه هر جامعهاى، عناصر زیاد مختلط و افكار متنوع و ارزشهاى متضادى را شامل مىشود كه فرد در اثر تربیت، بهطور گزینشى از میان عناصر مختلط، فرهنگ خاص خود را درمىیابد.
امیرالمۆمنینعلیه السلام این نكته دقیق را چنین توضیح مىدهد: «صفا و خالص آن را از كدر و تیرهاش شناختم، نفعش را از ضررش تشخیص دادم و براى تو از هر چیزى بهترینش را انتخاب كردم و زیباترینش را برگزیدم و از مجهول و مبهم آن چشم پوشیدم»
هدف تربیت، در این زمینه، رشد و بارورى این گرایشها و ارزشهایى است كه فرد در جهتگیرىهاى اجتماعى و فرهنگى خود، آنها را گزینش مىكند. امیرالمۆمنینعلیه السلام این نكته دقیق را چنین توضیح مىدهد:«صفا و خالص آن را از كدر و تیرهاش شناختم، نفعش را از ضررش تشخیص دادم و براى تو از هر چیزى بهترینش را انتخاب كردم و زیباترینش را برگزیدم و از مجهول و مبهم آن چشم پوشیدم».
امیرمومنان علی(علیه السلام) با این گزینش مىخواهد به امام حسن مجتبىعلیه السلام و هر فرزند تربیتپذیرى را یك نیروى گزینشى خلاّقى بدهد كه در پهنه تغییر اجتماعى، بهترگزینى كند و رشد یابد؛ لذا مىفرماید:«از تعلیم كتاب خدا و تفسیر آن آغاز كردم كه به تو شرایع اسلام و احكام قرآن و حلال و حرام آن را یاد دهم و تنها تو را آموزش دهم و از تو به دیگرى نپردازم».
امیرمومنان علی(علیه السلام)به عنوان یك مربّى بزرگ، فرزند تربیتپذیر خود را با مقدّمات و پایههاى تغییر اجتماعى، بدون پیچیدگى و ابهام، آشنا مىسازد و او را آموزش مىدهد كه در گستره جامعه متلاطم و داراى آراى مختلف، در اعماق شبهه و تشكیكات، بدون معرفت و شناخت، غوطهور نشود. از اینجهت باز مىفرماید:
«سپس از آن ترسیدم كه مبادا رأى و هوایى كه مردم را دچار اختلاف گردانید تا كار به آنان مشتبه گردید، بتازد و بر تو نیز كار را مشتبه سازد. پس هرچند آگاه ساختنت را از آن، خوش نداشتم، استوار داشتنت را پسندیدهتر دانستم تا آنكه تو را به حال خویش واگذارم و به دست چیزى كه هلاكت در آن است بسپارم و امید بستم كه خدا توفیق رستگاریت عطا فرماید و راه راست را به تو بنماید. پس این وصیّت را در عهدهات مىگذارم و تو را به خدا مىسپارم».
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع:
سید محمد ثقفى در شماره 7 ماهنامه مكتب اسلام ،مهر 83