تبیان، دستیار زندگی
یک عضو هیأت علمی دانشگاه گفت: راز عظمت حافظ در این است که اشعارش بار تمام جریان‌های ادبی را به دوش کشیده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راز عظمت حافظ


یک عضو هیأت علمی دانشگاه گفت: راز عظمت حافظ در این است که اشعارش بار تمام جریان‌های ادبی را به دوش کشیده است.

حافظ

در ایلام، دکتر گراوند در سخنرانی خود با موضوع "گونه‌شناسی شعر حافظ " که به همت سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی و با حضور حافظ‌‌‌ دوستان عضو کانون ادب و اندیشه این سازمان در جهاد دانشگاهی واحد استان ایلام برگزار شد، اظهار کرد: چند شاعر در زبان و ادب فارسی شاخص هستند و به عنوان شاعران تراز اول شناخته شده‌اند که عبارت‌اند از: سعدی، مولانا، فردوسی و حاف1 و شاعران دیگر مانند نظامی، سنایی، خاقانی و عطار در مرتبه‌های بعدی قرار دارند و در شعر نو نیز نیما در این جایگاه قرار دارد.

او ادامه داد: فردوسی حماسه‌سراست و شاهنامه‌ی او نه تنها هم‌سنگ آثار بزرگ دنیاست و از بسیاری جهات بر بسیاری از برترین آثار حماسی دنیا برتری دارد، بلکه برخی از صاحب‌نظران معتقدند شاهنامه فردوسی بزرگ‌ترین سروده حماسی و فردوسی برترین حماسه‌سرای جهان است.

عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ایلام سرآمدی مولانا را مدیون اشعار او با مضمون عارفانه در قالب‌های مثنوی و غزل دانست و ادامه داد: هیچ‌کس به اندازه مولانا شور و حال عرفان را در شعر نیاورده است. شعر او نماد بالاترین معارف و اندیشه‌های والای انسانی است و در این مضمون کسی به پای مولانا نمی‌رسد.

گراوند شهرت و سرآمدی سعدی را نیز در سرودن غزل‌های عاشقانه بیان و اظهار کرد: معشوق سعدی در غزل‌هایش چهره و فرد نیست، بلکه یک ذهنیت انتزاعی است که در ذهن سعدی و هر فردی وجود دارد و معشوقی آرمانی است که مابه ازای بیرونی ندارد و قابل پیدا کردن نیست، چون سعدی شیخ بوده است و اهل دین و دیانت و فتوا.

او ادامه داد: مولانا 3200 غزل دارد و گاهی غزل‌هایش به 70 تا 80 بیت هم می‌رسد. سعدی در قالب‌های غزل، قصیده، قطعه، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند و مثنوی اشعار فراوانی دارد و صاحب گلستان نیز هست، اما حافظ تنها 495 غزل دارد و با احتساب سن او می‌توان گفت که سالی شاید 10 غزل گفته باشد، اما باید دید در این غزل‌ها چه چیزی نهفته است که حافظ را حافظ کرده و راز و رمز عظمت او در چیست؟ غزلش عارفانه است یا عاشقانه؟ زمینی است یا آسمانی؟

عضو هیأت علمی دانشگاه ایلام تصریح کرد: برخی معتقدند غز ل حافظ تلفیقی است از عشق و عرفان و هر چند این قضاوت درست است، اما همه‌اش این نیست و فقط تلفیق نیست که حافظ را حافظ کرده است. وقتی فرد با حافظ محشور، دمساز و در آثارش دقیق می‌شود، درمی‌یابد غزل حافظ بار تمام جریان‌های شعر و ادب فارسی را به دوش می‌کشد و همه این جریان‌ها به گونه‌ای در شعر حافظ نمود پیدا می‌کند و در یک غزل این جریان‌ها دوشادوش در کنار هم و برخی به‌صورت پررنگ و گاه کم‌رنگ جریان دارند.

گراوند نمود این جریان را این‌گونه بیان کرد: اولین شعر در فارسی را محمد بن وصیف سیستانی در قالب قصیده و با مضمون مدیحه در وصف یعقوب لیث صفاری سرود و بدین ترتیب 400 تا 500 سال بهترین شاعر کسی بود که مدیحه‌سرا در قالب قصیده باشد.

او ادامه داد: به‌دلیل تحولات تاریخی و استیلای بیگانگان و از بین رفتن دربارهای ایرانی قصیده مدحی کم کم جایگاه خود را از دست داد و غزل جایگزین آن شد که معانی مختلفی برای آن آمده است و قدیمی‌ترین معنی آن حدیث زنان و وصف عشق‌بازی با آن‌هاست و بعدا مفهوم آن گسترده‌تر شد و عبارت شد از بیان احساسات عاشقانه.

برخی معتقدند غز ل حافظ تلفیقی است از عشق و عرفان و هر چند این قضاوت درست است، اما همه‌اش این نیست و فقط تلفیق نیست که حافظ را حافظ کرده است. وقتی فرد با حافظ محشور، دمساز و در آثارش دقیق می‌شود، درمی‌یابد غزل حافظ بار تمام جریان‌های شعر و ادب فارسی را به دوش می‌کشد و همه این جریان‌ها به گونه‌ای در شعر حافظ نمود پیدا می‌کند و در یک غزل این جریان‌ها دوشادوش در کنار هم و برخی به‌صورت پررنگ و گاه کم‌رنگ جریان دارند.

عضو هیأت علمی گروه زبان و ادب فارسی دانشگاه ایلام با بیان این‌که کم کم مفهوم غزل توسعه پیدا کرد و شعری شد که به‌واسطه احساسات می‌خواهد در دل نفوذ کند و مختص شعر فارسی است و موهبتی است که نصیب این زبان شد، عنوان کرد: درونمایه غزل عشق و حدیث عشق است و بقیه درون‌مایه‌ها فرعی‌اند.

گراوند ادامه داد: پس از از رونق افتادن قصیده که موضوعش مدح بود، وظیفه‌اش بر دوش غزل افتاد و قالب‌های دیگر مانند قطعه، رباعی و دوبیتی مدحی شدند و گاهی سرایندگان نیز مواجبی دریافت می‌کردند و غزل حافظ نیز این بار را به دوش دارد که شاهد آن در غزل‌هایش زیاد است.

عضو هیأت علمی دانشگاه ایلام با بیان این‌که غزل مدحی در اشعار شاعرانی مانند سنایی، انوری و خاقانی دیده می‌شود و در شعر حافظ به اوج خود می‌رسد، گفت: غزل‌های صرفا عرفانی حافظ انگشت‌شمارند و به 20 غزل هم نمی‌رسند، اما غزل‌های عاشقانه‌اش زیاد است و در بسیاری از غزل‌ها اسم ممدوح را نیز ذکر می‌کند.

او جریان مهم دیگر شعر فارسی را غزل‌های عرفانی عنوان کرد و گفت: این جریان با سنایی شروع شد و انوری، فاریابی، خاقانی و عبدالرزاق اصفهانی آن را متکامل می‌کنند تا به سعدی می‌رسد و آن را به اوج می‌رساند که معشوقش متعالی و شبه خدایی است و حافظ آن را نیز به دوش کشیده است.

وی جریان دیگر شعر فارسی را شعر هستی‌شناسانه معرفی کرد و گفت: خیام نماینده این نوع شعر است و با طرح سوال‌های اصلی و اساسی در پی شناخت بیش‌تر هستی است که بسیاری از پیروان او اشعار خود را با این مضمون به او نسبت می‌دهند که نتیجه آن متغیر بودن تعداد اشعار خیام است که مضمون اصلی آن ناپایداری دنیا بود که به‌خوبی در اشعار حافظ تجلی پیدا کرده است و شاهدهای فراوانی نیز دارد.

او جریان دیگر را شعر قلندری عنوان و اظهار کرد: این جریان به مراتب از شعر خیامی تندتر اما عاشقانه‌تر و احساسی‌تر است که با سنایی شروع شد و با عطار به اوج خود رسید، اما حافظ زیرکانه‌تر، ماهرانه‌تر و شاعرانه‌تر آن را می‌سراید و به وصف رندی می‌پردازد و اظهار بی‌دینی می‌کند و به اندیشه ملامت‌گری رو می‌آورد تا در مسیر عرفان دچار عقبه که همان "خودبینی و خودپرستی" است، نشود.

عضو هیأت علمی دانشگاه ایلام گفت: مرثیه و شکایت از ابناء زمان، اشعار سیاسی و اجتماعی که مضامینی را مانند مبارزه با ریا دارد، دیگر مضمون و جریان شعر فارسی است که حافظ در آن سرآمد است و سرآمدی حافظ در تمام جریان‌های ادبی راز عظمت این شاعر پارسی‌گوی است.

گراوند کوشش شاعران جوان برای انباشتن و تمام کردن دفاتر گوناگون را بدون توجه به محتوا روشی دانست که با منش حافظ‌دوستانه سازگار نیست و به جوانان توصیه کرد تا به دنبال نوآوری در شعر معاصر باشند، چرا که در شعر سنتی قله‌های رفیعی وجود دارد که در بهترین حالت شاعر جوان می‌تواند مقلد خوبی باشد، اما در شعر نو، جای نوآوری وجود دارد.

بخش ادبیات تبیان


منبع: خبرگزار ی دانشجویان ایران (ایسنا)