خاطرات پوتین‌های ساق بلند
روایت تخریب، روایت گردان تخریب، روایت خاطرات گردان تخریب، روایت خاطرات رزمندگان در گردان تخریب و هر چه به این واژگان بیفزاییم باز نمی شود آنچه كه می خواهیم. «پوتین های ساق بلند» از گردان تخریب سخن می گوید، از رزمندگانی كه در گردان تخریب لشكر 27 محمدرسول الله (ص) زندگی كردند. «قاسم عباسی» راوی و نویسنده كتاب است. او می گوید: جرقه نوشتن كتاب از اردویی در دانشگاه شروع شد؛ اردویی به مناطق جنگی. در همان جا بعد از 10 سال دوری با دیدن دوكوهه خاطراتش تداعی می شود. وی طی چند سال، خاطرات را آرام آرام بازآفرینی كرده و هر بار، خاطراتی را كه به یاد آورده، نوشته است. محصول عمده خاطرات او در گردان تخریب كتاب «پوتین های ساق بلند» می شود.
نویسنده در مقدمه كتاب نوشته است: با وجودی كه راجع به چند عملیات و فراز و نشیب و سختی های آن، چركنویس و مطالبی داشتم، ولی به عمد آنها را كنار گذاشتم، حدود چهل خاطره كه به روحیات، شخصیت و زندگی با شهدا و بچه های جنگ مربوط می شد، انتخاب كردم.
وی با اشاره به این كه به جز در عملیات خیبر كه در تیپ 20 رمضان مشغول بوده، تا انتهای حضورش در جنگ در دسته یك گروهان سیدالشهداء(ع) گردان تخریب لشكر 27 محمدرسول الله(ص) بوده بیان می دارد كه 90 درصد خاطرات كتاب راجع به لحظات زندگی آسمانی در آن گردان است.
نویسنده اشاره ای هم به اسامی قید شده در كتاب دارد و از 70 نام قید شده در كتاب نزدیك به نیمی از شهدا هستند كه معرفی می كند.
از جمله نقاط قوت كتاب، وجود عكس هایی است كه تقریباً از همه افراد نامبرده شده موجود است و زیر هر عكس، نام فرد قید شده است.
جرقه نوشتن كتاب از اردویی در دانشگاه شروع شد؛ اردویی به مناطق جنگی. در همان جا بعد از 10 سال دوری با دیدن دوكوهه خاطراتش تداعی می شود. وی طی چند سال، خاطرات را آرام آرام بازآفرینی كرده و هر بار، خاطراتی را كه به یاد آورده، نوشته است. محصول عمده خاطرات او در گردان تخریب كتاب «پوتین های ساق بلند» می شود
علت نامگذاری كتاب یكی از خاطرات كتاب است كه راوی كتاب در اولین روزهای حضور در گردان تخریب با رزم شبانه مواجه می شود و از قرار، شهید «علی ساقی» با او در یك چادر بوده است.
«با عجله و اضطراب، با دو دستم پوتین ها را به هم ریخته و مانند بلبل تكرار می كردم «ساقی، ساقی، ساق بلند! ساقی، ساقی، ساق بلند!» شاید هنوز كاملاً از خواب بیدار نشده بودم و فكر می كردم ساقی از قبل آنجا نشسته تا پوتین مرا برایم پیدا كند. من به او گفتم اینها همه ساق كوتاه است و دنبال پوتین ساق بلند بگرد. ساقی بنده خدا با تعجب كار مرا تماشا می كرد و مطمئن نبود هنوز از خواب بیدار شده باشم.»
«همان طور كه حاج آقا امینی كنار بیسیم چی نشسته بود و گوشی در دستش صحبت می كرد، یك خمپاره 120 در فاصله نزدیك به زمین خورد و تركش هایش از بالای سرمان عبور كرد. چند لحظه بعد خمپاره دوم نزدیك تر خورد و با صدای سوت و انفجارش عده ای دراز كشیدند. خمپاره سوم به قدری نزدیك خورد كه... .»
"پوتین های ساق بلند" با خاطراتی از قاسم عباسی در 220 صفحه توسط نشر شاهد منتشر شده است .
منبع : سایت ساجد
