تبیان، دستیار زندگی
در حال حاضر،بزرگترین ابتکار عمل در موضوعات و مقوله های آموزشی، در خانه و به وسیله ابزار الکتریکی مدرنی همچون تلویزیون،صورت می گیرد. این نوشتار با در نظر داشتن این موضوع به بررسی و نقدی کوتاه بر برنامه دکتر کپی در شبکه ماهواره ای من و تو،می پردازد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر کپی برای بچه ها یا بزرگترها؟


در حال حاضر،بزرگترین ابتکار عمل در موضوعات و مقوله های آموزشی، در خانه و به وسیله ابزار الکتریکی مدرنی همچون تلویزیون،صورت می گیرد. این نوشتار با در نظر داشتن این موضوع به بررسی و نقدی کوتاه بر برنامه دکتر کپی در شبکه ماهواره ای من و تو،می پردازد.


دکتر کپی-ماهواره

مدیران و کارگزاران شبکه های تلویزیونی و مجریان برنامه های مربوط به تفریح و سرگرمی،در اغلب مواقع همچون آموزگارانی در جهت شکل دهی به افکار و اعمال مخاطبان خویش،عمل می کنند. برای نمونه می توان به برنامه ای با عنوان دکتر کپی در شبکه ماهواره ای من و تو اشاره کرد.این برنامه که با اجرای یک میمون عروسکی به شکل انیمیشن و یک خانم مجری، تهیه می شود به ارائه حوادث و اخبار اغلب سیاسی،می پردازد و این مسائل را از دریچه طنز و گه گاه تمسخر نگاه می کند. اما نکته جالب توجهی که در این برنامه وجود دارد این است که حضور یک میمون عروسکی در این برنامه موجب ایجاد نوعی گرایش در مخاطبان کودک، به سمت این برنامه می شود. البته با اندکی توجه در محتوای این برنامه مشخص شد که این میمون عروسکی بخشی از برنامه خود را به سخن گفتن با بچه ها اختصاص می دهد و برای جلب توجه کودکان نسبت به انها ابراز علاقه می کند و بخش خاصی از برنامه را به نمایش نقاشی ها و عکس های ارسالی از طرف بچه ها،اختصاص می دهد.

جالب اینجاست که همیشه در گفتگو با بچه ها برایشان آرزو می کند تا جامعه ای سالم و خوب داشته باشند تا بتوانند آینده ای سالم و سرشار از شادمانی را به دست آورند.البته این آرزو، دعای شایسته ای است اما نکته مهم اینجاست که فضای ایجاد شده در بیان این موارد به گونه ای است که این موضوع را به کودکان ایرانی و ساکن ایران،القاء می کند که جامعه ای که در ان زندگی می کنند پر از مشکلات متعددی است که سایرین ایجاد کرده اند. شرح و تفسیر بیشتر این موضوع ضرورتی ندارد.قصد ما تنها بیان این نکته بود که باور کنیم در خلال برنامه های ظاهرا سرگرم کننده،همیشه آموزش دهندگانی نامحسوس وجود دارند که به گونه ای دقیق و ظریف بر اذهانی دست نخورده و پاک، اثر می گذارند چرا که می دانند این بستر،مجرایی مناسب و ویژه برای دستیابی به معانی و اهداف مورد نظرشان است.این نظریه اثبات شده که تاثیرگذاری از طریق تلویزیون بر اذهان مخاطبان و خصوصا کودکان،بسیار ثمر بخش است.

این موضوع را به کودکان ایرانی و ساکن ایران،القاء می کند که جامعه ای که در ان زندگی می کنند پر از مشکلات متعددی است که سایرین ایجاد کرده اند. شرح و تفسیر بیشتر این موضوع ضرورتی ندارد.قصد ما تنها بیان این نکته بود که باور کنیم در خلال برنامه های ظاهرا سرگرم کننده،همیشه آموزش دهندگانی نامحسوس وجود دارند

این نوشتار به دنبال این نیست که بیان کند تمامی این اتفاقات نتیجه یک توطئه برنامه ریزی شده و سازمان یافته است که البته ممکن است این مسئله وجهی از این ماجرا باشد اما مقصود این نوشتار بیان یک مسئله مهم است و آن اینکه در گذشته حروف الفبا و بعد ماشین چاپ و سپس ظهور کتاب و تکنولوژی مربوط به آن،تاثیری مستقیم بر زندگی و افکار جوانان بر جای می گذاشت و در تمامی زمینه ها توجه آنها را به سمت خود جلب می کرد و رسم اندیشیدن و ادراک آنها را در کنترل می گرفت.این نقش را امروز تلویزیون به گونه ای تمام عیار،در دست دارد و با در دست داشتن این ابزار کنترل،به قدرتی دست یافته که عملا عنان آموزش کودکان و نوجوانان را در بسیاری از موارد در دستان خویش گرفته است.

به همین خاطر می توان اینطور بیان کرد که شایسته است تلویزیون را سیستمی مدرن برای برنامه آموزشی عصر حاضر،بدانیم.بیان چنین تفکری از این جهت است که بگوییم:

دکتر کپی-ماهواره

تلویزیون رقیبی موفق برای آموزش مدرسه ای است و چندان دور نیست که رقیب خود را از میدان بیرون کند.

می توان اینطور گفت که در حال حاضر مهمترین نقشی که تلویزیون در تدوین تئوری جدید تعلیم و تربیت،بر عهده دارد،انتقال و القای این باور است که تعلیم و سرگرمی با یکدیگر متحداند و جدایی ناپذیر.

نظریه پردازان تعلیم و تربیت معتقدند که شکل گیری و رشد فرهنگی،پروسه ای است بسیار مشکل.به همین خاطر بایستی با الزاماتی همراه باشد.آنها همواره تاکید داشته اند که:

-آموزش و پرورش باید طی سلسله مراحل معین و پیوسته ای صورت گیرد.

-تداوم و ممارست و به نوعی پیوند دادن مطالب به یکدیگر اجتناب ناپذیر است.

-خوشی ها و لذت های فردی در مرحله بعد از مصالح و علایق گروهی قرار دارد.

و بالاخره:

-قدرت تفکر و استنتاج و نقادی و توانایی اندیشیدن مبتنی بر منطق،نباید سهل انگاشته شود.بلکه می بایستی با دقت به کودکان و نوجوانان،آموخته شود.

در حال حاضر به راحتی می توان مشاهده کرد که:

آنچه تلویزیون عرضه می دارد عبارتست از بهترین و سرگرم کننده ترین برنامه هایی که می تواند جایگزین نظام آموزشی باشد.

تلویزیون رقیبی موفق برای آموزش مدرسه ای است و چندان دور نیست که رقیب خود را از میدان بیرون کند

تئوری تعلیم و تربیت از طریق تلویزیون،بر سه فرمان استوار است به این ترتیب که:

1/به هیچ اندوخته و آموزش قبلی نیازی نیست.

2/آزردگی و دغدغه خاطر و ناخشنودی ممنوع است.

3/از بحث و مناظره گریزان باش.

با اندکی دقت و تعمیق در این عبارات می توان به نتایج جالب توجهی دست پیدا کرد.مصداق بارز این موارد را می توان در بسیاری از کارتون های خارجی و بعضا داخلی،ملاحظه کرد.اما در این مطلب به طور خاص و همانطور که اشاره کند به برنامه دکتر کپی پرداختیم و به نقش این برنامه و ارتباطی که با بچه ها برقرار کرده است که نحوه برقراری این ارتباط بسیار مهم است و مهر تائیدی است بر آنچه که پیرامون عملکرد تلویزیون در آموزش و تاثیرگذاری بر مخاطب بیان شد.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان