تبیان، دستیار زندگی
سال 90 از جهت نرخ تورم اعلامی هم جالب توجه بود. نوشتار زیر باختصار علت بروز این تورم 20 درصدی را توضیح می دهد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تورم 20 درصدی سال 90 نشانه چیست؟


 سال 90 از جهت نرخ تورم اعلامی هم جالب توجه بود. نوشتار زیر باختصار علت بروز این تورم 20 درصدی را توضیح می دهد

سهام-اقتصاد -تورم

تورم بازتابی از مشکلات اقتصادی یک جامعه است. زمانی که کشوری  با رشد مستمر قیمت ها مواجه گردید باید بداند در یک جای امر مشکلی وجود دارد. دقت نمایید که انچه به عنوان هشدار مطرح شد تورم می باشد و گرنه گران بودن لزوما به معنای هشدار برای وجود یک مشکل اقتصادی نیست. به عنوان مثال ممکن است خواننده گرامی از گران بودن خدمات و کالا در کشورهای توسعه یافته به این نتیجه برسد که این گرانی دلیلی بر وجود مشکلی در اقتصاد آنها می باشد، در حالی که گران بودن کالا و خدمات ناشی از توسعه یافتگی این کشورهاست و هیچ ارتباطی با تورم ندارد.  بالا بودن قیمت ها و افزایش مستمر قمیت ها دو چیز کاملا متفاوت است. بالا بودن قیمت های کالا و خدمات در کشورها توسعه یافته به علت این است که دانش کالای گران است. یکی از نتیجه های استفاده از این نهاده در تولید، افزایش دستمزدها متناسب با بهره وری ایجاد شده ناشی از ارتقاء سطح نیروی انسانی، می باشد، لذا همواره رابطه ی متوازنی  بین تولید و توزیع رابطه ای وجود دارد به به این معنا ، به میزان ای که توان تولید از طریق ارتقاء سطح کیفیت و بکار گرفتن دانش افزایش می یابد، دستمزدها نیز افزایش می یابد، بنابراین برای هر پولی که در جامعه توزیع می شود، تولیدی پشت آن نهفته است. این جریان خلق ثروت، جریان خلق ثروت واقعی است که عامل رشد و رونق اقتصادی در کنار ثبات اقتصادی می باشد. در چنین شرایطی تورم امکان شکل گیری ندارد. چرا که اولا هیچ گونه پول اضافی و بدون پشتوانه در جامعه توزیع نشده است و ثانیا جریان خلق ثروت، تقویت کننده و انگیزه دهنده به بخش های تولیدی می باشد چرا که ثروت، ثروت واقعی و متکی بر خلق ایده و نوآوری و بهره وری می باشد.

ثروت های کاذب، درآمدهایی هستند که عاملی برای تشویق تولید در جامعه نمی باشد. این ثروت ها، تولید را تضعیف و انگیزه های سرمایه گذاری را کاهش می دهد

لذا تولید وقتی در شرایط قوی باشد با داشتن توان تولید انبوه و با کیفیت اجازه هر گونه تورم را خواهد گرفت. بنابراین  کالا ها  و خدمات گران می باشد ولی شاهد نرخ های تورمی بالا ( رشد مستمر قمیت ها)  نیستیم. چرا که در راستای تولید کالاها، هزینه های تحقیق و توسعه انجام شده است و هزینه های تحقیق و توسعه در کنار افزایش قدرت خرید مردم و بالا بردن طرف تقاضا، طرف عرضه را نیز ارتقاء کمی و کیفی داده است، بنابراین آنچه این کشورها با آن مواجه هستند، گران بودن کالا و خدمات در عین بالا بودن سطح دستمزدها می باشد که این به معنای تورم نیست.  لذا این که چرا  نشانه ای از تورم های بالا در این کشورها یافت نمیشود این است که  متناسب با تولید، در جامعه پول توزیع شده است. و جریان خلق ثروت، جریان خلق ثروت واقعی است یعنی همه از طریق تولید دست به کسب درآمد می زنند .

تورم-دستمزد

پویایی طرف عرضه و توان تولید انبوه در کنار متناسب بودن رابطه پول و تولید اجازه هر گونه تورم را می گیرد. یکی از مشکلاتی که عامل  ایجاد تورم می باشد وجود شکاف بین طرف عرضه و تقاضا می باشد، مازاد تقاضا یا کمبود عرضه سبب میشود تعادل از طریق افزایش قیمت ها محقق شود. این افزایش قیمت ها می تواند تنها در یک مرحله باشد که از آن به عنوان تورم یاد نمی شود، افزایش قمیت ها زمانی  تورم خوانده می باشد که به صورت مستمر باشد  و این جاست که با بیان واژه ی تورم هشدار نسبت به وجود یک مشکل اقتصادی یا چندین مشکل اقتصادی در یک کشور می دهیم. تورم آژیر خطر است چرا که عاملی برای از بین رفتن اعتماد به آینده و کاهش سرمایه گذاری است و لذا نتیجه ای که در درون خود تورم وجود دارد عاملی برای تشدید تورم میشود.

تورم یا افزایش مستمر قیمت ها ناامنی نسبت به فعالیت های اقتصادی را افزایش می دهد چرا که به عنوان مثال تولید کننده نمی داند آیا فردا کسی کالاهای آنها را خواهد خرید؟ آیا کارگران دست به اعتراض برای افزایش دستمزدها خواهند کرد؟ این دست نگرانی ها و ناامنی ها عاملی برای رکود اقتصادی شده که این خود با تشدید کمبود عرضه تورم را تشدید خواهد کرد. لذا علت اصلی ای که تورم را ایجاد کرد در کنار خود تورم عاملی برای تشدید تورم خواهد شد.

پول بدون تولید عامل تورم و تورم عامل کنار رفتن بستر شکل گیری ثروت های واقعی  (به علت تشدید فقر و تضعیف سرمایه اجتماعی ) خواهد بود

زمانی که اقتصاد ایران را بررسی می کنیم مشاهده می کنیم که نرخ رشد قیمت ها روند رو به صعود دارد به گونه ای که از سال 88 تا کنون، نرخ تورم از حدود 10 درصد به حدود 20 درصد در سال 90 رسیده است. بنابراین آژیر خطر برای اقتصاد ایران زده شده است. این گونه نیست که افزایش قیمت ها را برای یک مقطع زمانی بدانیم بلکه روند افزایش قیمت یک روند مستمر است.

حال علت وجود تورم در اقتصاد ایران چیست؟

مهم ترین عامل تورم در اقتصاد ایران به طرف عرضه اقتصاد ایران بر می گردد. پایین بودن بهره وری عاملی برای ایجاد تورم ساختاری در اقتصاد ایران شده است. مشکل ساختاری طرف عرضه عاملی برای تورم ساختاری شده است، راه حل مبارزه با تورم در ایران، این است که برنامه ای بلند مدت برای حل مشکل ناکارامدی بخش های تولیدی اتخاذ شود. این برنامه باید برنامه حمایت ای برای تقویت بستر های کارآفرینی باشد. حمایت از توسعه ی تحقیق و توسعه و به خدمت گرفتن سرمایه های انسانی و حمایت از آنها نقش موثری برای رهایی از تورم ساختاری و رسیدن به ثبات اقتصادی دارد.

تورم

واقعیت این است که بخش های تولیدی در اقتصاد ایران تنها تحت حمایت های ساده از جمله افزایش نرخ تعرفه و اعطاء تسهیلات و یارانه ها بوده اند. هم اکنون نیز با حذف یارانه ها، گامی در راستای حمایت های کیفی از بخش های تولیدی برداشته نشده است به این معنا که به نظر می رسد تا دیروز پول نقش پوشش دهندگی مشکلات  ساختاری طرف عرضه ی اقتصاد ایران را بازی می کرد و از امروز قرار است قمیت ها این وظیفه را انجام دهند. پناه بودن به قیمت ها برای مبارزه با تورم ساختاری به این معنا است که می خواهیم از تورم کمک بگیریم.  و این در حالی است که تورم ، تنها با تشدید بی ثباتی و ناامنی فعالیت های تولیدی زمینه ساز رکود که به تبع آن تشدید تورم خواهد شد، خواهد بود. نکته مهم این است که نتیجه ای که کشورهای توسعه یافته در بکار بردن نهاده ی دانش در تولیدات خود بکار برده بودند، عاملی شده بود که در کنار گران شدن خدمات و کالاها، سطح دستمزدها نیز افزایش یابد لذا شاهد تورم نباشیم. آن شرایط در نگاه کشورهای در حال توسعه این گونه تعبیر شد که احتمالا این گران شدن کالا و خدمات است که منجر به رونق اقتصادی کشورهای توسعه یافته شده است و با این تصور پناه بردن به قیمت ها و اقتصاد باز را راه نجات مشکلات خویش خواندند.متاسفانه در اقتصاد ایران با خود تورم مبارزه نمی شود، تورم با ایجاد ناامنی عاملی جدی برای رکود اقتصادی ، تضعیف سرمایه اجتماعی می باشد و لازم است توجه جدی به تورم و سیاست های تورم زا داشته باشیم. تورم  بی عدالتی را افزایش می دهد، تولید را تحقیر می کند، فرصت های دلالی و سفته بازی را افزایش می دهد و در یک کلام روند های مستمر افزایش قیمت های عاملی می شود که مولد ها مقهور غیر مولد ها شوند. چرا که روند مستمر افزایش قمیت ها انگیزه های سرمایه گذاری را به بهای افزایش انگیزه های سفته بازی و سوداگری کاهش می دهد. لذا باید از اتخاذ سیاست هایی که تورم را تشدید می کند جلوگیری کرد. باید با خود تورم مبارزه کرد.نباید سرگرم نتیجه های تورم شد. تغییر نرخ بهره و نرخ ارز به منظور جلوگیری از اثرات تورم تنها تورم را تشدید می کند. باید با خود تورم مبارزه کرد. اصلی ترین راه مبارزه با تورم در اقتصاد ایران، مبارزه با عنصر ناکارامدی طرف عرضه می باشد ( که عامل ای برای تورم ساختاری شده است). زمانی که حمایت های درست اتخاذ نشود، روز به روز با هزینه فرصت های بیشتر، شاهد از دست دادن سرمایه های اجتماعی و سخت تر شدن راه برگشت خواهیم بود.

تولید وقتی در شرایط قوی باشد با تولید انبوه و با کیفیت اجازه هر گونه تورم را خواهد گرفت. یعنی کالا ها و خدمات گران می باشد ولی شاهد نرخ های تورمی بالا نیستیم

نکته ی بسیار مهمی که از آن غفلت به میان می آید این است که برخی بر تورم 20 درصدی می بالند و این را نشانه مثبت اقتصاد ایران می دانند. برای تبیین دقیق تر تنها به یک خبر اشاره می کنم. بنا بر گزارش هایی که از ناحیه دولت در رسانه ها عمومی شده بود، بر این نکته اشاره شده بود که هم اکنون حدود 40 درصد اقتصاد ایران را فعالیت های غیر رسمی تشکیل میدهد.( که البته طبق آمار های دیگر 60 درصد نیز گزارش شده است) یکی از بارز ترین ویژگی های فعالیت های غیر رسمی این است که این فعالیت ها پنهان می باشند.

لذا 40 درصد از اقتصاد ایرا ن در آمار های رسمی توان انعکاس ندارد. پول هر جا باشد امکان ایجاد تورم را فراهم می کند، حال زمانی که فعالیت های غیر رسمی و قاچاق و سفته بازی پول های موجود را در راه نادرست بکار گرفته است، نمی توان به آمار رسمی تورم دل خوش کرد. در کوتاه سخن، اگر فعالیت های غیر رسمی و سفته بازی نبود تا پول های سرگردان را به خود مشغول دارد، تورم بسیار بیش از این حرف ها می بود. لذا سیاستی که عامل خلق فعالیت های پنهان و غیر تولیدی به دلیل ایجاد ناامنی اقتصادی است، شاید در ابتدای امر تورم بالا را در آمار رسمی خود به خود نبیند ولی نباید چشم های خود را بست  و به تورم رسمی دل خوش کرد و آن را سند افتخار خود دانست. البته بحث کنترل قمیت ها نیز تا حدی می تواند دلیلی بر  غیر واقعی بودن تورم رسمی اعلام شده، باشد.

تورم

ثروت های کاذب، درآمدهایی هستند که عاملی برای تشویق تولید در جامعه نمی باشد. این ثروت ها، تولید را تضعیف و انگیزه های سرمایه گذاری را کاهش می دهد. هم اکنون انگیزه های سرمایه گذاری در تولید در اقتصاد ایران به شدت پایین است و دلیل آن این است که ثروت های کاذب ( سفته بازی، دلالی و..) جایگزین ثروت واقعی ( تولید مبتنی بر بهره وری ) شده است. حال چه شده است که ثروت های کاذب قدرت مند شده است؟ زمانی که مسیر دست یابی به ثروت های واقعی پر هزینه و پر ریسک شود، بسترهای شکل گیری ثروت های کاذب به صورت طبیعی مهیا و ایجاد می شود. افزایش هزینه های تولید کنندگان ای که با هزینه های وابستگی و ناکارامدی دست و پنجه نرم می کردند، به صورت صحیح کاهش پیدا نکرد و تا زمانی که علت هزینه های گذشته بر طرف نشود، سیاست های برخواسته از مشکلات امروز، مشکلات جدید تری را ایجاد خواهد کرد. زمانی که از غیر مسیر تولید، پول در جامعه خلق شود به صورت طبیعی کمک به خلق بیشتر پول از طریق غیر فعالیت های تولیدی و در نتیجه تشدید تورم از این ناحیه می کند. چرا که پول بدون تولید عامل تورم و تورم عامل کنار رفتن بستر شکل گیری ثروت های واقعی  به علت تشدید فقر و تضعیف سرمایه اجتماعی ) خواهد بود که در نتیجه به شکل گیری بسترهای ثروت های کاذب و تورم های پی در پی کمک خواهد کرد. لذا زمانی که با مشکلات ساختاری و قفل های موجود در راه خلق ثروت های واقعی مبارزه نشود، علاوه بر تورم ناشی از مشکلات ساختاری، تورم های  ناشی از نقدینگی های سرگردان ناشی از فعالیت های سفته بازی ( ثروت های کاذب ) بر تورم موجود افزوده می گردد و این شرایط روز به روز سخت تر خواهد شد و تنها راه،  مبارزه با ریشه تمام این امور است و آن چیزی نیست جز این قفل های موجود در راه تولید ثروت واقعی را از  بین ببریم.

محمد شهاب

بخش اقتصاد تبیان