تبیان، دستیار زندگی
آنچه وهابیت با افتخار از آن سخن به میان آورده ، و به نوعی از طرح این قبیل شبهات ،با عنوان روشنفکری دینی یاد می کنند، بازیافتی دوباره از تفکرات منسوخ شدۀ گروهی از اشاعره می باشد.چرا که آنان مطلق تاثیرات برای اشیاء را شرک دانسته و معتقدین به این نظریه را مش
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد حسینی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معیارهای توسل از دیدگاه وهابیت(1)

وهابیت


در بخشهای قبل به برخی از واکنشهای کور، و رفتارهای متعصبانه وهابیان درباره توسل پرداخته و تا حدودی در بوته نقد تحلیل و بررسی قراردادیم . دراین گفتار به شرایط تکوین و شکل گیری این نظریه در میان وهابیان خواهیم پرداخت و از توهمی که سالهاست ریشه ها و بن مایه های شکل گیری این اندیشه را تشکیل می دهد، سخن خواهیم گفت.از جمله اینکه موضع ،و عقیده این گروه در باب توسل چیست ،و خط قرمزهای توحیدی و مشرکانه این موضوع را، چه اجزایی تشکیل داده است. در نهایت  بخشی از اندیشه سست بنیان این گروه کج اندیش راپیرامون توسل  در محکمه عقل و اندیشه به قضاوت نشسته و سست بودن ادعای آنان را به اثبات می رسانیم.


معیارهای توسل از دیدگاه وهابیت

همه می دانیم که توسل رایج  به انبیاء و صالحین در سیره مسلمین،بواسطه‎ کرامت و مقامیست که آنان درپیشگاه  خداوند دارند ، که این مهم ، اسباب و وسایل نیل به مقصود را برای انسان فراهم می آورد. بر اساس پندارهای غلط وهابی این عمل نوعی شرک ، بدعت و خروج از توحید بوده، و کسیکه چنین عملی را انجام دهد ،مرتکب حرام شده است.

این گروه با چشم پوشی و کتمان حجم زیادی از اخبار و روایات، که از صحابه و پیامبر خدا در این باب آمده است،بر روی موضع غیر اصولی خود پافشاری نموده ومعتقدند:

«توسل به پیامبر(ص) و غیر او از انبیاء و صالحان جایز نیست و توسل به آن حضرت(ص) و غیر او حرام است زیرا این عمل بدعت است و از پیامبر(ص) و از صحابه درباره آن حکمی برای ما نرسیده است. بر این مبنا توسل جستن به‌ غیر خدا در اسلام شرك‌ می باشد و توسل کننده مشرک به حساب می آید. » (1)

البته برخی ازعلمای این گروه در مقابل نص صریح آیات قرآن ، و روایات وارده،تغییر موضع داده ، و اصل مساله توسل را تا حدودی پذیرفته اند، ولی حدود و ثغوری تنگ نظرانه ، و کوته بینانه را در این مساله وضع نموده، و  توسل را به توسل مشروع و غیر مشروع تقسیم نموده اند .

عالم امکان نیز از نظر جهان‏بینى اسلامى ماهیت «از اویى» دارد. قرآن كریم در آیات متعددى عملیات اعجازآمیز از قبیل مرده زنده كردن و كور مادرزاد شفا دادن به برخى پیامبران نسبت مى‏دهد، اما همراه آن نسبتها كلمه «بِاذْنِهِ» را اضافه مى‏كند. این كلمه نمایشگر ماهیت «از اویى» این كارهاست كه كسى نپندارد،انبیاء از خود استقلالى دارند. پس مرز توحید نظرى و شرك نظرى «از اویى» است

جواز توسل مشروع در نزد این گروه،صرفا امور محدودی را شامل می شود که عبارتند از:

1- تـوسل به ذات خدای تعالی... مانند ....: یا الله.

2- توسل به یكی از اسماء الله: یا رحمن، یا رحیم، یا حی، یا قیوم .

3- توسل به صفات باریتعالی: اللهم برحمتك أستغیث خدایا به رحمت تو دادرسی و استغاثه میكنم (فریاد رسی میكنم) مانند اینها.

4- توسل به دعای مرد صالحی كه زنده است و وجود دارد، مثلاً می گوئیم: ای شیخ برایم دعا كن، و ماننـد این، چنانكه صحابـه رضی الله عنهم از رسول الله (ص) طلب باران می كردند .

5- توسل به عمل نیك و صالح: مانند قصة اصحاب غاری كه صخره ای درِ غار را بر روی آنها بست، و خدا را با اعمال صالحی كه انجام داده بودند دعا كردند، خداوند مشكل آنها را بر طرف كرد و از غار بیرون آمدند.

در مقابل مواردی که ذکر شد، دیدگاه تنگ نظرانه وهابی انواع دیگر توسل را از جمله:توسل به اموات و غیر حاضران ،توسل به ذات ، و مقام و جایگاه انبیاء و صلحاء،را شرک دانسته وبه این بهانه در طول تاریخ ،خونهای بسیاری از مسلمانان را مباح شمرده، و به زمین ریختند.

لذا آنچه سزاوار است، پژوهش این مطالب در قالب طرح این سئوال است که:

1-         آیا مرز توحید و شرك ،اعتقاد به قدرت و تأثیر مافوق‏الطبیعى است؟ به این معنا که اعتقاد به قدرت مافوق قوانین عادى طبیعت براى یك موجود، اعم از فرشته یا انسان (مثلًا پیغمبر یا امام)، شرك است اما اعتقاد به قدرت و تأثیر در حد معمولى و متعارف شرك نیست. ؟

توسل

نظریه تاثیر: نقطه اول انحراف وهابیان و تمایز از امت اسلامی

آنچه وهابیت با افتخار از آن سخن به میان آورده ، و به نوعی از طرح این قبیل شبهات ،با عنوان روشنفکری دینی یاد می کنند، بازیافتی دوباره از تفکرات منسوخ شده گروهی از اشاعره می باشد.چرا که آنان مطلق تاثیرات برای اشیاء را شرک دانسته و معتقدین به این نظریه را مشرک می خواندند. برای روشن تر شدن انحراف فکری وهابیان،و پیشینیان آنها، نظریه تاثیر را باید در قالب های توحید عملی و توحید نظری مورد بررسی قرار داد.

آنچه که وهابیت درمساله توسل  با مباهات از آن به عنوان توحید یاد کرده، و به واسطه آن  دیگر فرق اسلامی را به کفر و شرک متهم می کنند، نوعی اشتباه عقیدتی و کلامی است ، که تمام افعال و نیات انسانها را صرفا با عینک توحید عملی، و توحید در فاعلیت و خالقیت نگاه نموده و ارزیابی می کنند. این در حالیست که بسیاری از افعال را باید از جنبه های گوناگون معرفت شناسی دینی مورد ارزیابی قرار داد. هم از جنبه توحید نظری ، هم توحید عملی ،و زوایای دیگری که  دین مبین برای آنها مقیاس وعیاری قرار داده است.بنابر این بزرگترین گره انحراف در اندیشه این گروه اینست که نظریه تاثیر در مساله توسل ، را با توحید عملی ، توحید در عبادت و توحید در خالقیت می سنجند.

زاویه انحراف دیگر وهابیان درنظریه تاثیر آنست  که وهابیت نقش مافوق حدّ عوامل معمولى داشتن را مصداق شرک در فاعلیت و خالقیت دانسته  و آنرا مستلزم اعتقاد به قطبى و قدرتى در مقابل خدا دانسته‏اند. غافل از آنكه موجودى كه به تمام هویتش وابسته به اراده حق است و هیچ حیثیت مستقل از خود ندارد، تأثیر مافوق‏الطبیعى او مانند تأثیر طبیعى او پیش از آنكه به خودش مستند باشد مستند به حق است و او جز مجرایى براى مرور فیض حق به اشیاء نیست. چرا که در غیر این صورت واسطه فیض وحى و علم بودن جبرئیل و واسطه رزق بودن میكائیل و واسطه احیاء بودن اسرافیل و واسطه قبض ارواح بودن ملك‏الموت شرك است!!

از نظر توحید در خالقیت، این نظریه بدترین انواع شرك است،و از نظر توحید در فاعلیت، یكى از شرك‏آمیزترین نظریه‏هاست. چرا که به نوعى تقسیم كار میان خالق و مخلوق قائل شده است؛ كارهاى ماوراءالطبیعى را قلمرو اختصاصى خدا و كارهاى طبیعى را قلمرو اختصاصى مخلوقات خدا یا قلمرو اشتراكى خدا و مخلوق قرار داده است. قلمرو اختصاصى براى مخلوق قائل شدن عین شرك در فاعلیت است، همچنان كه قلمرو اشتراكى قائل شدن نیز نوعى دیگر از شرك در فاعلیت است.

وهابیان با این اندیشه ،از اشیاء نفى تأثیر و سببیت كرده‏اند به حساب اینكه اعتقاد به تأثیر و سببیت اشیاء مستلزم اعتقاد به قطبها و منشأها در مقابل خداست؛ وبا این دیدگاه، اشیاء به صورت قطبهایی که  در مقابل خداوند درمى‏آیند كه در ذات، استقلال داشته باشند.در این صورت است که وهابیان ناآگاهانه ،به نوعى استقلال ذاتى  براى اشیاء، كه مستلزم شرك ذاتى است قائل شدند.و به دنبال آنند تا با تعاریف خودساخته و دور از واقع، در اثبات نفى اثر از اشیاء، توحید در خالقیت را تثبیت نمایند؛ و جالب اینکه دراین میان به زعم اینکه شرك در خالقیت را نفى كرده‏اند، ناآگاهانه نوعى شرك در ذات را تأیید كرده‏اند.

بر این اساس علامه شهید مرتضی مطهری وهابیت را علاوه بر آنکه  به عنوان یک نظریه ضد امامت دانسته،یک نظریه ضد توحید و ضد انسان ، از آن جهت  که ضد توحید است‏، می داند چرا كه این نظریه،  که به تقسیم كار میان خالق و مخلوق قائل است ،به دلیل وجود شرک ذاتی در نهاد خویش ضد توحیدی بوده ، و از آن جهت كه استعداد انسانى انسان را- كه او را از ملائك برتر ساخته و به نصّ قرآن مجید «خلیفة اللَّه» است -را درك نمى‏كند و او را در حد یك حیوان طبیعى تنزل مى‏دهد، ضد انسانی می باشد (2)

با این همه حقیقت این است كه مرز توحید و شرك در رابطه خدا و انسان و جهان، رابطه «از اویى» و «به سوى اویى» است.چنانکه این مساله به نوعی در بردارنده تفسیر آیه انا لله و انا الیه راجعون(3) می باشد. بر اساس آیه شریفه مرز توحید و شرك در توحید نظرى «از اویى» است‏ (إِنَّا لِلَّهِ). هر حقیقتى و هر موجودى مادام كه او را در ذات و صفات و افعال با خصلت و هویت «از اویى» بشناسیم، او را درست و مطابق با واقع و با دید توحیدى شناخته‏ایم، خواه آن شى‏ء داراى یك اثر یا چند اثر باشد یا نباشد و خواه آنكه آن آثار جنبه مافوق‏الطبیعى داشته باشد یا نداشته باشد؛ زیرا خدا تنها خداى ماوراءالطبیعه، خداى آسمان، خداى ملكوت و جبروت نیست، خداى همه جهان است؛ او به طبیعت همان اندازه نزدیك است و معیّت و قیّومیت دارد كه به ماوراءالطبیعه، و جنبه ماوراءالطبیعه‏اى داشتن یك موجود به او جنبه خدایى نمى‏دهد.

آنچه وهابیت با افتخار از آن سخن به میان آورده ، و به نوعی از طرح این قبیل شبهات ،با عنوان روشنفکری دینی یاد می کنند، بازیافتی دوباره از تفکرات منسوخ شده گروهی از اشاعره می باشد.چرا که آنان مطلق تاثیرات برای اشیاء را شرک دانسته و معتقدین به این نظریه را مشرک می خواندند

عالم امکان نیز  از نظر جهان‏بینى اسلامى ماهیت «از اویى» دارد. قرآن كریم در آیات متعددى عملیات اعجازآمیز از قبیل مرده زنده كردن و كور مادرزاد شفا دادن به برخى پیامبران نسبت مى‏دهد، اما همراه آن نسبتها كلمه «بِاذْنِهِ» را اضافه مى‏كند. این كلمه نمایشگر ماهیت «از اویى» این كارهاست كه كسى نپندارد،انبیاء از خود استقلالى دارند. پس مرز توحید نظرى و شرك نظرى «از اویى» است.چنانکه در قرآن کریم پیامبر خویش را مورد خطاب قرا داده و می فرماید:

«و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی » (4) «و ما تشاۆن الاّ اَن یشاء الله» (5).

نکته جالب در آیه نخست اینست که پروردگار، در عین اینکه تیرانداز و تیراندازی را اثبات می کند، اما به نفی هر دو پرداخته و آنرا فعل و تاثیر خود میداند.  در آیة دوم نیز به صراحت اثبات مشیّت خود می کند و مشیت و خواست و ارادة مخلوق را ظهور مشیّت و ارادة خود دانسته و به خود نسبت می دهد.

بر این اساس ثابت می شود که مرز توحید و شرك در توحید عملى «به سوى اویى» است‏ (إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ).

خلاصه سخن

در نتیجه این گفتار این حقیقت بر ما ثابت می شود که وهابیان در حالی خود را تنها داعیه داران توحید می دانند ،که درمدعای توحیدی خویش در گردابهای مهلکانه شرک دست و پا می زنند .چرا که برداشتهای ناقص ایشان از توحید، با این هدف که مثوم توحید در عبادت، و توحید در فاعلیت باشد، نا خودآگاه با قرا دادن نظریه های تاثیرگذاری دیگران  در مقابل پروردگار، توحید ذاتی را نفی نموده و به ناچار تن به شرک ذاتی می دهد.

پی نوشت:

1.       البدع و المحدثات وما لا اصل له- ص 265-266

2.       مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏2، ص:130-132

3.       سوره بقره آیه 156

4.       سوره انفال، آیه  17

5.       سوره دهر،آیه 30

سید حامد حسینی      

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.