تبیان، دستیار زندگی
داستان کوتاه کوتاه باید فشرده باشد؛ یک دوره کوتاه زمان در هم فرو رفته را در برگیرد؛ از حداقل تعداد ممکن و شخصیتهای داستانی استفاده کند و هر کلمه ای از آن باید برای هدفی آورده شده باشد و نیازی به لاغر و نابسنده بودن ندارد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهره سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره داستان کوتاه کوتاه


داستان کوتاه کوتاه باید فشرده باشد؛ یک دوره کوتاه زمان در هم فرو رفته را در برگیرد؛ از حداقل تعداد ممکن و شخصیتهای داستانی استفاده کند و هر کلمه ای از آن باید برای هدفی آورده شده باشد و نیازی به لاغر و نابسنده بودن ندارد.


درباره داستان کوتاه کوتاه

داستان کوتاه کوتاه به مانند مغز یک میوه است . برخوردهایی که منجر به حادثه می گردند . قطعات طولانی توصیفی و همه کلمات و ادا و اطوارهای غیر ضروری  کنده و دور ریخته شده‌اند، آنچه باقی مانده است باید داستان ناب باشد.

داستان کوتاه کوتاه آغازی دارد که خواننده را چون سر و صدای در زمینه به دام می اندازد . میانه ای دارد که داستان را نشو و نما می دهد و پایانی دارد که نباید خواننده را با این احساس رها کند که فریب خورده است . نه فقط قالب  بلکه محتوی نیز باید داشته باشد. نباید آن را با لطیفه اشتباه گرفت . یک لطیفه از آن نوع چیزهایی است که مردم در میهمانیها به هم می گویند و ممکن است به اندازه کافی هم جالب باشد اما ناقص است . چون دسته فنجان که جزیی از یک کل است .

داستان کوتاه کوتاه دقیقا این است – یک داستان مینیاتوری که یک کل کامل است و در کمتر او دو هزار کلمه و یا کمتر، سعی دارد که بر یک وضعیت و مردم در گیر در آن وضعیت روشنایی درخشان آشکار کننده ای بیفکند . پایان داستان کوتاه کوتاه همچون یک حلقه به آغاز آن باز می گردد.

داستان کوتاه کوتاه باید فشرده باشد؛ یک دوره کوتاه زمان در هم فرو رفته را در برگیرد؛ از حداقل تعداد ممکن و شخصیتهای داستانی استفاده کند و هر کلمه ای از آن باید برای هدفی آورده شده باشد و نیازی به لاغر و نابسنده بودن ندارد. واژه‌ی قوی، توصیف و تشبیه زنده و درخشان  می توانند به اندازه  پاراگرافهای بسیار گویا  باشند؛  دیلان توماس این مهم را با عباراتی چون عبارات زیر به انجام می رساند .

داستان کوتاه کوتاه آغازی دارد که خواننده را چون سر و صدای در زمینه به دام می اندازد . میانه ای دارد که داستان را نشو و نما می دهد و پایانی دارد که نباید خواننده را با این احساس رها کند که فریب خورده است . نه فقط قالب بلکه محتوی نیز باید داشته باشد.

( برف شهر را بانداژ کرد .) ( یک صدای خفیف خشک پوست تخم مرغی ) ( پسرها چون گربه پنجول می کشیدند ) (ترامواهایی که چون غازهای نر فش فش می کردند) مفید است که داستان کوتاه کوتاه را چون نمایشنامه ای تجسم کنیم که توسط یک کارگردان با بنیه مادی کم تهیه می شود . او سعی می کند بی آنکه کیفیت را قربانی کند سلسله حوادث را به یک یا دو صحنه محدود نماید . او فقط اشخاص داستانی مطلقا ضروری را به کار می گیرد . شاید بهترین حالت استفاده از دو یا سه شخصیت داستانی وجود ندارد. به این دلیل اشخاص داستانی به کار گرفته شده نباید خیلی شبیه به هم باشند . خصلتهایشان باید مغایر و متضاد هم باشند، حتی نامهایشان باید با حروف متفاوت باشد و طرز بیانشان نیز باید با یکدیگر فرق داشته باشد.

چه موضوعاتی بهترین هستند؟

درباره داستان کوتاه کوتاه

همه پدیده های داستانی برای داستان کوتاه کوتاه مناسب نیستند . برخی بیش از آن قوی و مستحکم هستند که در محدوده ای چنین فشرده زندانی گردند . داستانی با طرحی پیچیده  یا داستانی که منوط به معرفتی جز به جز از گذشته باشد،  به این جا تعلق ندارد . امروز پیچ و خمهای غیر مترقبه (و هنری ) چندان کاربردی ندارد  اما اگر پایان داستان به طور طبیعی و بدون قواره شدن  حاصل گردد گاهی می توان آن را به کار گرفت . داستانهای تعلیقی که یک آهنگ سریع و فوق العاده را طلب می کنند  به صورت داستانهای کوتاه کوتاه عملی هستند . به همین گونه است در مورد آن داستانهای طنز آمیز یا پر شور که دارای پنداری نیرومند با خواننده بوده  اما طرحی سست تر  از آن دارند که در داستانی طولانی تر تنیده شوند.

چند سال قبل مارگارت آ. رابینسون داستان کوتاه کوتاهی برای  (رد بوک  ) نوشت به نام ( در میانه یک خاطره ) که داستان یک دانشجوی کالج است که نمی تواند مرگ پدرش را قبول کند . مراسم تدفین او به نظرش غیر واقعی می آید  وقتی که به کالج بر می گردد همچنان در انتظار تلفن یا نامه ای از اوست و حتی فکر می کند که او را در خیابان دیده است . در عید پاک به خانه می رود . خانه درست مثل سابق به نظر می رسد . به تختخواب بزرگ والدینش که برای برادرش، خودش و روزنامه های یکشنبه هم جا داشت می نگرد .به یاد می آورد که پدرش فقط ملحفه ها و پیراهنهای سفید داشته است . برا ی وارسی لباسهای پدرش در کمد را باز می کند اثری از آنها نیست و جای آنها در کمد خالی است .بر اثر شیون او مادرش دستپاچه وارد اتاق می شود . می گوید که هفته های بسیار از فکر اینکه به طریقی به دردش خواهند خورد آنها را نگهداشته بود  بعد در آخر می بیند که بودن آنها در آنجا فاید ه ای برای کسی ندارد.

موضوع این داستان چیزی است که بسیاری از خواننده ها می توانند با آن یکی انگاری ( هم زاد پنداری ) نمایند . این شکل مختصر کوتاه کوتاه در افکندن یک پرتو درخشان بر روابط گرم خانوادگی و زدودن سوگ بسیار موفق است . کنشی وجود ندارد.

مادر دستهایش را می گشاید و دختر به آغوش مادرش پناه می برد و سرانجام گریه را سر می دهد.

با وجود این تعریف داستان را برآورده می سازد . اتفاقی مهم رخ داده است . مشکلی حل گردیده است . یک دگرگونی صورت گرفته است . شخصیت اصلی داستان در پایان داستان همان نیست که در آغاز داستان بوده است .

چون داستان فاقد هر نوع طرح از نوع متعارف است . اگر به صورتی طولانیتر کش داده می شد تاثیر شدید احساسی آن زایل می گردید و امکان داشت که همانند  بیشتر از آنکه در یک تجربه احساسی نیرومند سهیم گردد، از کثرت کلمات کرخت و بی حس گردد.

این داستان که با مرگ و ماتم سرو کار دارد چند سال قبل چندان طرفداری نداشت . نویسنده باید همواره با گرایش جاری در اجتماع تماس داشته باشد . سبکها و مضامین داستانی دایما تغییر می نمایند نویسنده داستان نه تنها باید به سلیقه روز آشنا باشد  بلکه باید همچون یک پیشگو  گرایش آینده را حتی قبل از آنکه رخ دهد احساس کند او این کار را با خواندن مداوم مقالات روزنامه ها و مجلات و گوش سپردن به سروصداها و تلاش برای تعبیر پنداره جهان اطراف خود انجام می دهد.

برای نویسنده مبتدی  داستان کوتاه کوتاه دارای طولی مناسب است و قالب آن هم نسبتا ساده است . دور نمای نوشتن یک رمان بلند یا حتی یک داستان کوتاه بیست صفحه ای می تواند توانکاه باشد . به نظر می رسد که داستان کوتاه کوتاه با طولی بین چهار تا هشت صفحه  به آسانی نوشتن یک نامه برای خانواده باشد ( اگرچه به این آسانی هم نیست ) با وجود این دارای این امتیاز است که راحت تر به فروش می رسد  بازارهای بسیار زیادی برای این نوع داستان وجود دارند .

مجتبی شاعری

بخش ادبیات تبیان