جامعه ، روحانیت و دین
بیاناتی از مقام معظم رهبری و آیت الله جوادی آملی در رابطه با روحانیت و جایگاه آن
اولین رسالت ما حوزویان این است كه با تمام جان، دین خود را حفظ كرده و مسئولیت خود را انجام دهیم؛ لذا اگر برخی عنوان جامعه بدون روحانیت را بیان كنند قابل تامل است اما جامعه بدون دین تامل پذیر نیست.
حوزه، رسالتی در قبال دین و رسالتی نیز در مورد دینداران جامعه دارد كه هر دو امر جدی است اما رسالت ما درباره دین جدیتر است.
باید دین را محققانه و عالمانه بشناسیم و ضمن باور بتوانیم آن را بشناسانیم و حال اگر افراد به آن عمل كردند یا نكردند در صورت بروز آسیب، آن آسیب به ما وارد شده و به دین وارد نشود.
همانطور كه در عرصه جهاد اصغر شهید یا اسیر شده یا اسیر میگیریم در جهاد اوسط یا اكبر نیز به همان صورت است. عدهای در جهاد نفس اسیر میشوند و برخی آخرین لحظه میمیرند و شهید میشوند.
اگر فرد گناهی بكند، تیر خورده است اما اگر مبارزه كرد و تسلیم نشد لازم نیست معصوم یا عادل باشد؛ همین كه به قرآن و عترت دل بسته است، شهید است.
اگر روحانیت با دین همراه نباشد، دین منتشر نخواهد شد و این عبارت نیز جای تامل دارد.
قرآن، آسیبپذیر نیست و علی (ع) و اولاد ایشان نیز این چنین است و نباید این طور باشد كه با داشتن علی (ع) و حسین (ع) نتوانیم دین را حفظ كنیم.
شاید هند به مراتب بالاتر از ما باشد و سالها پیش به انرژی اتمی دست یافته باشد اما در این سرزمین اسرارآمیز بیش از آنكه ما مسلمانان به آب زمزم احترام میكنیم، بر فضولات گاو احترام میگذارند.
اولین و مهمترین رسالت ما این است كه با تمام نیرو نگذاریم دین آسیب ببیند و این امر باید در محیط خانه، جامعه و محیطهای كاری مورد توجه قرار گیرد.
خود دین نحوه اداره و چگونگی تحصیل در حوزه را به ما نشان داده است. حوزه زمانی میتواند به شبهات ایجاد شده در جامعه جواب دهد كه همانطور كه در فقه و اصول، متخصص دارد در علومی مانند كلام و روانشناسی نیز متخصصان فراوانی داشته باشد.
اگر حرف دینی بزنیم ولی فكر دنیا در سر ما بوده و بخواهیم جامعه را با دین اداره كنیم، هماهنگ نیست.
كسی كه دینی حرف میزند باید دینی فكر كند و زمانی در دین اختلافات و تنازعات ایجاد میشود كه هوا و هوس وارد شود.
اینكه دینی حرف بزنیم ولی دنیایی فكر كنیم دور باطل ایجاد میشود و این گونه كار كردن آبروبر است.
دین همانطور كه نماز را بر ما واجب كرده است صبر را نیز واجب كرده است اما منظور از این صبر، سقوط نیست.
حتی در آخرین لحظات نیز حق با ذیحق است، در صورتی كه ذیحق به وظیفه خودش عمل كند. به هنگام بسته شدن پرونده هر مقطع تاریخی حق از بین نمیرود.
حوزه باید از نظر علمی قوی و غنی باشد كه بتواند به شبهات پاسخ دهد تا در صورتی كه اشكالی پیش آید نوك اشكال متوجه علما باشد و متوجه دین نشود.
جوادی آملی با اشاره به شرایط حساس منطقه و نفوذ آمریكا و صهیونیسم در برخی از كشورها خاطرنشان كرد: اكنون كشور ما در یك میدان مین قرار دارد چرا كه در افغانستان، پاكستان و عراق هر روز كشتار و انفجار دیده میشود و در جنوب كشور نیز شیوخ بیعقل خلیج فارس پایگاههای متعدد نظامی تشكیل دادهاند.
در این شرایط اگر مراقب نباشیم، وحدت و انقلاب ما در خطر قرار می گیرد؛ لذا باید عالمانه از انقلاب محافظت كنیم تا آسیبی نبیند.
شرایط كشورهای همسایه در حالی است كه اگر حملهای همهجانبه به ایران صورت گیرد، عظمت ما در معرض تهدید قرار میگیرد؛ لذا باید با تمام توان از عظمت انقلاب خود محافظت كنیم.
حوزه اگر اسلامی است، باید با وجدان الهی علوم خود را سامان بخشد و هنگامی كه حوزه از علوم و خصوصا تفسیر فاصله گرفت دلمایه دین در دست جامعه نخواهد بود و ارتباط مردم از وحی قطع خواهد شد.
گره خوردن جان بشر با عقیده، دلمایهای است كه خداوند به هر بشری داده است و نمیشود این دلمایه را از انسان گرفت؛ لذا باید حداكثر تلاش خود را انجام دهیم تا این دلمایه زنده بماند.
پیش از انقلاب اسلامی سه گروه موحدان، ملحدان مانند كمونیستها و بتپرستان وجود داشتند و نگرانی ما از این بود كه با پیشرفت علم، بتپرستی باقی نمانده و طرفداران آن به سمت دینداری گرایش پیدا نكرده و به سمت الحاد میروند و با دو برابر شدن ملحدان جهان، موحدان از بین خواهند رفت.
پس از فروپاشی شوروی، طولی نكشید كه تقدیس بت هیچ تكانی نخورد چرا كه همانطور كه ذكر شد بشر همواره به جایی تكیه خواهد كرد؛ البته در این جریان كمونیست مانند برف آب شد اما كسی با آن در نیفتاد.
انسان در درون خود به جایی تكیه دارد و اگر از این موقعیت حد اكثر بهره را نبریم، هند و بودا از آن بهره خواهند برد.
مقام معظم رهبری:
جبهه استكبار به ترویج «اسلام منهای روحانیت» پرداخته است و آنها تأثیر شگرف روحانیت را در حركات مردم و بیداری ملت درك كرده اند به همین علت به دنبال ترویج اسلام منهای روحانیت هستند كه باید هوشیارانه با این جهتگیری دشمنان مقابله كرد»
ترویج جدایی دین از سیاست و «اسلام منهای سیاست» از دیگر تاكتیكهای استكبار می باشد، و لذا روحانیون باید تلاشک کنند تا بتوانند به درستی جایگاه روحانیت را در جامعه تبیین کنند.
این حقیقت غیر قابل انکار است که در طول یکی دو قرن اخیر، جریاناتی در داخل و خارج کشور که ضربات و لطمات جدی از ناحیه حضور مراجع و عالمان دینی آگاه و بصیر دریافت کردهاند، از این رهگذر به درستی به این مساله واقف گشته اند که روحانیت اصیل در مقابل خواسته های غیر شرعی و غیر منطقی آنان ، سر تسلیم و سازش فرو نمی آورد ، از همین رو در پی تئوریزه کردن تز «اسلام منهای روحانیت» و تلاش در جهت عملیاتی ساختن آن دارند.
اینان که جایگاه و اعتبار نهاد روحانیت را در جامعه ایرانی در طول قرون متمادی به عینه دیده و خود به اهمیت وتاثیرگذاری فوق العاده آن اذعان داشته اند به طور جدی به دنبال آن بوده و هستند که «اسلام منهای روحانیت» را در بین مردم به ویژه نسل تحصیلکرده جامعه جا بیندازند.
در پایان باید اشاره کرد که ،برخى درصددند چنین القا كنند كه هرگاه روحانیّت به عنوان پرچم داران دین وارد صحنه هاى سیاسى ـ اجتماعى شده اند ضرر كرده اند و به دین ضربه زده اند! در حالى كه به نظر ما چنین نیست; زیرا بزرگ ترین ضربه هایى كه بر پیكر دین و دین داران در طول تاریخ اسلام وارد شده است، ناشى از سكوتِ بعضى از عالمان دین بوده است.
منبع :
ایسنا
حوزه نیوز
تهیه و فرآوری : جواد دلاوری ، گروه حوزه علمیه تبیان