تبیان، دستیار زندگی
زمینه های گوناگون داستان نویسی فارسی ، با توجه به دنیای شخصی نویسندگان شکل می گیرد ،بسیاری از این زمینه ها مهجور می ماند ، رویکرد نویسنده ها ، الهام از دنیای واقعی نیست ، پیروی از شیوه های آغازین در داستان نویسی است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

داستان های نا تمام


زمینه های گوناگون داستان نویسی فارسی ، با توجه به دنیای شخصی نویسندگان شکل می گیرد ،بسیاری از این زمینه ها مهجور می ماند ، رویکرد نویسنده ها ، الهام از دنیای واقعی نیست ، پیروی از شیوه های آغازین در داستان نویسی است

داستان

زبان فارسی در سه کشور دنیا زبان رسمی است. ایران ،افغانستان و تاجیکستان.  کشورهای دیگری هم هستند، که زبان فارسی در آن ها رایج است ،کسانی هستند که به زبان فارسی تسلط دارند ولی رفته رفته (رفتنی که رو به جلو نیست ، نوعی عقب گرد است) از تعداد این افراد کاسته می شود . زمانی در هند دانستن زبان فارسی یک امتیاز و ویژگی محسوب می شد .  خیل شاعران پارسی گوی هند موید این ادعاست . یا هنوز در کشورهای جنوبی حوزه ی خلیج فارس بسیاری از مردم به فارسی آشنایی دارند .

دلیل این که فارسی در مرزهای جغرافیای این سه کشور خلاصه می شود و حدود فرهنگی  و مرزهای ادبی کوچک تر  شده اند ،به رفتار های سیاسی حاکمان این کشورها مربوط است ، مثل نمونه ی تاریخی آن درهند . در هندوستان زبان فارسی فقط به عنوان زبانی که به عنوان ابزار هنری قلمداد شود به حساب نمی آمد . زبان فارسی زبان رسمی دیوانی در دربار شاهان هند بود .  با  نفوذ و تسلط استعمار انگلیس در هند ، یکی از تغییرات استبدادی ، جایگزینی های فرهنگی بوده است . همین طور که امروز یادگیری زبان انگلیسی برای یک هندی یا پاکستانی واجب است تا دویست سال پیش این شرایط برای زبان فارسی حاکم بود .

اما این تغییر ذائقه ، در دیگر کشور ها به دلیل ظرفیت های زبانی نیز هست . در زمانی که زبان فارسی و به تبع آن فرهنگ ایرانی و اسلامی در تمام شبه قاره ی هند ، عراق ، آناتولی ،و آسیای میانه حکم فرما بود نمونه های نظوم و نثر فارسی متضمن اندیشه ی جاری جهان اسلام هم بود . گنجینه فرهنگ و فلسفه و دانش بشری در تمام زمینه ها.

جلال الدین محمد رومی (بلخی) ، در سرزمینی رشد و زندگی کرد که زبان ترکی زبان رایج بوده است ، اما یک بیت شعر ترکی هم از وی به جا نمانده است . با وجود این که امروز قصد مصادره ی فرهنگی و قومی مولوی از سوی ترکیه ای ها وجود دارد ، اما آنان نیز ناگزیرند به اشعار و آثاری استناد کنند که تماما به فارسی است . نکته ی جالب این که قدیمی ترین نمونه ی شعری ترکی منسوب به بها ولد فرزند مولوی است . یعنی قدمت شعر ترکی به حدود هفت صد سال پیش برمی گردد وبا این حال ، ترک ها نویسندگانی جهانی دارند . شاعران و داستان نویس هایی که علاوه بر خوانندگان ترک زبان ، خواننده هایی از زبان ها و فرهنگ های دیگر دارند . در مورد هند هم این مطلب صدق می کند . شعرا و داستان پردازان جهانی زیادی از میان هندیان در دوران معاصر مطرح شده اند. این اقبال به جهت جوایز جهانی مثل نوبل ادبی نیست که هم هندی ها وهم ترک ها مفتخر به دریافت آنند . مترجمین علاقه مند از زبان های مختلف و خوانندگان غیر بومی ، نشانه ی این طیف گسترده ی جهانی است .

بسیاری از نویسندگان داستان و رمان در همه ی جای دنیا و در همه ی زبان ها ، تنها یک قصه گوی صرف نیستند - که رسیدن به همین به ظاهر حداقل هم در شرایط کنونی  برای داستان فارسی به یک آرزو تبدیل شده است- نویسنده ی داستان یک روان شناس ، یک جامعه شناس ، و یک اندیش مند است

در این مقال اندک نه  بضاعت پرداخت به همه ی ابعاد این موضوع وجود دارد و نه این که ظرفیت طرح وبسط آن .  ولی یکی از دلایل اصلی این اتفاق ، جهان مختصر داستان فارسی است . میل و علاقه ی فارسی زبانان به شعر ، باعث این چالش نمی شود . دنیای شخصی نویسندگان رمان وداستان فارسی غنی نیست .

بسیاری از نویسندگان داستان و رمان در همه ی جای دنیا و در همه ی زبان ها ، تنها یک قصه گوی صرف نیستند - که رسیدن به همین به ظاهر حداقل هم در شرایط کنونی  برای داستان فارسی به یک آرزو تبدیل شده است- نویسنده ی داستان یک روان شناس ، یک جامعه شناس ، و یک اندیش مند است . هر پدیده علمی و هنری برای شکل گیری و قوام نیازمند رویکرد فکری و عقلایی است .آنچه به عنوان اندیشه در این جا مطرح است ، استنباط های فلسفی از پدیده هاست . یک نویسنده بی آن که نظریه اش ، دیدگاه فلسفی اش توی ذوق بزند ، خواسته یا نا خواسته این کار را میکند  اما در داستان امروز فارسی اتفاقا این دیدگاه فلسفی صرف بعضی اوقات از داستان گویی پیش تر می رود . دنیای شخصی نویسنده ها پرداختن به قهرمانان منفک از جامعه است ، آدم هایی منزوی که همه سعی در انتقال شاعرانگی و اداهای عرفان مآبانه ی خود دارند .

اکثر داستان ها ، قصه های تلخی است که آدم هایش ، قهرمان هایش در فکر نجات نوع بشر هستند ، و خود را در راه این نجات تنها و غم زده نشان می دهند.

در داستان امروز فارسی داستان های فکاهی ، داستان های شاد و فانتزی یا طنز، حکم کیمیا را پیدا کرده است ، کسی داستان خوب برای کودکان نمی نویسد . در داستان های کودکانی هم که نوشته می شود جهان کودک ، جهان آدم بزرگ هاست . شادی و سرزندگی های کودکانه دیده نمی شود. شاید برای خردسالان قصه های بیشتری وجود داشته باشد. داستان برای نوجوانان ، داستانی که خواننده داشته باشد ، نوشته نمی شود، داستان پلیسی و معمایی نداریم ، داستان علمی تخیلی هم به جهت بیگانگی نویسنده ها با این موضوعات دیده نمی شود . انگار که فقط داستان های غم بار عاطفی و فلسفی نشانه ی عمق نویسنده ی آ ن است . در داستانی که هدف دیده شدن نویسنده باشد ، اوضاع همین طور خواهد ماند ، شاید از این هم بدتر شود

مجتبی شاعری

بخش ادبیات تبیان