اگر ویترین، جشنواره سی و یکم باشد...
از مجموع پنجاه و یک فیلمی که در بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» به نمایش درآمد، با این قیمت بلیت سینما، نزدیک به بیست فیلم کشش فروش و بقا روی پرده را با عدد نهایی بین سیصد تا هفتصد میلیون دارند. از میان این بیست فیلم نیز شاید فیلمهایی به تعداد انگشتان یک دست، توان گذشتن از مرز یک میلیارد تومان معادل حدود 250 هزار مخاطب و جذب بیش از 0.3 درصد جمعیت کشور را داشته باشند .
سینمای ایران با پایان جشنواره سی و یکم فجر، عملاً سال تازه خود را در حوزه اکران آغاز کرد و اینک آثار به نمایش درآمده در این رویداد و برخی آثار راه نیافته به این جشنواره ـ که بعضاً سطح کیفی بالاتری نسبت به متوسط کیفی جشنواره داشتند ـ برای گرفتن بهترین زمان اکران خیز برداشتهاند؛ اما آیا در سال پیش روی با همه این خیزها و دورخیزها، دورنمای روشنی برای هنر هفتم ایران قابل تصور است؟
یکی از مهمترین ویژگیهایی که در سالهای اخیر برای جشنواره فیلم فجر تعبیر شده، نام «ویترین سینمای ایران» بوده و به واسطه آن که فیلمهای این رویداد آثار اکران نشده را تشکیل میدهد و در یازده ماه پس از جشنواره در صف اکران قرار میگیرند و اقتصاد سالنهای سینما را شکل میدهند، این ویترین به همان میزان که محل نمایش کیفیت فنی و هنری تولیدات سالیانه سینماگران به شمار میرود، محل نمایش ظرفیت اقتصادی این هنرـ صنعت در کشورمان تلقی میشود.
آنچه در جشنواره برای عموم به نمایش درآمد، هرچند با مجموعه خلاقیتهایی همراه بود و به ویژه رگههایی از فیلمسازی جدی با کمترین هزینه و نگاه اقتصادی در فیلم سازی به چشم میخورد و تهیه کنندگان مۆلفی چون منوچهر محمدی و رضا میرکریمی رویکرد متفاوتی در پیش گرفته بودند ـ که احتمالاً هم در گیشه و هم به لحاظ فنی نمره قبولی خواهد گرفت ـ اما در مجموع شاهد حرکت بزرگی از سوی سینماگران ایران نبودیم و پنجاه و اندی هفته آتی با نگرانیهای جدی گره خورده است.
«آسمان زرد کم عمق»، «جیببر خیابان جنوبی»، «چه خوبه که برگشتی»، «حوض نقاشی»، «دربند»، «دهلیز»، «رسوایی»، «روز روشن»، «قاعده تصادف»، «گناهکاران»، «هیچ کجا، هیچ کس»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «دهلیز»، «سر به مهر»، «کلاس هنرپیشگی»، مهمترین آثاری هستند که از جشنواره فجر سی و یکم فرصت اکران خواهند یافت و اقتصاد کوچک این سینما را شکل خواهند داد و جالب اینکه آثار دارای سطح پایین کیفی در میان همین فیلمها نیز کم نیستند و به لحاظ رشد سطح فیلمسازی ایران، شاهد رویداد جدی در این حوزه نبودهایم.
سینمای ایران نیاز به بازنگری سریع در سیاستهایی دارد که در هشت سال اخیر چنین شرایط پیچیدهای را رقم زده و کارگردانان پرسابقه را بیرغبت برای حضور فعال در حوزه فیلم سازی ساخته و کار را به جایی رسانده که جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی اعتراف میکند فیلمی در تراز انقلاب اسلامی ایران ساخته نشده است...
از مجموع پنجاه و یک فیلمی که در بخش «سودای سیمرغ» و «نگاه نو» به نمایش درآمد، با این قیمت بلیت سینما نزدیک به بیست فیلم کشش فروش و بقا روی پرده را با عدد نهایی بین سیصد تا هتفتصد میلیون دارند. از میان این بیست فیلم نیز شاید فیلمهایی به تعداد انگشتان یک دست، توان عبور از مرز یک میلیارد تومان معادل حدود 250 هزار مخاطب و جذب بیش از 0.3 درصد جمعیت کشور را داشته باشند.
بنابراین طبیعی است که سازمان سینمایی از ظرفیت فیلمهایی که در جشنواره سیام به نمایش درآمد، ولی هنوز اکران نشده، فیلمهای توقیفی و همچنین فیلمهایی که پشت در دبیرخانه جشنواره سی و یکم باقی ماند، برای مدیریت اقتصادی کشور بهره برداری کند. بیشک چنین بهرهبرداری در ماههای آتی که فضای کشور در جو انتخابات قرار میگیرد و موقتاً با کاهش حساسیتها همراه میشود و تا خرداد ماه هر گونه اکران فیلمی تحت الشعاع رخدادهای سیاسی آنچنان مورد توجه قرار نمیگیرد، محتمل الوقوع است و به همین دلیل اکران حتی برخی فیلمهای سیاسی توقیف شده نیز دور از انتظار نیست اما در نه ماه پس از آن، چه بر سر سینما میآید؟
به عبارت سادهتر، در سال 92 که سینمای ایران، سه ماه نخستش با ترکیب کنونی مدیریت خواهد شد، شرایط پیچیدهای در حوزه سینما رقم خواهد خورد و اگر در چنین شرایطی فیلم سازی با ریسکی بیش از این همراه شود و قرار باشد علیه گروهی از فیلمها در سال آتی نیز تجمع شود و جرأت دست گذاشتن روی سوژههای حساس از فیلم سازان گرفته شود، فضای تولید فیلم نیز با رکود جدی همراه خواهد شد و از این حیث انتظار میرود جسارتی که سینماگران با وقایع یک سال اخیر از دست دادهاند، با حمایتهایی فراتر از سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد، به ایشان بازگردانده شود و ژانر سینمای اجتماعی که دوران رو به رشدی را پشت سر میگذارد، به دوران کمدیهای سخیف پسرفت نکند.
بنابراین، در صورتی که قرار باشد در بر همین پاشنه بچرخد و سینمای ایران بر پایه همین مختصات پیش رود و ویترین سینمای ایران که قرار است اقتصاد به عنوان مهمترین رکن، هر حوزهای (آن هم در شرایطی که دولت با کاهش اجباری اعتبارات در بخش فرهنگی همراه شده) را نیز در بر گیرد و با همین بضاعت به استقبال سال 92 برود، باید گفت وای به حال سینمای ایران در سیصد و شصت و پنج روز پیش روی که باید چشم انتظار تعطیلی برخی سالنهای سینمای بخش خصوصی به ویژه در مناطق پایین شهر و شهرستانها بود و سرنوشت برخی کتاب فروشیها که به سینماها تسری خواهد یافت.
سینمای ایران نیاز به بازنگری سریع در سیاستهایی دارد که در هشت سال اخیر چنین شرایط پیچیدهای را رقم زده و کارگردانان پرسابقه را بیرغبت برای حضور فعال در حوزه فیلم سازی ساخته و کار را به جایی رسانده که جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی اعتراف میکند فیلمی در تراز انقلاب اسلامی ایران ساخته نشده است؛ اعترافی که هرچند درست نیست و شاید حکم تسویه حساب با سینماگرانی داشته باشد که آثاری همتراز با انقلاب ساختهاند، اما در گروه شمقدری و دوستانش نیستند. با این حال چنین اظهارنظری به هر صورت نشان میدهد شمقدری به رغم برخورداری از دستهای باز در تصمیم گیریهای کلان و بودجه ریزیهای کلانتر، نتوانسته خود نیز فیلمی در حد و اندازه انقلاب بسازد و دوران مدیریتش در این حد نیز ثمر نداشته است.
در ماههای آتی قطعاً یکی از مهمترین رویکردها، بازخوانی برنامههای تیم کنونی مدیریت سینمای کشور و میزان دستیابی به هدفگذاریهای صورت پذیرفته برای این حوزه باشد اما پیش از آن و بدون توجه به اشخاص، باید برای حفظ حیات نقطه اشتراکی به نام سینما کوشید، چرا که برنامه خوانی و بازنگری در مدیریت یک حوزه ورشکسته معنا نخواهد داشت و به هیچ قیمتی نباید اجازه داد با افزایش هزینههای تولید فیلم، نگهداری سالنهای سینماها و بلیت سینماها چنین اتفاقی در سال 92 رقم بخورد.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:تابناک