سینماگر سراغ تئاتر می رود
نگاهی به نمایش خرده خانوم نوشته اصغر عبداللهی و کار کیومرث پوراحمد
کارگردان خرده خانوم با کمترین اصراری بر روی تحلیلهای کلان و حتی تحلیلهای فرمیک و بدون بررسی دلایلش از آمدنش به تئاتر تنها به ابراز علاقه خود برای تجربه تئاتر اکتفا میکند و آشکار است که کمتر بر تفاوتهای سینما و تئاتر و زوایای مختلف آن دقیق شده است. به نظر می رسد نفس تجربه کردن و اجرای هیجان انگیز یک تئاتر برای پوراحمد کافی بوده و او در پی هیچ چیز دیگری جز اجرای یک تئاتر نبوده است. او تنها در میان سالها کار سینمایی و کارنامهای نسبتاً موفق در آن به دنبال تجربه تئاتر بوده که چندان هم ساده و راحت برایش نگذشته است. نمایش خرده خانوم یک نمایش سیاهبازی امروزی است نمایش سیاهبازی است چون در آن مقابله ارباب و رعیت را خواهیم دید. به گونهای در آن انتقاد از نظام فئودالی وجود دارد که در آن دارا و ندار مقابل هم قرار میگیرند. در آن انتقاد اجتماعی، دفاع از تودههای مردمی، زبان نیشدار، طعنهآمیز و کنایی وجود دارد. البته با این تفاوت عمده که در تمام نمایشهای سیاهبازی، شخص سیاه یا مبارک را یک مرد بازی میکند اما در خردهخانوم این نقش بر عهدهی یک زن به نام ددهخانوم است که گلاب آدینه عهدهدار این نقش است. ددهخانوم با شلیک گلوله به تن ناصرالدین شاه و قتل او، چارهای جزء فراری شدن از کاخ شاهی را ندارد. او که یک عمر کنیز درباری بوده است حالا باید به بیرون برود و سرنوشتاش را طور دیگری رقم بزند. تا دچار سرنوشت شوم زنان و سوگلییان حرمسرا نخواهد شد.
ددهخانوم با شلیک گلوله به تن ناصرالدین شاه و قتل او، چارهای جزء فراری شدن از کاخ شاهی را ندارد. او که یک عمر کنیز درباری بوده است حالا باید به بیرون برود و سرنوشتاش را طور دیگری رقم بزند. تا دچار سرنوشت شوم زنان و سوگلییان حرمسرا نخواهد شد.
همین خود نکتهی بایستهای است که اعتبار متن و اجرا را تضمین خواهد کرد؛ زنبارگی و ظلم به زنان که از سوی پادشاهان ایرانی همواره وجود داشته است. نمایش نوین بودن خود را بیشتر مدیون جابهجایی نقش سیاه دارد. یعنی این سنت نمایشی با عوض شدن یک سیاه زن شکسته میشود. اگر در متون سیاهبازی بیشتر وضعیت مردان و رعیت مرد به گونهای انتقادی به نمایش درمیآید؛ در خرده خانوم وضعیت اسفبار زنان جامعه و بلاتکلیفی آنان پس از سرنگونی و سقوط پادشاهان به نقد کشیده میشود. البته این مصیبت نه در تقابل با شاه که در تقابل با یک رجل درباری به نمایش درمیآید. به هر جهت هدف انتقاد از هوسرانی مردان است که این هم خود تا روزگار ما همچنان برقرار بوده و همچنان قابل انتقاد است.
نمایش با صحنه خالی که در ته صحنه چند پاروان رنگآمیزی شده قرار گرفته است، تعریف لحظهای خود از محیط را ارائه خواهد کرد. جریان بازی هم باید در جهت همین ایجاد فضاهای شادیآوری و کمدی پیش میرفت. هرجا هم که چنین نکتهای رعایت شده است، اجرا موفقتر مینماید. البته کلیت اجرا چنین نکتهای را اصل و اساس قرار داده است اما هستند بازیگران و یا لحظاتی از بازی که به چنین نکتهای کمتر دامن میزنند.
بقیه بازیگران در حد و اندازه خود شکوفنده و بالندهاند اما گلاب آدینه یکهتاز میدان است. او دانسته که باید حضورش مرکز ثقل تمام توجهات قرار بگیرد و قرار هم گرفته است. خانم آدینه همیشه سبك بازی محوری و ابزوردی در كار خویش دارد و میتواند فاصلهای ذهنی بین خود و مخاطب قرار دهد تا لحظهای ذهن مخاطب بایكوت در نمایش بماند و مخاطب را به فكر متن و مفهوم كار وا دارد و به یكباره با از میان برداشتن این فاصله ذهنی مخاطب را به سوی ادامه نمایش رهنمون سازد و این سبك در همه بازیهای خانم آدینه نمایان است. نوع لباسی كه برای پرداخت وجه "دده" با بازی خانوم آدینه تعیین شده با توجه به طرز پوشش آن زمان است كه لباسهای زنانه معمولا دو تكه و بلند كه زیر هر تكه یراق و آستر فراوان وجود داشته است تا از نگاه نامحرمان مصون بمانند و چادر و روبنده كه خود حجابی كامل و مجزاست از لباسهای زنان آن زمان بوده است بازی سارا توكلی، بازی محوری در نمایش است و به عبارتی مركزیت داستان نمایش با توكلی است اما آدینه قطب نمایش است و توكلی بدون در كنار داشتن آدینه نمیتواند معنای كار خود را به تماشاگر بفهماند و این را به عینه در بازی خود به تصویر كشیده است حتی در بیان دیالوگ نیز تپق میزند و این در ایفاگری نقش مكمل وی تاثیرگذاری نامناسبی در كار خود دارد.
میرزا عبدالله فردی تحصیلكرده و با سواد است كه در آرزوی سقوط حكومت فئودالیستی ایران زمان قاجاریه به دنبال زندگی آرام خویش است كه در انتهای قصه با خرده خانوم ازدواج میكند و خرده خانوم میشود خانوم سرتیپ از بزرگان دول قاجاریه كه فردی خشك و جدی است و در داستان همیشه نان به نرخ روز میخورد و همیشه در هراس از سقوط حكومت قاجار است كه مبادا سراغ وی بیایند و اموال چپو شده قاجار را كه بخش اعظمی از آن اموال را سرتیپ به یغما برده مطالبه كنند. مرگ ناصرالدین شاه بارها به نمایش درآمده اما در خردهخانوم به شکل کمدی جلوهی تاثیرگذارانهتری به خود گرفته است. همین خود عامل اصلی پیشبرندگی اجراست. یعنی تماشاگر حوصله میکند که یک بار دستکم نمایش را ببیند. حالا او که با مفهوم موجود نیز ارتباط بیشتری گرفته باشد، در مییابد که خردهخانوم یک نمایش الهام گرفته از تاریخ و در خور تامل است.
فرآوری: بابک طالقانی
بخش سینما و تلویزیون تبیان